0

حبيب بن زيد انصاري و قطعه قطعه شدن بدن او

 
alizare1
alizare1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 6234
محل سکونت : یزد

حبيب بن زيد انصاري و قطعه قطعه شدن بدن او

حبيب بن زيد انصاري و قطعه قطعه شدن بدن او
تفسير نمونه ج : 11ص :424 
و در حالات حبيب بن زيد انصارى مى‏خوانيم هنگامى كه مسيلمه كذاب او را دستگير كرده بود ، از او پرسيد آيا تو گواهى مى‏دهى كه محمد رسولخدا است ؟ گفت آرى . 
سپس از او سؤال كرد آيا گواهى مى‏دهى كه من رسولخدايم ؟ حبيب از طريق سخريه گفت من گفتار تو را نمى‏شنوم ! مسيلمه و پيروانش بدن او را قطعه قطعه كردند و او همچون كوه استوار ماند
و از اين گونه صحنه‏هاى تكان دهنده در تاريخ اسلام مخصوصا در حالات مسلمانان نخستين و ياران ائمه اهلبيت (عليهم‏السلام‏) فراوان است. 
به همين دليل محققان گفته‏اند كه در اين گونه موارد ، شكستن سد تقيه و عدم تسليم در برابر دشمن جايز است ، هر چند به قيمت جان انسان تمام شود چرا كه هدف بر پا داشتن پرچم توحيد و اعلاى كلمه اسلام است ، مخصوصا در آغاز دعوت پيامبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) اين امر اهميت خاصى داشته است . 
با اين حال شك نيست كه تقيه در اين گونه موارد نيز جائز است ، و در موارد پائين‏تر از آن واجب ، و بر خلاف آنچه افراد ناآگاه مى‏پندارند تقيه ( البته در موارد خاص خود نه در همه جا ) نه نشانه ضعف است ، و نه ترس از انبوه دشمن و نه تسليم در برابر فشار ، بلكه تقيه يكنوع تاكتيك حساب شده براى حفظ نيروهاى انسانى و هدر ندادن افراد مؤمن در راه موضوعات كوچك و كم اهميت محسوب مى‏شود . 
در همه دنيا معمول است كه اقليتهاى مجاهد و مبارز ، براى واژگون كردن اكثريت‏هاى خودكامه ستمگر و متجاوز ، غالبا از روش استتار استفاده مى‏كنند ، جمعيت زير زمينى تشكيل مى‏دهند ، برنامه‏هاى سرى دارند ، و بسيار مى‏شود كه خود را به لباس ديگران در مى‏آورند ، و حتى به هنگام دستگير 
تفسير نمونه ج : 11ص :425 
شدن سخت مى‏كوشند كه واقع كار آنها مكتوم بماند ، تا نيروهاى گروه خود را بيهوده از دست ندهند ، و براى ادامه مبارزه ذخيره كنند. 
هيچ عقلى اجازه نمى‏دهد كه در اين گونه شرائط ، مجاهدانى كه در اقليت هستند ، علنا و آشكارا خود را معرفى كنند و به آسانى از طرف دشمن شناسائى و نابود گردند . 
به همين دليل تقيه قبل از آنكه يك برنامه اسلامى باشد يك روش عقلانى و منطقى براى همه انسانهائى است كه در حال مبارزه با دشمن نيرومندى بوده و هستند. 
در روايات اسلامى نيز مى‏خوانيم كه تقيه به يك سپر دفاعى ، تشبيه شده است. 
امام صادق (عليه‏السلام‏) مى‏فرمايد : التقية ترس المؤمن و التقية حرز المؤمن : تقيه سپر مؤمن است ، و تقيه وسيله حفظ مؤمن است
(توجه داشته باشيد كه تقيه در اينجا تشبيه به سپر شده و سپر ابزارى است كه تنها در ميدان جنگ و مبارزه با دشمن براى حفظ نيروهاى انقلابى از آن استفاده مى‏شود ) . 
و اگر مى‏بينيم در احاديث اسلامى ، تقيه نشانه دين و علامت ايمان ، و نه قسمت از مجموع ده قسمت دين شمرده شده است همه به خاطر همين است. 
البته بحث در زمينه تقيه بسيار گسترده است كه اينجا جاى شرح و بسط آن نيست ، تنها هدف اين بود كه بدانيم آنچه را بعضى در مذمت تقيه مى‏گويند دليل ناآگاهى و بى‏اطلاعى آنها از شرائط تقيه و فلسفه آن است. 
بدون شك مواردى وجود دارد كه در آنجا تقيه كردن حرام است و آن در موردى است كه تقيه به جاى اينكه سبب حفظ نيروها شود مايه نابودى يا 
تفسير نمونه ج : 11ص :426 
به خطر افتادن مكتب گردد ، و يا فساد عظيمى ببار آورد ، در اين گونه موارد بايد سد تقيه را شكست و پى‏آمدهاى آنرا هر چه بود پذيرا شد.
منبع : تفسیر نمونه : سوره نحل آیات 128 – 106
وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است .

******

چهارشنبه 22 تیر 1390  3:36 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها