توجه به معاد، روز حساب، قناعت و راضی بودن از خدا

امام علی علیه السلام فرمودند:
طُوبَى لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ، وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ، وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ، وَ رَضِی عَنِ اللهِ.

خوشا به حال کسی که به یاد معاد باشد، برای روز حساب عمل کند، و به مقدار کفایت قناعت ورزد و از خدا راضی باشد!

نهج البلاغه، حکمت 44.
شرح حدیث:
شرح حدیث توسط حضرت آیت ‌الله العظمی مکارم شیرازی مدظله‌العالی:

حضرت در این جمله چهار مطلب مرا بیان می‌کند که هر چهار مطلب مصدر به «طوبی» است و «طوبی» در لغت به معنای خیر و سعادتی است که در مقام غبطه بیان می‌شود، یعنی خوشا به حال فلان کس؛ یا مثلاً کاش نعمتی که فلانی دارد، من هم داشتم.

جمله اوّل:
توجّه به معاد و یاد روز رستاخیز است. در آیات فراوانی از قرآن و روایات متعددی به مسئله معاد اشاره شده است. ایمان به معاد باعث اصلاح جامعه و نجات آن از آلودگی به انواع گناهان است. ایمان به خدا و معاد باعث می‌شود که انسان در وجودش احساس مسؤولیت کرده، خود را از مجازات الهی نجات دهد. ایمان و اعتقاد به روز رستاخیز به انسان این آگاهی را می‌دهد که جهان سرای اقامت نیست، بلکه گذرگاهی است که باید از آن عبور کرد و به مقصد رسید. ما برای این جهان را آفریده نشده‌ایم، بلکه مقصد ما آخرت است.

اگر کسی به معاد توجّه پیدا کند و دادگاه عدل آن روز را جلو چشم خود مجسم نماید و بداند که در شهود ملائکه خطایی نیست و آنچه را آنان دیده و نوشته‌اند، گزارش می‌دهند؛ در این صورت عامل کنترل کننده‌ای در او ایجاد می‌شود که خواسته‌هایش را در گستره وسیع کلمه کنترل کند و غرایز خود را در راهی که شرع مقدّس معین کرده است، به کار بگیرد.

جمله دوم:
امام می‌فرماید: خوشا به حال کسی که می‌داند حسابی در کار است و عملی که انجام می‌دهد، مورد حساب خداوند قرار می‌گیرد؛ چرا که در قیامت اعمال انس و جن محاسبه می‌شود و همه را در محضر خداوند برای حساب و کتاب اعمالشان حاضر می‌کنند: (هُوَ یومَ القِیامَةِ مِنَ المُحضَرِینَ). (1)

و از آیات متعدد قرآن و روایات استفاده می‌شود که در حسابرسی اعمال در روز قیامت فوق العاده دقت و موشکافی صورت می‌گیرد: «فَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یرَهُ * وَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ)؛ پس هر کس به اندازه سنگینی ذره‌ای کار خیر انجام داده باشد، آن را می‌بیند * و هر کس به اندازه‌ی ذره‌ای کار بد کرده باشد آن را خواهد دید». (2)

نیز در سوره لقمان آیه 16 می‌فرماید: «(یا بُنَی إِنَّهَا إِن تَکُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَکُن فِی صَخْرَةِ أَوْ فِی السَّمَاوَاتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ)؛ پسرم! اگر [اعمال نیک و بد تو] به اندازه‌ی سنگینی دانه خردل باشد و در دل سنگی یا در گوشه‌ای از آسمان‌ها یا زمین پنهان گردد، خداوند آن را در قیامت برای حسابرسی می‌آورد. خداوند دقیق و آگاه است!» (3)

همچنین از آیات قرآن استفاده می‌شود که مردم در قیامت به دو گروه تقسیم می‌شوند: گروهی که خداوند با شدت به حساب آن‌ها رسیدگی می‌کند، چنان که درباره بعضی از شهرها که مردم آن سرکش و گنهکار بودند، می‌فرماید:
«(فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِیدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُّکْرًا)؛ و ما بشدت به حسابشان رسیدیم و به مجازات کم نظیری گرفتارشان ساختیم». (4)

گروه دوم، کسانی هستند که خداوند به حساب آن‌ها به آسانی و سهولت رسیدگی می‌کند:
«(فَأَمَّا مَنْ أُوتِی کِتَابَهُ بِیمِینِهِ * فَسَوْفَ یحَاسَبُ حِسَابًا یسِیرًا)؛ پس، کسی که نامه‌ی اعمالش به دست راستش داده شود، بزودی حساب رسیدگی می‌شود». (5)

این تفاوت در حسابرسی در قیامت، اصولاً بدان دلیل است که عدّه‌ای در زندگی دنیا و رسیدگی به حساب دیگران خیلی سخت گیرند، به اصطلاح مو را از ماست می‌کشند، سعی دارند حقّ خود را بدون ذره‌ای چشم پوشی به هر قیمتی که شده بگیرند و هنگامی که خطایی از دیگری سر بزند، تا آخرین حدّ ممکن او را مجازات کنند. این‌ها کسانی هستند که در زندگی، حتی نسبت به زن و فرزند و دوستان خود کم‌ترین گذشت و اغماض را دارند، و از آن جا که زندگی در قیامت بازتاب زندگی این جهان است، خداوند هم در حساب آن‌ها سختگیری کرده و از خطای آن‌ها چندان گذشت نمی‌کند. در حقیقت، سخت‌گیری در قیامت نسبت به این افراد، بازتاب سخت‌گیری آنان در دنیا نسبت به مردم می‌باشد.

امّا کسانی با گذشت و آسان گیرند و گناهان بعضی را نادیده می‌گیرند، خداوند هم در قیامت در مورد آنان آسان می‌گیرد و آن‌ها را مشمول عفو و رحمت خود قرار می‌دهد.

در حدیثی از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) می‌خوانیم: «ثَلاَثُ مَن کُنَّ فِیهِ حَاسَبَهُ اللهُ حِسَاباً یسِیراً وَأدخَلَهُ الجَنَّةَ بِرَحمَتِهِ قَالُوا وَ مَا هِی یا رَسُولُ اللهِ قَالَ تُعطِی مَن حَرَمَکَ وَ تَصِلُ مَن قَطَعَکَ وَ تَعفُو عَمَّن ظَلَمَکَ؛ سه چیز است که در هر کس وجود داشته باشد، خداوند حساب او را آسان می‌گیرد و او را به رحمتش در بهشت وارد می‌سازد. عرض کردند: یا رسول الله! آن‌ها چه چیز است؟ حضرت فرمود: به کسی که تو را محروم کرده است، عطا کنی و با کسی که از تو بریده است، ارتباط برقرار سازی و کسی را که به تو ستم کرده است، عفو نمایی». (6)

در جمله سوم و چهارم که مکمل یکدیگرند، حضرت بحث قناعت و راضی بودن را مطرح نموده است و می‌فرماید که خوشا به حال کسی که به آنچه او را کافی است قناعت ورزد و به نعمت‌هایی که خداوند به او داده است، راضی باشد. در این صورت روح او آرام می‌گیرد و غم و ترسی نخواهد داشت.

یکی از ویژگی‌های افراد با ایمان و از امتیازات انسان‌های با فضیلت، بهره مندی از صفت ارزشمند قناعت است کسانی که روحیه قناعت و عزّت دارند و هیچ‌گاه به مال و منال دیگران چشم توقع ندارند و در زندگی به مقدار ضرورت و کفاف بسنده کرده (و به کم‌تر از آن هم خشنودند)؛ این لیاقت و شایستگی را دارند که انسان نسبت به آن‌ها غبطه بخورد و بگوید خوشا به حال این افراد. براستی این‌ها به آنچه خداوند به آنان داده است، راضی و قانع‌اند.

قناعت دارای دو مرتبه است: یکی عالی و دیگری اعلا. مرتبه عالی، راضی بودن به حدّ ضرورت و کفاف است و مرتبه اعلا، رضایت دادن به کم‌تر از آن است.

قناعت به هر دو معنی از صفات عالی انسانی و از خصایص انبیا و اولیا و صالحان است و اگر انسان مرتبه اعلای قناعت را داشته باشد، از روحیه ایثار و گذشت هم برخوردار خواهد بود.

به نقل از امام صادق (علیه السلام) آمده است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) در مقام دعا عرضه می‌داشت:
«اَللَّهُمَّ ارزُق مُحَمَّداً وَ آلَ محمّدٍ وَ مَن اَحَبَّ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمّدٍ اَلعَفافَ وَ الکَفافَ، وَارزُق مَن اَبغَضَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ اَلمالَ وَ الوَلَدَ؛ خدایا! به محمّد و آل محمّد و دوستانش عفّت نفس و پاکدامنی و به اندازه‌ی کفایت روزی مرحمت فرما و به دشمنان آن‌ها مال و فرزند [فراوان] بده». (7) بر این اساس، اعطای عفّت نفس و روزی رساندن به اندازه‌ی کفاف، لطف و مرحمت خداست.

امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) بر شتر چرانی گذر کرد؛ کسی را فرستاد تا مقداری شیر بگیرد. شتربان گفت: آنچه در پستان شترهاست برای صبحانه‌ی قبیله و آنچه در ظرف‌هاست برای شام آن‌هاست و مورد نیاز خودمان می‌باشد. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: خدایا! مال و فرزندانش را زیاد کن! سپس به گوسفند چرانی برخورد کرد؛ کسی را فرستاد تا مقداری شیر از او بگیرد. چوپان گوسفندها را دوشید و هر چه شیر در ظرف داشت در ظرف پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) ریخت و گوسفندی هم برای آن حضرت فرستاد و گفت: آنچه شیر در نزد ما بود، همین مقدار است و اگر بیش از این نیاز دارید می‌توانیم برایتان آماده کنیم. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: خدایا! او را به قدر کفایت روزی ده! یکی از اصحاب عرض کرد: ‌ای رسول خدا! برای کسی که جواب منفی داد، دعایی کردی که همه‌ی ما آن دعا را دوست داریم؛ ولی برای کسی که حاجت شما را برآورد، دعایی کردی که هیچ کدام از ما آن را دوست نداریم! رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اِنَّ مَا قَلَّ وَ کَفی خَیرٌ مِمّا کَثُرَ وَ اَلهی. اللهمَّ ارزُق مُحمَّداً وَ آلَ محمّدٍ اَلکفَافَ؛ آنچه کم باشد و کفایت کند، بهتر است از آنچه زیاد باشد و دل انسان را از یاد خدا باز دارد. پس فرمود: خدایا! به محمّد و آل محمّد به قدر کفایت روزی عطا کن». (8)

همچنین آن حضرت فرمود: «طُوبی لِمَن اَسلَمَ وَ کانَ عَیشُهُ کِفَافاً؛ خوشا به حال کسی که مسلمان باشد و زندگی‌اش به قدر کفاف باشد!» (9)

نیز امام علی (علیه السلام) در حکمت 43 وقتی اوصاف یکی از یاران رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم)، به نام خباب بن ارت را برمی‌شمرد، از جمله ویژگی‌های او را قناعت و راضی بودن به قدر کفاف ذکر می‌کند و می‌فرماید: «یرْحَمُ اللهُ خَبَّابَ بنَ الأرَتِّ فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً، وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ قَنِعَ بالْکَفَافِ وَرَضِی عَنِ اللهِ وَ عَاشَ مُجَاهِداً؛ خداوند رحمت کند خباب بن ارت را که از روی میل و رغبت اسلام آورد و به قصد طاعت هجرت کرد و به زندگی ساده قناعت نمود و از خدا خشنود بود و در تمام دوران زندگی خود جهاد می‌کرد!».

آثار مثبت قناعت:
قناعت و عدم حرص در جمع آوری مال و منال دنیوی دارای آثار فراوان در زندگی است که به چند مورد اشاره می‌کنیم:

1. عزّت و سربلندی:
عزّت و سرافرازی، به اندازه‌ای برای مؤمن اهمیت دارد که اسلام اجازه نمی‌دهد شخص مؤمن به هیچ وجه خود را نزد دیگران ذلیل و خوار کند و بدون تردید از جمله چیزهایی که سبب عزّت مؤمن و دوری او از ذلّت می‌شود، قناعت است.
امام علی (علیه السلام) فرمود: «اَلقِنَاعَة عِزٌّ؛ قناعت وسیله عزّت است». (10)

2. قناعت، گنج بی پایان است:
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اَلقِنَاعَةُ کَنزٌ لاَیفنی؛ قناعت گنجی است که نابود نمی‌شود». (11)

همچنین فرمود: «اَلقِنَاعَةُ مَالٌ لاَینفَدُ؛ قناعت مالی است که تمام نمی‌شود». (12)

3. قناعت باعث بی نیازی است:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مَن قَنَعَ بِمَا رَزَقَهُ اللهُ فَهُوَ مِن اَغنَی النَّاسِ؛ هر کس به آنچه خدا روزی‌اش کرده است، قانع باشد، از بی نیازترین مردم است». (13)

امام علی (علیه السلام) فرمود: «اَلقِناعَةُ رَأسُ الغِنی؛ قناعت سرآمد بی نیازی‌هاست». (14)

امّا زندگی کسانی که از قناعت بی بهره یا کم بهره‌اند، دارای چهره‌ای ناگوار و ناهموار است که چند نمونه از آن را ذکر می‌کنیم:

1. خواری و لذّت:
کسی که به آنچه خداوند به او داده است، راضی نباشد، چشم طمع به مال دیگران پیدا کرده و دست نیاز به سوی آن‌ها دراز می‌کند که این چشم طمع و کلاً احساس نیاز، ولو احساس کاذب باعث ذلّت او خواهد شد.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مَا اَقبَحَ بِالمُؤمِنِ اَن تَکُونَ لَهُ رَغبَةُ تَذِلُّهُ؛ چه زشت است برای مؤمن که میل و رغبتی در او باشد که او را خوار و ذلیل کند!» (15)

علّامه مجلسی (رحمه الله) می‌فرماید: مقصود از میل و رغبتی که در روایات نکوهش شده و سبب ذلّت و خواری انسان می‌شود، آن است که شخص دست به سوی مردم دراز کند و از آنان چیزی بخواهد. امّا سؤال کردن از خدا و دست نیاز به سوی او دراز کردن و توجّه و رغبت به خداوند؛ علاوه بر این که ذلّت آفرین نیست، باعث سربلندی و عین عزّت است. (16)

معنای فرمایش علّامه مجلسی آن است که اصل درخواست و اظهار نیاز ناپسند نیست، وقتی که با خداوند مطرح گردد.

2. نگرانی و تشویش خاطر همیشگی:
امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیه 131 سوره طه که می‌فرماید: «(وَلَا تَمُدَّنَّ عَینَیکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیرٌ وَ أَبْقَى)؛ هرگز چشم خود را به نعمت‌های مادی که به گروه‌هایی از آنان داده‌ایم، میفکن که این‌ها شکوفه‌های زندگی دنیاست و برای آن است که آن‌ها را بیازماییم، و روزی پروردگارت پایدارتر است»؛ می‌فرماید: «وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) راست نشست و فرمود: هر کس به خدا دل نبندد، حسرت دنیا او را از پای درمی‌آورد و هر کس چشم از مال و ثروت مردم برندارد، حزنش طولانی می‌شود و خشمش فرو ننشیند، و هر کس نعمت خدا را تنها در خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها ببیند، عمرش کم و عذابش نزدیک می‌شود». (17)

بنابراین، انسان تا زمانی روی سعادت و خوشبختی را می‌بیند که در زندگی اعتدال و میانه‌روی داشته باشد و قناعت را در زندگی خود به عنوان یک دستورالعمل زندگی رعایت کند.

امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «رَأیتَ الخَیرَ کُلَّهُ قَدِ اجتَمَعَ فی قَطعِ الطَّمَعِ عَمّا فِی اَیدِی النَّاسِ؛ تمامی خیر و سعادت را در این دیدم که انسان به آنچه در دست مردم است، چشم طمع نداشته باشد». (18)

طمع بسیار کردن خواری آرد *** نتیجه‌ی خواری‌اش غمخواری آرد
مدار از کس طمع هر دم به چیزی *** شود خوار از توقع هر عزیزی (19)

نتیجه این که دست نیاز دراز کردن به سوی دیگران، از شرف و بزرگی انسان کم می‌کند و متقابلاً بی اعتنا بودن به آنچه در دست مردم است، باعث عزّت و سربلندی او خواهد بود؛ لذا باید به آنچه خداوند برای ما مقدّر فرموده است، راضی باشیم.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره قصص، آیه‌ی 61.
2. سوره‌ی زلزال، آیه‌ی 7 و 8.
3. سوره‌ی زلزال، آیه‌ی 7 و 8.
4. سوره‌ی طلاق، آیه‌ی 8.
5. سوره‌ی انشقاق، آیه‌ی 7و 8.
6. تفسیر نمونه، ج 26، ص 302، ذیل سوره‌ی انشقاق، آیه 7 و 8.
7. اصول کافی، ج 2، ص 140.
8. همان.
9. اصول کافی، ج 2، ص 141.
10. غررالحکم، شماره 66.
11. مشکوة الانوار، ص 132.
12. همان.
13. اصول کافی، ج 2، ص 139.
14. غررالحکم، شماره 1106.
15. اصول کافی، ج 23، ص 320.
16. مرآة العقول، ج 10، ص 258.
17. تفسیر صافی، ج 2، ص 83، به نقل از نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، ص 646.
18. اصول کافی، ج 2، ص 148.
19. دیوان ناصرخسرو، ص 548.

منبع: گفتار معصومین (علیهم السلام)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبدالله ‌زاده، قم: انتشارات امام علی بن ابی‌طالب (علیه السلام)، چاپ سوم (1394).
نسخه چاپی