هشدارها و آسیب های سوالات اعتقادی کودکان (بخش دوم)

در نوشتار پیشین به برخی از اشتباهات رایج و آسیب های ناشی از پاسخ های نادرست به سوالات اعتقادی فرزندان اشاره شد. در این فرصت به بقیه این آسیب ها می پردازیم. با ما همراه باشید.
سه‌شنبه، 26 تير 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
هشدارها و آسیب های سوالات اعتقادی کودکان (بخش دوم)
برخی از والدین از ایمان به کودکان، به صورتی ناخواسته، سوءاستفاده می کنند.  
 
چکیده: در نوشتار پیشین به برخی از اشتباهات رایج و آسیب های ناشی از پاسخ های نادرست به سوالات اعتقادی فرزندان اشاره شد. در این فرصت به بقیه این آسیب ها می پردازیم. با ما همراه باشید.

تعداد کلمات 1096 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
 
هشدارها و آسیب های سوالات اعتقادی کودکان

۴. سخت گیری والدین در اجرای همه دستورهای خدا

والدین به دلیل حساسیت بیش از اندازه ای که درباره مسائل دینی فرزندان خود به کار می برند، آنها را از فضای دینی، دل زده و دلسرد می کنند. چنین والدینی انتظار دارند که کودک آنها همانند یک بزرگسال تمام دستورهای خدا را مو به مو و با بالاترین کیفیت اجرا کند و هر کجا کوچکترین ضعفی از او مشاهده می کنند، آن را به پای ضعف ایمان نهاده، کودک را به دور شدن و حمایت نشدن از سوی خداوند تهدید می کنند چنین رفتارهای نادرستی، لذت با خدا بودن را در کودکان از بین می برد و در نتیجه رفتارهای دینی آنها صرفا به علت ترس از خدا با نگرانی از ناراحتی والدینشان خواهد بود، که هر دو مورد به دین داری کودک در آینده صدمات جدی وارد می کند. از این رو لازم است والدین با ملایمت و مدارا و با توجه به توانایی فرزندشان از آنها بخواهند که رابطه معنوی خود را با خداوند حفظ کنند و وقتی با کسالت آنها روبه رو می شوند، آن را واقعیت های طبیعی و امری عادی بدانند؛ چه اینکه برای بزرگسالان هم، چنین حالت هایی گاهی اتفاق می افتد.

توجه به این نکته هم ضروری است که بی رغبتی کودک نسبت به مسائل دینی ممکن است دلایل دیگری داشته باشد که باید شناسایی شوند. مثلا دوستان؛ مشاهده اشخاص مذهبی که انسان های ناشایستی هستند؛ این تصور که ادیان فقط درباره بایدها و نبایدها سخن گفته و آزادی انسان را محدود می کنند؛ ترس از خدا به دلیل بدرفتاری کسانی که سرپرستی او را در خانه و مدرسه بر عهده دارند؛ ذهنی بودن خدایی که به او معرفی شده؛ عدم تأثیر خدای ذهنی در زندگی روزمره او؛ عدم استجابت دعاهای او و... .شما باید تلاش کنید علت اصلی عدم تمایل او را یافته و آن را حل کنید تا انگیزه و کشش یادگیری در او احیا شود پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در این باره سفارشی ویژه دارند: «خدا رحمت کند کسی را که فرزندش را در اعمال نیکش یاری دهد سؤال شد: چگونه؟ فرمود: آنچه در توان اوست، بپذیرد و از سخت گیری ها در گذرد».[1]
 

۵. دشوارنمایی و طرح مسائل پیچیده

دشوارنمایی و طرح مسائلی که در دنیای کودک و خردسال مفهومی ندارد، سبب می شود او دین را امری مقدس و در عین حال خارج از توان شناختی خود بپندارد.
شکل گیری چنین تصوری باعث گریز از دین در کودکان شده در خوش بینانه ترین حالت این مسئله را پدید می آورد که کودک هنگام انتخاب میان دین و دیگر مسائل مادی، به بهانه نامفهوم بودن مسائل دینی برای خود راه غیردینی را ترجیح دهد.
لازم است والدین، از طرح مباحث پیچیده عقیدتی یا طرح مسائل ساده با ادبیاتی دشوار و کلیشه ای پرهیز کرده، برای انتقال مفاهیم دینی به فرزندان خود با صرف وقت و حوصله بیشتری، شیوه ای مناسب با فضای روانی فرزند خود را در پیش گیرند لازم است در هر دوره بنا به تناسب خصوصیات ذهنی و شناختی به فرزندانمان آموزش های دینی را ارائه نماییم و اجازه دهیم کودکان دین کودکانه خود را داشته باشند و از طرح و تدریس عقاید پیچیده و مشکل برای آنها خودداری کنیم؛ چراکه نمی توانند آن را درک کنند و چه بسا موجب بدتمی و گریز آنها از دین شود.
 

۶. نادیده گرفتن نیازهای کودکان

کودک شما با تمام اشتیاقی که نسبت به فراگیری مسائل دینی و به ویژه آشنا شدن با خداوند از خود نشان می دهد، باز یک کودک است. او نیازهای دوران کودکی خود را دارد و بی توجهی به این نیازها به بهانه پررنگسازی جنبه معنوی او کاری نادرست است. بهترین شیوه، پل زدن از نیازهای او برای انتقال مسائل دینی است نه نادیده گرفتن مسائل روزمره و طبیعی کودک. یعنی شما می توانید از یک نیاز طبیعی او به بازی استفاده کرده، مفاهیمی چون مهربان بودن شما و دیگر مسائل را به صورت محدود بیان کنید.
وقتی پیشرفت جدیدی در زندگی اتفاق می افتد باز نعمتی نو برخوردار می شوید، زمینه شکرگزاری با خدا برایتان اتفاق افتاده که می توانید پلی مطلوب برای اتصال کودک به خدا باشد خوراکی های مورد علاقه کودک، نیاز به بازی و تفریح، جشن ها و مراسم شاد دیگر چون میهمانی و موقعیت های طبیعی ای هستند که کودک در آنها می تواند به شیوه هایی غیرمستقیم اطلاعات بیشتری دربارة خدا به دست آورد. نادیده گرفتن نیازهای طبیعی کودکان در هر مرحله از رشد و برخورد فراتر از طاقت یا پایین تر از توان آنها، باعث عدم موفقیت شما در آموزش آنان خواهد شد. در هر مرحله سنی، به نیازهای فرزندتان توجه کنید و به تدریج و گام به گام او را در معرض نیازهای مرحله بالاتر قرار دهید تا با آمادگی وارد مرحله بعد شود.
 

۷. برخورد نامناسب والدین و بی اعتمادی فرزند

کودک، اولین اطلاعات مربوط به خدا را از شما دریافت می کند و به سبب اعتمادی که به شما دارد، آنها را می پذیرد. حال اگر این رابطه به هر دلیلی به هم خورده، کودک نسبت به شما اعتماد خود را از دست بدهد، نسبت به معلوماتی نیز که از شما دریافت کرده، دچار تردید می شود. همچنین وقتی کودک بین اطلاعات دینی شما و رفتارهای غیردینی که گاهی از شما سر می زند، قرار گیرد باز دچار چنین نوساناتی خواهد شد. از این رو وظیفه شماست که با تنظیم رفتارهای خود، الگوی معنوی خوبی برای فرزندانتان باشید.
اگر گاهی اشتباهی مرتکب شدید، با برخورد صحیح نسبت به آن اشتباه و تلاش برای جبران آن بکوشید ذهنیت کودک خود را از تردید خارج سازید. یادمان باشد که ایمان با اعتماد رشد می کند. باید مورد اعتماد فرزندتان باشید تا او سخنان شما را بپذیرد. سنت ها و اعتقادات مذهبی که ایمان فرزندتان در بستر آن شکل می گیرد، باید قابل اعتماد باشند تا در رشد معنوی او مؤثر واقع شوند. در خانواده ای که اعضای آن همیشه با هم دعوا می کنند، یا در محافل مذهبی ای که اعضای آنها نسبت به یکدیگر کدورت داشته، همکاری سازنده ای با هم ندارند، بچه ها نسبت به آنچه که درباره خدا و ایمان گفته می شود، تردید خواهند کرد.
 
منبع: کتاب «خدا در زندگی کودکان (بررسی زندگی معنوی کودکان)»
نویسنده: ابراهیم اخوی

بیشتر بخوانید :
هشدارها و آسیب های سوالات اعتقادی کودکان (بخش اول)
تصور کودک از مفهوم قداست خداوند
پاسخ به پرسش های کودکان (آیا خداوند دعاهای مرا استجابت می کند؟)
پاسخ به پرسش های کودکان (خدا کجاست؟)


پی نوشت :
[1] . اصول کافی، ج 6، ص 50.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما