يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ابوعبدالله محمد عمادالدین کاتب اصفهانی

ابوعبدالله محمد عمادالدین کاتب اصفهانی
(597 -519 ق)، مورخ، ادیب و نویسنده. ملقب به عماد و كاتب اصفهانى. معروف به این اخى العزیز. در اصفهان به دنیا آمد و در همین شهر نشوونما یافت. در جوانى به بغداد رفت و در مدرسه‏ى نظامیه به آموختن علم پرداخت و در فقه شافعى و فنون ادب و شعر سرآمد شد. سپس به دمشق رفت و به سلطان نورالدین محمود زنگى پیوست و متصدى دیوان انشاء گردید. وى به دو زبان فارسى و عربى مى‏نوشت. او در مدتى كه در دمشق بود صلاح‏الدین ایوبى را نیز مى‏ستود و مورد علاقه‏ى او بود و به همین مناسبت مقامش نزد نورالدین بالاتر رفت و در زمان مستنجد عباسى، به عنوان پیامگزار از دمشق به بغداد رفت و پس از بازگشت به دمشق در مدرسه‏اى كه به نام خود او خوانده مى‏شود (مدرسه‏ى عمادیه) به عنوان مدرس منصوب شد. اما وى مورد سعایت دشمنان قرار گرفت و كار بر او تنگ شد و ناچار از دمشق به موصل رفت و در آنجا بیمار شد. ولى به محض شنیدن خبر رسیدن صلاح‏الدین ایوبى به دمشق، مجددا به آن شهر بازگشت و در همان شهر درگذشت و در مقابر صوفیه دفن شد. از آثار وى: «خریده القصر و جریده العصر»،در ده مجلد؛ «الفتح القسى فى الفتح القدسى» یا «القدح القسى فى الفتح القدسى» یا «الفیح القسى فى الفتح لقدسى»، گزارشى از فتح شام و فلسطین به وسیله‏ى صلاح‏الدین؛ «البرق الشامى، در تاریخ، در هفت مجلد؛ «دیوان» شعر، در چهار مجلد؛ «نصره الفتره و عصره الفطره» یا «نصره الفتره و عصره القطره»، در تاریخ سلاجقه‏ى عراق؛ «السیل على الذیل»، در سه مجلد، در تاریخ بغداد؛ «العتبى و العقبى»؛ «نحله الرحله».[1] (بخش 1) كاتب، محمد بن محمد صفى‏الدین بن نفیس‏الدین حامد بن اله مكنى به ابوعبداللَّه، ملقب به عمادالدین كاتب اصفهانى مورخ و ادیب و نویسنده (و. اصفهان 519 ه.ق./ 1125 م.- ف. دمشق 597 ه.ق/ 1201 م.) وى در جوانى به بغداد رفت و به فرا گرفتن فقه و ادب مشغول گردید، و سپس به خدمت وزیر عون‏الدین بن هبیرة رسید و از طرف او نظارت امور بصره و واسطه را عهده‏دار شد و چون عودالدین درگذشت، كار وى روى به ادبار نهاد لذا آهنگ دمشق كرد و در آنجا از طرف سلطان نورالدین به استخدام دیوان انشاء درآمد. سپس نورالدین او را به روزگار المستنجد جهت رسالت روانه‏ى بغداد ساخت و چون نورالدین فوت كرد عمادالدین به صلاح‏الدین پیوست، و پس از مرگ وى در دمشق اقامت گزید و تا آخر عمر از مدرسه خویش كه عمادیه نام داشت دست نكشید. او را تألیفات بسیار است از جمله: خریدة القصر در ده مجلد، قسم شعراء مصر در دو جزوه، البرق الشامى، الفتح القسى فى الفتح القدسى، دیوان رسائل، دیوان شعر، السیل على الذیل در تاریخ بغداد، نصرة الفترة و عصرة الفطرة در اخبار دولت سلجوقى كه آن را فتح بن على بندارى در یك جزوه مختصر نموده و زبدة النصرة و نخبة العصرة نامیده است و كتاب اخیر به نام تواریخ آل سلجوق نیز مشهور مى‏باشد.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.