خانواده، عامل فرهنگ پذیری (بخش اول)

فرهنگ پذیری در برابر جامعه پذیری، امری است که بسیاری از جامعه شناسان آن را آرمانی می دانند که تحقق پذیری آن در بستر یک جامعه را امری ناشدنی و یا دیراتفاق است. ولیکن دین در کنار خانواده در پیدایش فرهنگ پذیری می تواند نقش بسیار مهمی داشته باشد. با ما همراه باشید.
سه‌شنبه، 1 آبان 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خانواده، عامل فرهنگ پذیری (بخش اول)
والدین، در رسوخ فرهنگ و ارزش ها در جان و جسم فرزندان، نقش بی بدیلی دارند. 
 
چکیده: فرهنگ پذیری در برابر جامعه پذیری، امری است که بسیاری از جامعه شناسان آن را آرمانی می دانند که تحقق پذیری آن در بستر یک جامعه را امری ناشدنی و یا دیراتفاق است. ولیکن دین در کنار خانواده در پیدایش فرهنگ پذیری می تواند نقش بسیار مهمی داشته باشد. با ما همراه باشید.

تعداد کلمات 1735 / تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه
خانواده، عامل فرهنگ پذیری (بخش اول)

خانواده، عامل فرهنگ پذیری

جامعه شناسان و روان شناسان، بیش از هر عاملی، بر نقش آگاهی بخشی خانواده و تأثیر بی بدیل آن تأکید دارند. اگرچه از تأثیر مدرسه، گروه های همسال، رسانه های جمعی و... غافل نیستند، ولی بر تأثیرگذاری ویژه خانواده اتفاق نظر دارند؛ زیرا فرد در خانواده فرآیند فرهنگ پذیری را می آموزد و شخصیت افراد بیش از همه در آغوش خانواده رشد و شکل می گیرد، در حالی که دیگر عوامل بیشتر در جامعه پذیری افراد، نقش دارند.
فروید، بر این باور است که شخصیت متشکل از سه نظام نهاد، خود و فراخود است و فراخود معرف بازنمایی های درونی شده آن دسته از ارزش ها و اخلاقیات جامعه است که والدین به کودک آموخته اند. فراخود در واقع همان وجدان فرد است و درباره درست یا غلط بودن اعمال فرد داوری می کند.[1]
بروس کوئن، نیز در کتاب «مبانی جامعه شناسی»، با اشاره بر این واقعیت، می نویسد: «چون کودک نخستین دوران زندگی خود را در محیط خانواده می گذراند و در معرض ارزش ها و الگوهای رفتاری خانواده قرار دارد و زمان بیشتری را با این گروه صمیمی و خودمانی می گذراند، خانواده کودک را به انجام رفتارهایی که با هنجارهای جامعه مطابق و با انتظارات آن هماهنگ است، پاداش می دهد و در برابر رفتارهایی که با آن هماهنگ نیست، او را تنبیه و مجازات می کند.»[2]

[نقش خانواده]

در معارف اسلامی نیز به نقش خانواده به صورتی عمیق تر توجه شده است؛ به این معنا که دین مقدس اسلام، نه تنها درباره انتخاب همسر و تشکیل خانواده دستورات و سفارش های فراوانی دارد، بلکه حتی نوع تغذیه والدین پیش از تکوین نطفه و تغذیه مادر هنگام بارداری و شیردهی فرزند را نیز از نظر دور نداشته است. مثلا خوردن خرما را برای مادر شیرده مستحب می داند؛ چون باعث بردباری و حلم فرزند می شود. چنانچه قرآن خطاب به حضرت مریم (سلام الله علیها) که تازه از وضع حمل فارغ شده بود، می فرماید: «تنه درخت خرما را به سوی خود تکان بده تا خرمای تازه به پیش تو افکند.»[3] شاید حکمت آن، این است که خرماخوردن زن شیرده در شخصیت کودک شیر خوار اثر نیکو دارد.[4]
درباره غذای پیش از ایجاد نطفه نیز سفارش شده است که از حرام بپرهیزید. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «در آمد حرام در اولاد اثر می گذارد»؛[5] یعنی غذای حرام والدین که سازنده نطفه و تغذیه کننده جنین است، در فرزند اثر نامطلوب دارد. در انتخاب همسر نیز آمده است: صفات روحی مادر در فرزند تأثیر دارد. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «انظر فی ای شئ تضع ولدک فان العرق دساس؛[6] دقت کنید که نطفه خود را در چه محلی قرار می دهید؛ زیرا اخلاق سرایت می کند».
در جنگ جمل هنگامی که محمد حنفیه نتوانست پیشروی کند، امیرمؤمنان على (علیه السلام) به او فرمود: «ادرکک عرق من امک؛ این ضعف و ترس را از مادرت به ارث برده ای».[7]
یا در مکارم الاخلاق از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: تزوجوا فی الحجز الصالح فإن العرق دساس؛ با خانواده خوب و شایسته وصلت کنید؛ زیرا ژن اثر دارد». هر که خدا فرزندی به او دهد، باید در گوش راست او اذان بگوید و در گوشچپ او اقامه بگوید که این کار او را از شیطان رجیم حفظ می کند.»[8]

[تربیت فرزند در روایات]

روایات فراوانی در زمینه تربیت فرزند آمده و آن را از حقوق فرزندان برشمرده است. نام نیک، آموزش قرآن، تربیت صحیح و پاکیزه نگاه داشتن فرزند، از وظایفی است که به عهده والدین نهاده شده است.
در حدیثی از رسول الله (صلی الله علیه وآله) آمده است: «وای به حال بچه های آخرالزمان به سبب پدران ایشان، پرسیدند: یا رسول الله، پدران مشرک؟ فرمود: خیر، از پدران مؤمن که واجبات را به فرزندان خود نمی آموزند.»[9]
فرزندان را باید به گونه ای تربیت کرد که هنگام رشد، نسبت به ارزش های واقعی بیگانه نباشند، بلکه به سوی آن حرکت کنند. مولای موحدان، على (علیه السلام) در سفارش های خود به یکی از فرزندانش می فرماید: «دل بچه و طفل همانند زمین آماده است که هر چه در آن نهاده شود می پذیرد. من به تربیت تو پیش از این که دلت سخت شود و ذهنت مشغول گردد، اقدام کردم.»[10]
این همه تأکید در بیان و زبان شرع مقدس، بدان جهت است که والدین در رسوخ فرهنگ و ارزش ها در جان و جسم فرزندان، نقش بی بدیلی دارند، چه اینکه شخصیت فرزند در آغوش گرم و صمیمی خانواده شکل گرفته و فرد را فرهنگ پذیر می کند و فردی که فرهنگ پذیر شده باشد، هم خود در برابر ناهنجاری ها مصون و هم جامعه را سالم نگه می دارد و می تواند در سلامتی جامعه اثرگذار باشد. اگر عالمان بزرگ و نامداری توانستند با وجود با برکت خود، جامعه اسلامی را از معارف دین و ارزش های ناب بهره مند سازنده شخصیت شان در آغوش گرم والدین و به ویژه مادر شکل گرفته بود. هنگامی که به مادر سید رضی - گردآورنده نهج البلاغه و سید مرتضی عالم برجسته شیعه - گفته شد: چه کردی که چنین فرزندانی تربیت شدند؟ گفت: در دوران طفولیت آنان، شب هنگام که برای نماز شب بیدار می شدم، آنها را بیدار می کردم تا با آن وقت و ساعت، آشنا باشند و یا آن گاه که به مادر شیخ اعظم مرتضی انصاری، افتخار جهان شیعه، گفته شد: فرزندت به درجات عالیه ای از علم و تقوا رسیده است. پاسخ داد: من ترقی بیشتری هم از او انتظار داشتم؛ زیرا هنگام شیر دادن، هرگز او را بدون وضو شیر ندادم. حتی در شب های سرد زمستان هم وضو می گرفتم و سپس به وی شیر می دادم.
باری، اگر والدین در قالب خانواده بتوانند فرهنگ ناب دینی و ارزشهای الهی را با عمل خود در جان و روح فرزندان رسوخ داده و آنها را فرهنگ پذیر کنند، در حقیقت آنان را در برابر ارزش های مادی و دست ساخته بشری مصون کرده اند و تا حدود بسیاری آنان را از خطر انحراف نجات داده اند. اگر امروزه بدی ها بسیار شده است، عامل اصلی آن به فرموده رسول گرامی اسلام، والدین هستند. اگر آنان درست عمل می کردند، فرزندانی چون شهید چمران، در عرصه جامعه بشری پای می گذاشتند، که حتی در جوامع الوده ای مثل آمریکا تلاش می کند تا مکروهی هم انجام ندهد. یاشهید سرافراز، خلبان برجسته دوران دفاع مقدس، شهید عباس بابایی، پیش از انقلاب هم در امریکا، نماز اول وقت خود را ترک نمی کند. شهید بزرگوار سردار خلبان بابایی در خاطرات خود می گوید: دوره آموزشی خود در آمریکا، در تمام مواد درسی حتی ورزش شاگرد ممتاز بودم، ولی در پایان دوره برخلاف انتظار همگان، گواهی پایان دوره و مجوز پرواز به من ندادند. برای بررسی موضوع و یافتن علت به دفتر ریاست و فرمانده آموزش رفتم، ولی در آن لحظه رئیس دانشکده در دفتر کار خود نبود. گفتند دقایقی صبر کنم تا بیاید. طبق عادت که نماز اول وقت را رعایت می کردم، در همان اتاق انتظار، روزنامه پهن کرده و به نماز ایستادم. در اثنای نماز ریاست دانشکده آمد و به رفتارم خیره شد و پس از اتمام نماز، پرسید: آقای بابایی این چه می کردی؟ گفتم: نماز می خواندم. پرسید: نماز یعنی چه؟ برایش توضیح دادم که ما مسلمانان در هر روز چند وعده نماز به جا می آوریم. الآن وقت نماز ظهر بود و چون شما نبودید خواستم نماز اول وقت را از دست ندهم. رئیس دانشکده مجوز مرا امضا کرد. با تعجب به او گفتم: اتفاقا من برای پیگیری این قضیه به سراغ شما آمدم و می خواستم بدانم من که شاگرد ممتاز این دوره بودم، به چه دلیل مدرکم را نمی دادید. پاسخ داد: آری، شما شاگرد ممتاز بودی، ولی هم اتاقی شما نوشته بود: ایشان در همه امور ممتاز است، ولی فردی روان پریش است؛ چون هر روز چند بار می ایستد با خود حرف می زند! حرکاتی انجام می دهد که نشان از روان پریش بودن اوست. ما طبق این گزارش نخواستیم به فردی که از لحاظ روانی، طبیعی نیست مجوز پرواز دهیم، ولی حالا متوجه شدم که شما در حال انجام عبادت بودید.[11] این در حالی است که شهید بزرگوار، پیش از انقلاب و به عنوان افسر رژیم طاغوت به آمریکا رفته بود. آیا این دین داری را نباید نتیجه تربیت نیک در خانواده دانست؟
آیت الله خامنه ای، در زمینه اهمیت تربیت فرزند می فرماید: اگر یک انقلاب، تحت فشار اقتصادی قرار گیرد، اگر یک انقلاب تحت فشار سیاسی قرار گیرد و اگر یک انقلاب تحت فشار تبلیغی قرار گیرد، قابل ملامت نیست، ولی اگر این انقلاب نتواند بچه اش را تربیت کند، قابل ملامت و سرزنش است.[12]
در لسان دین و روایات، وظیفه خطیر تربیت، پیش از هر نهاد و ارگانی متوجه خانواده و والدین است. این نقش با رویکرد صنعتی شدن و ورود تکنولوژی از خانواده به نهادهای آموزش رسمی، چون مدرسه و مهدکودک و امثال آن منتقل گردید. از سوی دیگر، با انقلاب صنعتی و رنسانس، ایده هایی چون سکولاریسم و الحاد در جوامع حاکم شد که بنابر آموزه های آن، دین و دین گرایی از شئون اجتماعی و از نهادهای آموزشی حذف شد. ره آورد این تحولات، رویگردانی از دین و به تعبیری دین زدایی بود. این ره آورد، خود منشأ بسیاری از مشکلات اخلاقی و اجتماعی جوامع سکولار شد؛ به گونه ای که مجامع علمی غرب نیز با اعتراف بدان، به طور رسمی اعلام کردند که هفتاد درصد از بیماری های روانی، از زندگی بدون دین ناشی می شود. این امر بیش از هر کسی، وظیفه و رسالت والدین را پررنگ تر می کند. آنها هستند که باید در تربیت دینی و ارزشی فرزندان خود کوشا باشند. این رسالت مهم طی مراحلی انجام می پذیرد.[13]
 
 
پاورقی:

[1] . اتکتیسون و هیلگارد، زمینه روان شناسی، ج۲، ص۹۳.
[2] . کوئن بروس، مبانی جامعه شناسی، ص ۱۲۲.
[3] . سوره مریم، آیه ۲۵.
[4] . محمدتقی مصباح یزدی، جامعه و تاریخ، ص ۱۸۳.
[5] . شیخ محمد عاملی، وسائل الشیعه، تهران: انتشارات مکتبه الاسلامیه، ج۱۲، ص ۵۳.
[6] . سید محمد نجفی یزدی، ازدواج و روابط زن و مرد، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸،ص ۱۳۴.
[7] .همان.
[8] . وسایل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۳۷.
[9] . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۳۶۳، ج۱۰، ص ۷۲۰ .
[10] . ازدواج و روابط زن و مرد، ص 162.
[11] . ر.ک به کتاب خواندنی «پرواز تا بینهایت؛ یادنامه امیر سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی»، تهران: نشر آجا (ارتش جمهوری اسلامی ایران). 
[12] . حسین هراتی، خانواده و تربیت فرزند (مجموعه سخنرانی ها)، تهران: انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، ص ۱۱۰.
[13] . این بحث با اقتباس از سخنرانی حسین هراتی، معاون پرورشی سابق وزارت آموزش و پرورش نگاشته شد.

 
ادامه دارد...

منبع: کتاب «بررسی عوامل موثر در کجروی و نقش خانواده در آن»
نویسنده: دکتر شمس الله مریجی 
 

بیشتر بخوانید: 
کارکردهای تربیتی خانواده (بخش اول)
کارکردهای خانواده (جامعه پذیری)

جایگاه خانواده در جامعه ی اسلامی
خانواده، مهمترین رکن اجتماعی
جامعه پذیری
سیری در جامعه شناسی خانواده



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.