رضا وهدانى فرزند اسماعیل، به تاریخ اول فروردین ماه 1312 در تهران دیده به جهان گشود، بیش از 5 سال نداشت كه گوشش با موسیقى آشنا گردید زیرا از صفحات متعدد گرامافون كه در منزل داشتند و از خوانندگان آن زمان ضبط شده بود در دسترسش قرار داشتند و بیشتر وقتها كه بزرگترها از این گرامافون استفاده مىكردند او از كنار آن تكان نمىخورد و ششدانگ به آهنگ صفحه كه روى آن چرخ مىخورد خیره مىشد و به عالم خود فرومىرفت. در اثر شنیدم مستمر صفحات و اشعار گوناگون، موسیقى در وجودش چنان تأثیرى نهاد كه آن اشعار را از حفظ شده بود و با همان آهنگها آنها را مىخواند و از چوب و نخ براى خود وسیلهاى ساخت كه ضمن خواندن با آن وسیله جواب مىداد و به اصطلاح ساز مىزد.
روزبروز علاقه و اشتیاق وى به موسیقى افزون مىشد تا در سن چهارده سالگى به كلاس هنرپیشگى جامعهى باربد كه تحت نظارت رفیع حالتى اداره مىشد مىرود و در همین محل افتخار آشنایى با استاد اسماعیل مهرتاش نصیبش مىگردد و در كلاس درس استاد مهرتاش مشغول فراگیرى آواز و ردیفهاى موسیقى ایرانى و تلفیق شعر و موسیقى مىگردد. وى در حسرت داشتن یك «تار» شب و روز در تب و تاب بود ولى مشكل مالى اجازه نمىداد كه او به هدف و آرزویش برسد تا این كه خانمى هنردوست از فامیلشان كه ذوق و علاقهى رضا را براى داشتن «تار» مىبیند با هزینهى خود، «تار»ى براى وى مىخرد و آن را به او هدیه مىكند از این زمان بود كه دوران شكوفایى رضا در موسیقى و نواختن «تار» آغاز مىشود. رضا وهدانى در كلاس جامعهى باربد چند ماهى نت را زیرنظر آقاى رضا معینى مىآموزد و تا اواسط كتاب «اول تار و سهتار» از انتشارات هنرستان موسیقى ملى مىآموزد ولى متأسفانه این كلاس چندى بعد تعطیل مىشود ولى او مأیوس نشد و علاقه و پشتكار به كمكش آمد و چندى بعد به هنرستان موسیقى راه پیدا مىكند و از كمكها و راهنمایىهاى استاد خالقى و زرینپنجه نهایت بهرهگیرى را مىكند.
چندى بعد توسط یكى از شاگردان كلاس مرحوم استاد علىاكبر خان شهنازى، به نام جواد شریعتمدارى براى فراگیرى نت موسیقى نزد وى مىآید و توسط همین شخص، رضا وهدانى به خدمت استاد علىاكبر خان شهنازى مىرود. كلاس استاد شهنازى طبقهى پایین را به طور رایگان در اختیار وهدانى قرار مىدهد تا شاگردان را تعلیم نت موسیقى دهد و با آنهایى هم كه گوشههاى آواز موسیقى ایرانى را مىخواستند فراگیرند كار كند و درآمد حاصل از آن را هم استاد شهنازى براى تشویق وى به ایشان محول كرده بود.
رضا وهدانى در این كلاس با همكارى خانمى به نام اقدس كه سالها در كلاس استاد بود و در سنین پیرى به سر مىبرد و تجربههاى بسیار اندوخته بود شروع به نوشتن ردیفهاى استاد شهنازى مىكند و سینه به سینه از استاد درس مىگیرد سپس نزد همین خانم تمرین مىكرد و مىنوشت به قدرى در كارش موفق مىشود كه مورد توجه و عنایت خاص شادروان شهنازى قرار مىگیرد و طى دستخطى اجازه چاپ و تكثیر ردیفهاى خود را به شاگرد با استعداد خود واگذار مىكند. در كلاس شهنازى نوازندگان بنامى چون: صالحى، دكتر قاضى و فرهاد ارژنگى كار مىكردند كه متأسفانه دار فانى را وداع گفتهاند.
دیگر از استادان رضا وهدانى مرحوم عبداللَّه خان دوامى بوده كه به علت مغایر بودن ردیف او با سبك كار استاد مهرتاش وى از ادامهى كار منصرف مىگردد، وى از سال 1336 با شركت در اركستر ویژه به سرپرستى مشیر همایون شهردار و بعد در اركستر سازهاى ایرانى به سرپرستى استاد روحاللَّه خالقى همكارى خود را آغاز و در سال 1337 به سمت هنرآموز وزارت فرهنگ و هنر استخدام مىشود. رضا وهدانى بیش از 60 آهنگ روى اشعار سعدى، حافظ، مولانا، اقبال لاهورى، سفى علیشاه، باباطاهر و شعراى معاصر ایران براى اركستر و آواز نوشته كه اكثراً به تصویب شوراى موسیقى وقت رسیده و بسیارى از آنها ضبط و مورد استفاده و اجرا در تلویزیون آن زمان قرار گرفته است و ردیفهاى آواز كلاسیك ایران و ردیفهاى ساز را به خط موسیقى نوشته و در اختیار هنرجویان قرار داده. رضا وهدانى تا سال 1358 مشغول فعالیت بود ولى در اواسط همین سال بازنشسته شد و فقط به تدریس و تعلیم خصوصى شاگرد مىپردازد، وى مسافرتهایى به خارج از كشور نموده و دوبارهى موسیقى سنتى ایران و سرگذشت و سیر و تحول آن، سخنرانىهایى در سمینارهاى موسیقى داشته و مدتى در كلاسهاى فوق برنامهى دانشگاه «اشتوتگارت» واقع در آلمان، موسیقى كلاسیك ایران را تدریس مىكرده است.