مهار کردن مقایسه صعودی

در گذشت دیگران می‌تواند انسان را به نعمت وجود و عمر که امکان استفاده بیشتر از دنیا را به انسان می‌دهد، متوجه سازد.
پنجشنبه، 8 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مهار کردن مقایسه صعودی
هر چند اختلاف سطح زندگی واقعیتی اجتماعی است، اما در عین حال، مقایسه کردن، خارج از اختیار ما نیست. ما می‌توانیم بر فرایند مقایسه کردن، تأثیر گذار باشیم و آن را «مدیریت» کنیم. بنابراین، با توجه به حساسیت موضوع، به دست آوردن توانمندی برای مدیریت مقایسه اجتماعی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. شاید برخی بر این باور باشند که چون زندگی‌های برتر وجود دارند، مقایسه صعودی، تخلف ناپذیر است. در پاسخ باید گفت که تفاوت زندگی‌ها و مشاهده زندگی های برتر، واقعیتی تغییرناپذیر است؛ اما مشاهده، به معنای حتمی بودن مقایسه نیست. میان مشاهده تا مقایسه، «چشم دوختن» قرار دارد و این، با مشاهده تفاوت دارد. می‌توان  دید، اما مقایسه نکرد. این موضوع را به خوبی می‌توان در داستان قارون دید. قارون از ثروت فراوانی برخوردار بود که فقط کلید گنج‌های او را چند انسان نیرومند حمل می‌کردند. او زندگی‌ اشرافی و خیره کننده‌ای داشت. مشاهده زندگی زندگی او دیگران را به مقایسه وامی داشت و آرزوی زندگی قارونی را در آنان به جوش می‌آورد. قرآن کریم در بیان این ماجرا می‌فرماید: روزی قارون با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد. آن‌ها که خواهان زندگی دنیا بودند، گفتند: ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده، ما نیز داشتیم! به راستی که او بهره فراوانی دارد؛ اما در طرف دیگر، گروهی بودند که هرچند قارون را دیدند، ولی به مقایسه اقدام نکردند. قرآن کریم می‌فرماید: و آنان که دارای دانش بودند، گفتند: وای بر شما! ثواب الهی برای کسی که ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، بهتر است و جز صابران، کسی به آن نمی‌رسد.
 
 مقایسه صعودی، پیامد طبیعی و تخلف ناپذیر تفاوت اجتماعی نیست. ممکن است که تفاوت عمیق، وجود داشته باشد، اما مقایسه صعودی، انجام نگیرد. این گونه نبود که فقط گروه اول، زندگی قارونی را مشاهده کرده باشد و گروه دوم، آن را ندیده باشد. هر دو گروه دیدند؛ اما گروه اول، مقایسه کرد و گروه دوم، از مقایسه، دوری گزید. پس «مشاهده»، منجر به مقایسه نمی‌شود. حلقه مفقود، میان مشاهده و مقایسه، «چشم دوختن» است. هر دو گروه، در مشاهده یکسان اند؛ اما اگر این مشاهده، به چشم دوختن تبدیل شود، مقایسه را در پی خواهد داشت. از این رو، مسئله‌ای که اهمیت می‌یابد، یافتن روش‌هایی است که مانع این اقدام شود. هر چند انسان می‌تواند در هر شرایطی، زندگی‌هایی را که در سطح پاینتر از خود هستند، بیابد، با این حال، برخی موقعیت‌ها را می‌توان  نام برد که به طور مشخص می‌توانند مورد مقایسه قرار گیرند. یکی از آن‌ها گرفتاری‌های دیگران است. مقایسه در این موقعیت، متوقف بر گرفتار بودن خود فرد نیست. حتی اگر فرد در شرایط عادی قرار دارد، مشاهده افراد گرفتار می‌تواند انسان را به رضامندی و سپاس از خدا به خاطر موقعیت مثبت خود برساند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) که در این باره می‌فرماید:« هر گاه آسیب دیدگان را دیدید، خدا را بر سلامت خود سپاس بگویید، طوری که آن‌ها نشنوند؛ زیرا این کار، آن‌ها را اندوهگین می‌سازد.» امام باقر (علیه السلام) نیز می‌فرماید:« هر گاه چشمت به آسیب دیده‌ای افتاد، به طوری که او نشنود، سه مرتبه بگو: سپاس خدای را که مرا از آنچه تو را بدان مبتلا ساخت، به سلامت داشت، در حالی که اگر او می‌خواست، با من نیز چنین می‌کرد».
 
موقعیت دیگر، فوت مردم است. در گذشت دیگران می‌تواند انسان را به نعمت وجود و عمر که امکان استفاده بیشتر از دنیا را به انسان می‌دهد، متوجه سازد. سیره امام زین العابدین (علیه السلام) این گونه بود که هر گاه جنازه‌ای را می دید، می فرمود:« سپاس، خدای را که مرا از زمره نابود شدگان قرار نداد.» از آنچه گذشت، به دست آمد که مقایسه ها یا افزاینده سطح رضامندی هستند و یا کاهنده آن. از این رو، برای افزایش سطح رضامندی، باید نظام مقایسه را مدیریت کرد و این بدان معناست که در موقعیت خوشایند باید از مقایسه نزولی استفاده کند و وضعیت خود را با کسی که در سطح پایین تری است بسنجد تا داشته‌های فرد برای وی نمایان شود و به مرتبه شکر برسد و احساس رضامندی پیدا کند. آرزو، یکی از ابعاد زندگی است. هر انسانی در زندگی، آرزوهایی دارد. این آرزوها می‌توانند موجب نارضایتی گردند. از این رو، باید الگوی درست آرزو را شناخت تا رضامندی اصل شود.
 
در برخی روایات آمده است که آرزوی دور، موجب از بین رفتن لذت نعمت و کوچک شمردن آن و کاهش شکر و حسرت خوردن به خاطر نرسیدن به آرزوها می‌گردد. امام على (علیه السلام) می‌فرماید:« از آرزوها دوری کنید؛ که آرزوها شکوه آنچه را که دارید، از بین می‌برند و موهبت‌های الهی را در نظرتان کوچک می نمایند و افسوس خوردن به خاطر آنچه آرزویش را داشتید، به دنبال می‌آورند.» همچنین ایشان در کلام دیگری می‌فرماید:« از آرزوها دوری کنید؛ که آرزوها شکوه نعمت‌های خداوند به شما را از بین می برند و آن‌ها را در نظرتان کوچک می نمایند و به ناسپاسی از آن‌ها می‌کشانند.» برخی دیگر از روایات، به فریبنده بودن آرزوها پرداخته‌اند و بیان داشته‌اند که موجب ناامیدی انسان می‌شوند و وی را به انتظاری بی پایان دچار می سازند و همانند کسی که در پی سراب است، او را ناکام می‌کننده و جز بر دامنه آرزو و شدت درد و رنجش نمی‌افزایند.
 
از بررسی این نکات، به دست می‌آید که می‌توان  مجموعه این ویژگی ارا در دو گروه تقسیم کرد: یکی داشته‌های حال (نعمت) و دیگری نداشته‌های آرزو شده. در بخش داشته‌ها، آرزو، موجب کوچک شماری داشته‌ها و لذت نبردن از آن‌ها می‌شود و در بخش نداشته‌های آرزو شده، از یک سو موجب ناکامی و ناامیدی و حسرت، و از سوی دیگر، موجب افزایش دامنه آرزو، و از سوی سوم، سبب افزایش درد و رنج می‌گردد. اکنون با توجه به مجموعه این اطلاعات طبقه بندی شده می‌توان به توضیح رابطه پرداخت و چرایی آن را تبیین کرد. همان گونه که مشاهده شد، آرزوهای دور از دو جبهه به انسان زیان می‌زند: یکی داشته‌ها و دیگری نداشته ها. بخش داشته‌ها سبب می‌شود که انسان آنچه را که دارد، کوچک و بی اهمیت بشمارد و در نتیجه، احساس محرومیت کند و کسی که احساس محرومیت کند، از زندگی، ناراضی خواهد شد. از سوی دیگر، انسان از لذت بردن از نعمت‌های موجودش نیز محروم می‌گردد و همین، سبب محرومیت از نشاط و افزایش غم و اندوه می‌شود. لذا موجبات نارضایتی را فراهم می‌سازد. اما در بخش نداشته‌ها، از یک سو به دلیل این که آرزوی دور، حد توقف ندارد، پیوسته دامنه آرزو گسترده می‌شود و از سوی دیگر، چون آرزوها دست نایافته‌اند، فرد در به دست آوردن خواسته هایش ناکام و ناامید و حسرت زده می‌شود. با چنین وضعیتی وی هر چه تلاش کند، جز بر درد و رنج خود نمی افزاید. لذا سطح رضامندی او کاهش می‌یابد.
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص304-300، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.