سال‌ها آب شدم
سال‌ها آب شدم سوخت ز پا تا به سرم آخر ای زهر جفا شعله زدی بر جگرم کشت منصور ستم پیشه ز بیداد مرا کاش می‌کرد دمی شرم ز جد و پدرم
يکشنبه، 20 تير 1395
داغ صادق
داغ صادق شرر سینه‌ام افروخته کرد جگری سوخته یاد از جگر سوخته کرد جگری سوخته کز داغ بر افروخته بود باز هم از اثر زهر جفا سوخته بود
يکشنبه، 20 تير 1395
داغ حضرت صادق
لبالب شد ز خون دل اياغ حضرت صادق دلم چون لاله مى‌سوزد ز داغ حضرت صادق چو در خاك مدينه زائرش منزل كند از جان به هرجا اشك مى‌گيرد سراغ حضرت صادق
يکشنبه، 20 تير 1395
تیر غم
ز هر طرف به کمان تیر غم زمانه گرفت دل مرا که بسی بود خون، نشانه گرفت چو جد خویش علی سال‌ها به خانه نشاند ز دیده‌ام همه شب اشک دانه دانه گرفت
يکشنبه، 20 تير 1395
به غمزه‌ای نظرت صد مه و ستاره کشید
به غمزه ای نظرت صد مه و ستاره کشید نظاره تو ابوحمزه و زراره کشید غریب هستی و چون مادرت نشد آقا سر مزار شما گنبد و مناره کشید
يکشنبه، 20 تير 1395
بنال ای دل
بنال ای دل که در نای زمان فریاد را کشتند بهین آموزگار مکتب ارشاد را کشتند اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند که در دانشگه هستی بزرگ استاد را...
يکشنبه، 20 تير 1395
باز گرفته دلم برای مدینه
باز گرفته دلم برای مدینه باز نشسته دلم به پای مدینه شکر خدا عاشق دیار حبیبم شکر خدا که شدم گدای مدینه
يکشنبه، 20 تير 1395
اميد كار
تا آن زمان كه در تو نباشد اميد كار بهبود كار خويش ز گردون طمع مدار دستى بزن به دامن همت ز جاى خيز تا كى به گوشه‌اى بنشينى اميدوار
يکشنبه، 20 تير 1395
از سوز زهر آب شد از پای تا سرم
از سوز زهر آب شد از پای تا سرم با اشک هم قدم شده ساعات آخرم پایم به سوی قبله، لبم غرق خون شده دیگر رمق نمانده به اعضای پیکرم
يکشنبه، 20 تير 1395
مثنوی و سروش آسمانی
مولانا غیر از نغمه‌های حسی و موسیقی ظاهری که نشاط‌آور است، به آواز دیگری اشاره می‌کند که زندگی معنوی و روحانی می‌بخشد. این آواز و سروش آسمانی...
شنبه، 19 تير 1395
آفرینش و تجدید حیات از نگاه مثنوی
در این جهان طبایع چهارگانه (آب، آتش، باد، خاک) یا عناصر، یا موجودات زنده‌ی گوناگون، با هم در تنازع‌اند و یک‌دیگر را همواره نابود می‌کنند. اما...
شنبه، 19 تير 1395
شرح اشتیاق دیدار حق در مثنوی
یکی از تعلیمات عارفانه مولانا، مسئله چشیدن درد فراق و اشتیاق مردِ راه خدا و سالک حریم قدس الهی است. در داستان طوطی و بازرگان، طوطی در حقیقت انسانی...
شنبه، 19 تير 1395
غیرت الهی در نگاه مثنوی
اگر عاشقِ حق به جز حق توجه کند، حق را می‌رنجاند و خشم و غیرت حق می‌تواند همه رشته‌های او را پنبه کند. مولانا می‌گوید: بر سر اغیار مانند شمشیر...
شنبه، 19 تير 1395
شرح فسون الهی در مثنوی
«بالا» مقام قدس و پیشگاه پروردگار است. «مرغ بی‌اندازه»، روح در مرتبه‌ای است که به جسم خاکی نزول نکرده است. قفس به همین جسم خاکی می‌گویند. سالک...
شنبه، 19 تير 1395
شرح امتحان الهی در بیان مثنوی
مولانا به مدعیان می‌گوید: اگر چیزی از معرفت حق نیز به تو رسیده است، باز حرف نزن. مردان حق مانند سنگ محک، آن را در تو می‌یابند، زیرا آنها نیز...
شنبه، 19 تير 1395
استدراج، شراب قهر الهی
مولانا اشاره‌ای به قصه موسی و عبور او و یارانش از رود نیل و غرق شدن سپاه فرعون دارد. ثقیل، یعنی سپاه انبوه. وی سپس اشاره‌ای به قصه نمرود پادشاه...
شنبه، 19 تير 1395
استدراج و مکر الهی در مثنوی
مولانا می‌گوید: غیر حق، مایه‌ی هلاکت تدریجی تو است؛ گرچه آن چیز تخت و سلطنت و تاج شاهانه باشد. «دگرها»، عوامل این جهانی‌اند که ما به آنها دل...
شنبه، 19 تير 1395
سبب‌سوزی در بیان مثنوی
مولانا بارها در مثنوی به این نکته اشاره کرده است که خوردن مانع جوشش‌های ذهن و فکر است: «وقت لقمان است‌ای لقمه برو». در این ابیات به همان معنا...
شنبه، 19 تير 1395
قبض و بسط دل در مثنوی
دیده و دل ما در میان در انگشت خداست. این کلام برگرفته از این حدیث نبوی است: «انّ قلوب بنی‌آدم کلها بین اصبعین من اصابع الرحمن کقلب واحد یصرّفه...
شنبه، 19 تير 1395
چشش، کشش، کوشش
همیشه اصل، فرع خود را می‌جوید. این سنت الهی است؛ مثلاً از بازگشت اجزاء به اصل خود، وضع ذرات آب است. باد می‌وزد و این ذرات را به صورت بخار و بعد...
شنبه، 19 تير 1395