بهزاد رضوىنیا، دومین فرزند خانوادهى خود مىباشد كه در سال 1329 در شهر باستانى یزد متولد شد، وى در منزل كنار دو برادر و شش خواهر خود دوران كودكى را سپرى مىكرد ولى میان آنان كمتر مىرفت و با ایشان همبازى نمىشد بلكه در گوشهاى خلوت مىنشست و براى خود به نواختن ضرب مشغول مىگشت و همین علاقه به نواختن تنبك وى را عاقبت به رادیو كشانید و یكى از هنرمندان خوب و باارزش این رشته از موسیقى سنتى شد. بهزاد رضوىنیا، پس از چندى بنا به ضرورت شغل پدر همراه خانواده به تهران آمد و هنگام تحصیل در دبیرستانهاى: دانش، ابوریحان، بدر، كاوه و مهر كیش در فعالیتهاى هنرى آنجا شركت و در نمایشنامهها بازى و در اركسترها ضرب مىنواخت و چون از صدایى خوش نیز بهرهمند بود با حضور در كلاسهاى آواز ایرانى زندهیاد استاد اسماعیل مهرتاش كه در جامعهى باربد به صورت رایگان تشكیل مىشد و آموختن ردیفهاى آواز موسیقى ایرانى به آموختن تنبك به صورت علمى نزد استاد حسین تهرانى و استاد محمد اسماعیلى در هنرستان موسیقى پرداخت (1346) همزمان از كلاسهاى هنرستان نیز استفاده مىبرد.
در سالهاى پایانى دبیرستان در مسابقههاى هنرى تهران و سراسرى ایران متوالیاً به مقام اول دست یافت كه تا پایان دوره دبیرستان ادامه داشت (1347) و (1349) با اتمام دورهى دبیرستان همكارى گهگاهى خود را با رادیو به همكارى مستمر تبدیل كرد (1349) و مدتى با گروه كر اپراى تهران همكارى كرد (1349) در سال 1351 به دعوت گروه موسیقى تلویزیون در برنامههاى ساز و آواز گروه نوازى، همنوازى و تكنوازى شروع به همكارى نمود. به منظور معرفى و اجراى موسیقى ایرانى سفرهایى به كشورهاى آسیایى، اروپایى و آمریكا داشت. در سال 1353 با گروه اساتید موسیقى همراه شد و در كنار استادان مسلم موسیقى اصیل ایرانى چون: فرامرز پایور، حسن كسایى، اصغر بهارى و جلیل شهناز قرار گرفت و در برنامههاى مختلف هنرى با ایشان همكارى كرد و طى سالهاى 1353 تا 1357 با گروه جلیل شهناز، گروه اصغر بهارى، گروه سماعى، اركستر سازهاى ایرانى (اركستر مفتاح) و برنامه تكنوازان رادیو همكارى نمود. با وجود اشتغال دائمى به كار نوازندگى به صورت حرفهاى از تحصیلات عالى غافل نماند و در رشته جامعهشناسى از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. پس از پیروزى انقلاب به عنوان نماینده و سخنگوى واحد موسیقى از طرف همكاران انتخاب شد و این سمت تا سال 1360 ادامه داشت و در جهت اعتلاى موسیقى و اقتدار این گروه هنرمند، زحمات بسیار كشید كه متأسفانه عقیم ماند.
در سال 1361 به دعوت اداره تئاتر در نمایشنامه مروارید به كارگردانى اكبر زنجانپور به ایفاى نقشى پرداخت كه داشتن صداى خوش از ضروریات آن بود و بالاخره آوازى را كه سالها براى دل خود مىخواند با وسوسهى تئاتر براى دل دیگران سر داد. بر روى بسیارى از اشعار حافظ و مولانا آهنگ ساخته و تعداد زیادى از نغمات بومى را آرایش داده و اجراهاى دلنشینى از آنها تدارك دیده است. در سال 1367 در نمایشنامههاى سوگ سیاوش به كارگردانى سیاوش تهمورث و نمایش (من به باغ عرفان) روایتى از زندگى سهراب سپهرى به كارگردانى خانم پرى صابرى شركت جست و تمامى آهنگها و ملودىهاى اجرا شده و در این نمایشنامهها را خود ساخت و اجرا نمود. بهزاد رضوىنیا مىگوید: «عالم هنر خصوصاً وادى موسیقى آنقدر وسیع است كه هرگز نمىشود گفت: این منم طاووس علیین». با همین باور بسیار متواضع است و مىگوید: «من به شیوهى خودم یعنى درست گوش كردن از همه همكارانم نكاتى آموختهام، و این تلمذ هنوز ادامه دارد».
هماكنون پس از اتمام كار در اركستر ایرانى و گروه سازهاى سنتى واحد موسیقى رادیو، چند نفرى از هنرجویان رشته تنبك را آموزش مىدهد و خودش معتقد است كه از میان آنان اگر 4 نفر به عالم موسیقى حرفهاى و قابل عرضه براى مردم راه یابند من سهم خود را ادا كردهام. از دیگر كارهاى او سازسازى است كه دستى در ساختن سازهاى مختلف خاصه تنبك دارد. و به عقیده صاحبنظران تنبكهاى ساخت وى از ظرافت و صدایى خوش برخوردار است.