جایگاه فرزند در خانواده متعادل

فرزند به عنوان ثمره زندگی، دارای جایگاه مهمی است که برخی بر این باور هستند که مهم ترین کارکرد ازدواج، تداوم نسل می باشد. در این نوشتار به بیان جایگاه فرزند در خانواده متعادل در اندیشه آیت الله جوادی آملی می پردازیم. با ما همراه باشید.
يکشنبه، 22 مهر 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جایگاه فرزند در خانواده متعادل
تولید نسل، اصلی ترین کارکرد خانواده به شمار می آید. 
 
چکیده: فرزند به عنوان ثمره زندگی، دارای جایگاه مهمی است که برخی بر این باور هستند که مهم ترین کارکرد ازدواج، تداوم نسل می باشد. در این نوشتار به بیان جایگاه فرزند در خانواده متعادل در اندیشه آیت الله جوادی آملی می پردازیم. با ما همراه باشید. 

تعداد کلمات 977 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
جایگاه فرزند در خانواده متعادل

جایگاه فرزند در خانواده متعادل

فرزند نیز از ارکان خانواده است که در نگهداری از شادابی و شادکامی خانواده کمک می کند. این رکن خانواده، نقشی را که برای ادامه حیات خانواده بایسته است، بر عهده می گیرد. در این میان، همه اعضای خانواده می کوشند از فرزند خانواده به بهترین شکل ممکن مراقبت کنند. به تناسب این نعمت، همان ندایی که از منادی وجدان و شرع به گوش پدر و مادر رسیده و آنان را درباره اولاد موظف کرده، همانند آن، متوجه فرزند گردیده تا از نیکی های پدر و مادر با دست و زبان یا هر ابزار دیگر سپاس گزاری کند.

[حق فرزند بر والدین]

در تعالیم اسلام، پافشاری می شود که والدین تکلیف بزرگی در حقوق فرزند خود دارند و شایسته است حتی قبل از تولد فرزند، حقوق او را رعایت کنند. امام صادق (علیه السلام) فرمود «فرزندی که از مرد شرابخوار به وجود می آید، پلید خواهد بود»،[1] چنان که برخی انتخاب همسر شایسته برای پیدایی فرزند صالح را طبق دستور «تخیروا للنکاح...»[2] نوعی از تقوای ارحام دانسته اند، زیرا رعایت حق اولاد، مستلزم پروراندن آنها در رحم پاک ست.[3]
خدای سبحان براساس حکمت بالغ خود، در قلوب والدین به ویژه در قلب مادر، عاطفه ای نسبت به فرزند به ودیعت نهاده، که عامل اساسی پذیرش مسئولیت حضانت، تغذیه و تربیت فرزند است. آن احساس لذت و محبت و این عاطفه، همه برای این است که بتوانند از فرزند خود، حتی در شرایط بسیار دشوار نگهداری کنند؛ نه اینکه سبب شود که فرزند را محبوبی مستقل به شمار آورند، چنان که لذت غذا در ذائقه آدمی، تنها برای هموار شدن تحمل مشکلات تأمین غذا بر انسان است، تا از تهیه آن باز نایستد و برای رسیدن به هدف آفرینش به زندگی خود ادامه دهد؛ نه اینکه بپندارد هدف از زندگی صرفا خوردن و التذاذ از آن است. براساس مقدمی بودن لذت ها، محبت ها و عواطف مذکور، پدر و مادر مؤمن باید در انتخاب میان خدا و فرزند، خدا را مقدم بدارند و فرزند نیز در گزینش خدا یا پدر و مادر، باید خدا را برگزیند، چنان که هر مؤمنی باید در گردش کار میان خدا و قبیله، خدا را انتخاب کند.
براین اساس، اگر پدر و مادر حقوق فرزند خویش را رعایت کنند، وی از خطر انحرافی در امان می ماند؛ وگرنه در برابر توفان حوادث سهمگین روزگار آسیب پذیر خواهد بود، چنان که اگر مربیان و والدین، نوجوان را به حقوقش آشنا کنند و در به دست آوردن آن، ایشان را تشویق کنند، در بزرگسالی از آن بهره خواهند برد.
رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) درباره حقوق فرزند بر پدر مواردی را گوشزد فرمود: ١. نام نیکو برایش برگزیند: «أن یحسن اسمه». ۲. ادبش را نیکو کند: «ویحسن أدبه». ۳. قرآن را به وی تعلیم کند: «ویعلمه القرآن». ۴. امکانات ازدواجش را فراهم سازد: «یزوجه اذا بلغ»[4]. بیان حقوق چندگانه فرزند بر پدر در کلام نبوی، برای نمونه است؛ نه برای تعیین و محدود بودن، پس ممکن است برخی از حقوق دیگر در کنار چند حق یادشده مطرح گردند؛ ولی در ارزیابی با حق پدر بر فرزند، اندک خواهند بود. احسان به والدین نیز ممکن است صرف محبت و دلجویی از آنان باشد و می تواند در مواردی در قالب رفع نیاز مالی عملی شود.
خدای سبحان، درباره پدر و مادر، نه تنها امر به احسان می کند، عقوق و عصیان آنان را حرام می داند؛ ولی برای همسران، تنها در حکمی کلی رعایت حقوق آنان را بایسته می خواند: «و عاشروهن بالمعروف»[5] و برای فرزند نیز تنها به رعایت مسائل مالی آنان سفارش می فرماید: «و یوصیکم الله فی أولدکم للذکر مثل حظ الأنثیین»؛[6] بلکه فتنه بودن و ناپایدار بودن او را گوشزد می کند: «انما آمولکم و اولادکم فتنه»[7] و در هیچ یک از این دو مورد (همسر و فرزند) به وجوب احسان، نیز حرمت عقوق تعبیر ندارد و در پاره ای از موارد به دشمن بودن بعضی از آنها اشاره می کند: «یا ایها الذین ءامنوا إن من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم فاحذروهم»[8]. راز این تفاوت، آن است که احسان به والدین به سفارش نیاز دارد، زیرا پدر و مادر دستخوش فراموشی فرزند قرار دارند و فرزند، هنگامی که مستقل می شود و خانواده تشکیل می دهد، ارتباط عاطفی اش نسبت به والدین کاهش می یابد و توجه کمتری را در حق آنان روا می دارد و آنان را تنها به گذشته خود مربوط می داند؛ به ویژه آنگاه که والدین نشاط و فروغ خود را از دست بدهند و سرپرستی و نگهداری آنان رنج آور باشد، درحالی که فرزند بالغ نسبت به همسر و فرزند خود احساس دیگری دارد، به ویژه درباره فرزند خویش که چون او را به آینده خود مربوط می داند، اموال خویش را برای او ذخیره می کند.
غرض آنکه گرایش به همسر و فرزند، به اندازه نصاب لازم در طبیعت آدمی هست و نیازمند سفارش نیست؛ بلکه چون این گرایش غالبا از حد نصاب لازم نیز می گذرد، قرآن کریم در پی مهار کردن آن است و می فرماید: «بدانید که اولاد فتنه هستند؛ نه مایه فخره، بلکه از بعضی از آنان به دشمن» تعبیر می کند و به حذر از آنان فرمان می دهد.
تربیت، شامل تغذیه و تهذیب و پرورش روحی و جسمی، هر دو می شود. البته آیات و روایات، به پرورش روحی اهتمام دارند، زیرا ارزش تربیت روحی به اندازه روح و قیمت پرورش بدن به مقدار تن ارزیابی می شود. در این صورت، خدای سبحان به والدین القا می کند که در تربیت روحی فرزند خویش بکوشید، تا همواره از دعای خیر او بهره مند شوید و به تأمین آب و نان و رشد و سلامتی مادی آنان بسنده نکنید.
 
پاورقی: 
 
[1] . ارشاد القلوب دیلمی، ج 1، ص 175.
[2] . قرب الاسناد، ص 45.
[3] . الکشاف، ج 1، ص 463.
[4] . مکارم الاخلاق، ص 220.
[5] . سوره نساء، آیه 19: «و با آن ها به شایستگی رفتار کنید.»
[6] . سوره نساء، آیه 11.
[7] . سوره انفال، آیه 28.
[8] . سوره تغابن، آیه 14.

منبع: کتاب «خانواده متعادل و حقوق آن»
نویسنده: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی

 

بیشتر بخوانید:
قوانین اساسی تربیت فرزند
آداب تربیت فرزند از منظر روان‌شناسان
راهکارهایی برای پرروش فرزندانی صبور (بخش اول)
اهمیت هماهنگی والدین در تربیت فرزندان
تربیت کودک، قانون می خواهد.
اهمیت تربیت کودک



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.