چرا خشمگین می شویم؟

امروزه با نگاه به بسیاری از پرونده های قتل، اینگونه به دست می آید که عمده ترین علت این نوع جنایت ها، عدم مدیریت خشم است. با اندک تفکری می توان پی برد که اگر خشم این دست از مجرمان مدیریت می شد این جنایت صورت نمی گرفت. با ما همراه باشید تا در مورد مدیریت خشم و اینکه چگونه خشمگین می شویم، بیشتر بدانید.
چهارشنبه، 17 مرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
چرا خشمگین می شویم؟
عدم مدیریت خشم، می تواند حاصل یک عمر خوبی را بر باد دهد.
 
چکیده: امروزه با نگاه به بسیاری از پرونده های قتل، اینگونه به دست می آید که عمده ترین علت این نوع جنایت ها، عدم مدیریت خشم است. با اندک تفکری می توان پی برد که اگر خشم این دست از مجرمان مدیریت می شد این جنایت صورت نمی گرفت. با ما همراه باشید تا در مورد مدیریت خشم و اینکه چگونه خشمگین می شویم، بیشتر بدانید.  

تعداد کلمات 1286 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
 
چرا خشمگین می شویم؟

خشم چیست؟

خشم احساسی طبیعی در انسان است که همه ی افراد آن را به نوعی تجربه می کنند. هر وضعیتی که ما را ناکام کند باعث ایجاد احساس خشم می شود. ناکامی یعنی نرسیدن به خواسته های فردی. وقتی عاملی مانع رسیدن فرد به هدف و خواسته ها مثل: کم کاری فرد( آماده نبودن برای امتحان) نرسد موجب خشم می شود.
خشم، در صورتی که متعادل باشد، به کنترل اوضاع کمک می کند. به ما شجاعت می بخشد تا با قاطعیت خواسته های خود را ابراز و دیگران را با دیدگاه های خویش آشنا کنیم. در صورتی که خشم به شیوه ای غلط ابراز شود یعنی سبب واکنش های غضب آلود و پرخاشگرانه گردد، نه تنها مشکلات حل نشده باقی می ماند بلکه بیشتر می شود که مهمترین اثر منفی آن اختلال در ارتباط با دیگران است.
از دید عده‌ای، خشم بخشی از واکنش مغز به بیمناکی‌اش از درد است. خشمْ الگویی رفتاری‌است که برای مواجهه با تعرض‌کنندگان بروز داده می‌شود تا از رفتار تهدیدکننده‌ شان دست کشند.
خشم اغلب بر اثر واکنش شخص نسبت به رفتار ناشایست دیگران بروز می کند. خشم می تواند یک رنجش و ناراحتی جزئی باشد و یا در نوع حاد، واکنشی جنون آمیز باشد.
خشم حالتی از هیجان است که طی آن انسان برای رهانیدن خود از یک حالت فشار یا از موقعیت هائی که برای وی ایجاد مزاحمت می کند، به حرکات و  تلاش هایی دست می زند. خشم یکی از نیرومندترین احساسات ما است و ریشه آن ترس است.

خشم مقدمه پرخاشگری است. اگر چه خشم احساسی طبیعی است که جزء هیجان های اصلی و پایه بشمار می رود، ولی با توجه به اینکه خشم می تواند منجر به رفتار پرخاشگرانه شود، شناسایی و مهار آن و ابراز رنجش به شیوه ای غیر پرخاشگرانه و جامعه پسندانه ضروری است.
خشم حالت برانگیختگی و هیجان شدید درهنگام روبرو شدن با محرک های نامناسب محیطی است. باید توجه داشته باشیم که احساس خشم و عصبانیت پذیرفتنی است ولی آسیب رساندن به خود و دیگران به صرف عصبانی بودن پذیرفتنی نیست. احساس خشم را می توان در چهره و کلام، رفتار و گفتار، سکوت کردن و جواب ندادن افراد درک نمود.
 

موقعیت های ایجاد کننده خشم

یکی از اولین اقداماتی که برای کنترل خشم لازم است شناختن موقعیتهای ایجادکننده خشم برای هر فرد است.تحقیقات نشان داده اند که در اکثر مواقع علت اصلی خشم، ناکامی است. ناکامی حالتی است که وقتی فرد به دلایلی نتواند به خواسته خود برسد ایجاد میشود. عللی که معمولا افراد برای خشم خود بیان میکنند شامل موارد زیر می گردد:
  1. ناکامی و به هدف نرسیدن                                                                        
  2. مورد ظلم واقع شدن و گول خوردن                                            
  3. مسخره یا تحقیر شدن                                                                                 
  4. مورد بی اعتنایی یا بی توجهی قرار گرفتن                                                                   
  5. آسیب دیدن از طرف دیگران (عمدی یا غیرعمدی)                                                                     
  6. تجاوز به مالکیت افراد                                                                                         
  7. قرار گرفتن در معرض پرخاشگری از طرف دیگران

چرا خشمگین می شویم؟

خشم ابزار دفاعی در مقابل مانع است و زمانی رخ می دهد که به چیزی که می خواهیم نمی رسیم یا مورد حمله واقع می شویم یا احساس می کنیم که تحقیر شده ایم. در خشم حسی از برحق بودن یا همان حق به جانب بودن است. بدین معنی که فکر می کنیم حقوق فردی یا اجتماعی ما پایمال شده یا دیگران با ما غیرمنصفانه رفتار کرده اند. عصبانیت غالباً هنگام مواجهه با تعارض ها بروز می کند. وقتی دیگران مانع رسیدن ما به هدف شوند و ما را در راه رسیدن به آن ناکام کنند عصبانی می شویم. زمانی که دیگران در برنامه های ما دخالت کنند یا نشان دهند که هیچ ارزش یا اهمیتی نداریم خشمگین می شویم. در واقع وقتی دیگران نیاز ما را مبنی بر شایسته بودن ما برآورده نمی کنند و احترام مورد انتظار ما را رعایت نمی کنند خشم برانگیخته می شود.

گاهی فقط افراد نیستند که باعث خشم می شوند، ممکن است ما از موقعیت ها و اشیا عصبانی شویم. مثل وقتی که در ترافیک گیر می کنیم یا زمانی که نمی توانیم با کلید در را باز کنیم. زمانی نیز از خودمان عصبانی می شویم مثل وقتی که در حد انتظارمان ظاهر نشده یا در کارمان اهمال کرده ایم یا به هر علت خود را محکوم کنیم. گاهی نیز به دلیل شرایط محیطی مثل گرسنگی شدید، نور زیاد، سروصدای بیش از حد، سرما یا گرمای شدید، با کوچکترین محرکی خشمگین می شویم و در صورت ناتوانی در مدیریت احساس خود ممکن است واکنش های مخربی مثل از کوره در رفتن نشان دهیم.
خشم ممکن است فقط به دلیل ذهنیت یا افکار ما بروز کند. به این معنی که ممکن است واقعاً رویداد خشمگین کننده ای اتفاق نیفتاده باشد بلکه صرفاً تفسیر ما از اوضاع به گونه ای باشد که باعث عصبانیت شود.
خشم و پرخاشگری در همه ی افراد، فقط به خاطر دلایل فوق نیست. گاهی خشم ابزاری است در دست فرد تا به خواسته هایش برسد. در واقع او در طی زمان یاد گرفته که با تظاهر به خشم یا پرخاشگری به اهدافش دست یابد.
 
به طور کلی دلایل زیادی برای عصبانیت و جود دارد که به برسی چند نوع  از آن ها وجود دارد:
1. خشم ناشی از خودشیفتگی : هر چه میزان خودشیفتگی در ما بالاتر باشد بیشتر در معرض خشم آشکار یا خشم پنهان هستیم. خودشیفتگی سطوح متفاوتی دارد و طیف آن می‌تواند بسیار گسترده باشد، تا جایی که یک فرد هر چیزی که ظاهرا مالک آن است یا افرادی را که در کنار او هستند جزو حوزه خودشیفتگی خود بداند و با هر تلنگری از جانب دیگران به آن موارد، به‌هم بریزد و خشمگین شود.
2. خشم ناشی از ترس و ضعف درونی : کسانی که خود را در زندگی بی‌پناه یا قربانی می‌دانند دچار خشم فراوانی درون خود هستند. این افراد به محض احساس خطر، خشم را راه دفاعی برای خود می‌دانند و اصطلاحا، دندان‌ها و چنگال‌های کوچک خود را برای دفاع از خود به دشمن نشان می‌دهند.
3. خشم ناشی از سرکوب‌ها: هر چه میزان سرکوب ما بیشتر باشد خشم نیز بیشتر است. کسانی که احساسات و نیازهای خود را چه در کودکی و چه در بزرگسالی سرکوب می‌کنند خشم زیادی را درون خود ذخیره کرده و دچار بیماری‌های روان- تنی می‌شوند.
4. خشم ناشی از ناتوانی در «نه» گفتن : کسانی که نمی‌توانند از موضع خود دفاع کنند، برای خود احترام قائل شوند و در جایی که باید، «نه» بگویند، دچار خشم شده و این خشم رفته رفته درون آنها جمع می‌شود.
5. خشم ناشی از پذیرفته نشدن: هر چه نیاز به پذیرفته شدن در فرد عمیق‌تر باشد، تلاش‌های او جهت جلب رضایت دیگران بیشتر شده و با کوچک‌ترین ناکامی فرو‌ می‌ریزد و خشمگین می‌شود.
6. خشم ناشی از شک و عدم شناخت خود: زمانی که فرد بنیانی سست داشته باشد، خود را به درستی نشناسد و به خود و توانمندی‌ها و شخصیت خود شک داشته باشد، با هر تهدیدی خشمگین شده و بنابراین یا آماده جنگ برای اثبات خود می‌شود یا فرار می‌کند.
7. خشم ناشی از توقع : توقعات ما رنجش‌های از پیش تعیین شده هستند. هر چه گستره توقعات ما وسیع‌تر باشد خشم و عصبانیت ما نیز بیشتر است و بسیاری از توقعات ما نیز توقعات عصبی هستند.
 
 
منبع: درسنامه مهارت های زندگی با رویکرد مهارت های دهگانه
نویسنده: گروه نویسندگان پورتال فرهنگی راسخون

بیشتر بخوانید :
الفبای مدیریت خشم
توصیه هایی برای کنترل خشم
ویژگی های افراد پرخاشگر
مهارت مقابله با برانگیختگی خود و خشم دیگران
انواع خشم
خشم و عصبانیت را به کنترل در آوریم



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.