فرهاد چهارم اشک چهاردهم
بعضى از مورخان پاكر را كه نامش در منابع شرقى «فغور» آمده اشك چهاردهم دانستهاند. ولى چنانكه گفتیم او در زمان پادشاهى پدرش ارد كشته شد.
پس از مرگ پاكر، ارد فرهاد را جانشین خود ساخته و از سلطنت كناره گرفت. همینكه فرهاد پادشاه شد. برادران خود را بكشت و چون پدرش ارد وى را ملامت كرد، پدر را نیز به دنبال آنان فرستاد (37 ق.م) چون فرهاد مردى خونخوار و ستمكار بود. تنى چند از سرداران او گریختند، و به آنتونیوس یكى از سه سردار معروف روم پناه بردند. (دو سردار دیگر او كتاویوس آو گوست Octavius Augustus و لپیدوس Lepidus) و ماركوس آنتونیوس Marcus - Antonius موقع را براى تسخیر ایران مغتنم شمرده با صد هزار لژیون رومى به ایران تاخت.
در این سفر آنتونیوس پادشاه ارمنستان آرتاواسدس Artavasdes را با خود همراه كرد و او وعده داد كه هفت هزار پیاده و ششهزار سوار به او بدهد. آنتونیوس در 36 ق.م شهر پراسپا Praspa پایتخت آذربایجان را كه امروز موسوم به تخت سلیمان در 20 فرسنگى جنوب شرقى ارومیه است، در محاصره گرفت. ولى نتوانست آن را به تصرف آورد. از طرفى پارتیها با اسلوب جنگ و گریز خود رومیها را به ستوه آوردند زمستان و سرما هم فرارسید، و در جنگى كه در نزدیكى تبریز واقع شد هفت هزار تن از رومیان به خاك هلاك افتادند.
آنتونیوس به شرط پس دادن بیرقها و اسراى رومى پیشنهاد صلح كرد. ولى این پیشنهاد با سخریه از طرف پارتیها رد شد. آنتونیوس سرانجام تصمیم به مراجعت گرفت.
پلوتارك مىگوید: كه او در جریان احوال این عقبنشینى ذكر ده هزار تن یونانى به سركردگى گزنفون ورد زبانش بود و دایماً مىگفت: «اى ده هزار نفر» خلاصه نوزده روز متوالى رومیان مورد تهدید حملات پارتىها بودند و هر روزه گروه زیادى از آنان به خاك هلاك مىافتاد. پس از این پیروزى فرهاد فتح خود را جشن گرفت و نام خویش را بر سكههایى كه تمثال آنتونیوس و ملكه كلئوپاتر ملكهى مصر بود و در میان اشیاى غارت شدهى رومیان پیدا شده بود، ضرب كرد. و در بهار آینده مجدداً ارمنستان را تسخیر و پادشاه آن را مغلوب نمود.
در این وقت میان پادشاه ماد آذربایجان و فرهاد شاه پارت نزاعى روى داد. پادشاه ماد از مقدار سهم خود از غنایم رومى رضایت نداشت. و از ترس فرهاد نمىتوانست به این قسمت ایرادى كند. این بود كه سفیرى به اسكندریه مصر نزد مارك آنتونیوس فرستاد، و او را به جنگ با ایران دعوت كرد. آنتونیوس براى اینكه شكست دو سال قبل خود را جبران كرده باشد، به ایران لشگر كشید. نخست خشم خود را متوجه آرتاواسدس شاه ارمنستان ساخته تمام كشور او را بگرفت. و پادگانى در آنجا گذاشته و به مصر بازگشت. سپس در 33 ق.م مراجعت كرده به سوى ارس رفت و با پادشاه ماد آذربایجان پیمانى بسته قسمتى از خاك ارمنستان را به او سپرد.
در این موقع بین آنتونیوس و اكتاویوس اختلاف سختى افتاد. فرهاد هم موقع را مغتنم شمرده به آذربایجان رفت و پادشاه آن را اسیروآرتاكسیاس Artaxias پسر پادشاه ارمنستان را با خود همراه كرده، كار را طورى بر آنتونیوس سخت كرد كه وى مجبور شد ارمنستان را تخلیه كرده به اسكندریه مراجعت كند.
گریختن فرهاد و پادشاهى تیرداد
فرهاد چون خود را در برابر رومیان پیروز دید، باز بیداد و ستم از سرگرفت، تا اینكه مردم بر او شوریدند. و او را از پادشاهى برداشته تیرداد نامى را به شاهى نشاندند. (32 ق.م). فرهاد از بیم آنكه زنان او به دست دشمن نیفتند همهى آنان را بكشت و خود پناه به پادشاه سكاها برد. و با كمك ایشان دوباره به پادشاهى نشست.
تیرداد چكون بازآمدن فرهاد را نزدیك دید، پسر كوچك او را برداشته به نزد او كتاویوس یكى از مردان سهگانهى روم بگریخت (24 ق.م). فرهاد سفیرى نزد او كتاویوس اوگوست قیصر فرستاد و خواست پسرش و تیرداد را پس دهد.
او پسر فرهاد را پس فرستاد ولى تیرداد را نه به ایران برگرداند، و نه به وى كمكى كرد. و به جاى این محبت از فرهاد خواهش كرد كه او هم پرچمهاى رومى را كه پارتیها در جنگ كراسوس گرفته بودند، با اسیران رومى كه هنوز زندهاند پس بدهد. فرهاد با اینكه از دیدن پسرش شاد شد خواهش قیصر را نپذیرفت. چندى بعد یعنى در سال 20 ق.م پرچمهاى رومى را پس فرستاد.
امپراطور روم براى استوار ساختن دوستى بین دو كشور كنیزك ایتالیایى را كه موىزا Moysa نام داشت، هدیه براى فرهاد فرستاد و فرهاد پسران خود را به نزد اكتاویوس گسیل داشت تا در روم مقیم باشند. بر اثر این حسن نیت و تدبیر تجاوزات خصمانه قریب یكصد سال بین دو كشور موقوف شد. فرهاد، از این زن رومى داراى فرزندى شد. كه به رومى فراتاسس Phraatces و به پهلوى فرهادك نام داشت.
در ارمنستان وضعى را كه فرهاد ایجاد كرده بود، پایدار ماند. و او كتاویوس، آرتاكسیاس را پادشاه مىشناخت. و پس از او برادرش تیگران پادشاه شد. تیگران هم در 6 ق.م درگذشت. پس از مرگ او ارمنیها پسرش ارتاواسدا را شاه خواندند. ولى رومیان از این انتخاب ناراضى شدند. و او را از شاهى خلع كرده تیگران نام دیگرى را بر تخت ارمنستان نشانیدند. فرهاد از انتصاب تیگران خشنود نبود، از اینرو میان ایران و روم اختلاف افتاد. او كتاویوس چون نمىخواست جنگ كند نوهى خود كایوس Caius نام را با اختیارات تام به مشرق فرستاد تا به طور مسالمتآمیز به این قضیه رسیدگى كند. ولى در این اثنا فرهادك پسر فرهاد كه از زن رومى بود پدرش را زهر داده بعد با مادرش به تخت نشست (2 ق.م) و فرهاد پنجم خوانده شد.
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.