يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

منوچهر جهانبگلو

منوچهر جهانبگلو
موسیقیدان. تولد: 12 مرداد 1305، تهران. درگذشت: 15 آذر 1369، تهران. منوچهر جهانبگلو در سن چهارده سالگى بنا به خواست پدرش به خدمت حبیب سماعى رفت تا نزد او به فراگیرى سنتور بپردازد و تا زمانى كه استاد سماعى در قید حیات بود وى نزد او مى‏رفت و كسب فیض مى‏كرد. پس از فوت استاد نزد استاد ابوالحسن صبا به هنرستان ملى موسیقى رفت و نزد این استاد، سنتورنوازى را آموخت. وى براى ادامه‏ى تحصیل در سال 1338 به وین رفت و مطالعاتى در رشته‏ى موسیقى در آن دیار به عمل آورد و پس از بازگشت به ایران، همكارى خود را با رادیو آغاز كرد و در «برنامه‏ى استادان» به تكنوازى پرداخت. اولین نوشته‏هایش در مجله‏ى «نیرو و راستى»، ارگان باشگاه ورزشى نیرو راستى كه به سرپرستى دكتر منچوهر مهران و همسرش منیر مهران اداره مى‏شد چاپ شد. صمن همكارى با همین نشریه بود كه وى به ورزش كوهنوردى علاقه‏مند شد و قلل و كوه‏هاى مرتفعى را فتح كرد. وى در سال 1341 كه در بوئین زهرا زلزله آمده بود، همراه غلامرضا تختى به جمع‏آورى اعانه پرداخت و در بازسازى مناطق زلزله‏زده شركت نمود. وى در سال 1343 هنگامى كه عضو هیئت تحریریه‏ى روزنامه‏ى «كیهان ورزشى» بود آرم روزنامه‏ى «كیهان» را بر قله دماوند نصب كرد. از وى مقالات متعددى در روزنامه‏هاى «كیهان» و «اطلاعات» و مجلات «اطلاعات هفتگى» «اطلاعات جوانان»، «فردسى» و فصلنامه‏ى «آهنگ» و غیره به چاپ رسید و كتاب آموزش مقدماتى سنتور نیز با همكارى دكتر اسدالله حجارى تدوین نمود كه نوسط انجمن موسیقى ایران انتشار یافت. از دیگر آثار او، باید از كتاب‏هاى: دوره‏ى دوم آموزش سنتور، ردیف سنتور (آوازهاى ایرانى)، تكنیك‏هاى مضرابى براى سنتور نام برد. جهانبگلو سنتور را به شیوه‏ى حبیب سماعى همراه با به كارگیرى ابداعات و فنون خاص خود مى‏نواخت. منوچهر جهانبگلو در سن شصت و دو سالگى بر اثر حمله‏ى قلبى درگذشت. منوچهر جهانبگلو، در بیست و یكم مردادماه 1305 شمسى در تهران متولد شد، پدر وى یكى از صاحب‏منصبان وزارت جنگ آن دوران بود و با وجود این‏كه مردى نظامى بود، معذالك علاقه مفرطى به موسیقى سنتى و عارفانه داشت، به همین دلیل منزلش محفل هنرمندان بزرگ زمان مثل ابوالحسن صبا و سماعى بود. پا به پاى این هنرمندان كه به منزل پدر منوچهر جهانبگلو رفت و آمد مى‏كردند، بسیارى از بزرگان هنرمند دیگر و ادبا و نویسندگان نیز در این خانه حضور مى‏یافتند. منوچهر، از كودكى در این محیط رشد و نمو كرد و همزمان با علاقه‏مند شدن به موسیقى، به نویسندگى نیز كشش پیدا نمود و به همین سبب در جوار نویسندگى، روى به موسیقى آورد و در كنار موسیقى، به كار نویسندگى پرداخت و این هر دو در آثارش هویدا و موجود مى‏باشد. به هر حال اولین بار در سن چهارده سالگى بنا به خواست پدرش به خدمت حبیب سماعى رفت تا نزد او به فراگیرى سنتور بپردازد و تا زمانى كه استاد سماعى در قید حیات بود وى نزد او مى‏رفت و كسب فیض مى‏كرد و اندوخته‏هاى بسیارى را تجربه كرد. و پس از فوت استاد نزد استاد ابوالحسن صبا به هنرستان ملى موسیقى رفت و نزد این استاد گرانقدر موسیقى و بى‏جایگزین،سنتورنوازى را آموخت.كه باید یادآور شد استاد اصلى وى كه خیلى براى او زحمت كشید مرحوم ابوالحسن صبا بود. او بود كه بسیارى از نكات ظریف و اصول كلى نوازندگى سنتور را به وى آموخت. منوچهر جهانبگلو، به وسیله شادروان صبا به منزل زنده‏یاد حاج‏آقا محمد مجردایرانى راه یافت و با بسیارى از اساتید زمان آشنا و از محاضر آنان كسب فیض و خوشه‏چینى كرد. وى به سه‏تار و ضرب و تا حدودى هم به نواختن ویولن آشنایى داشت. وى براى ادامه تحصیل در سال 1338 به «وین» رفت و مطالعاتى در رشته موسیقى در آن دیار به عمل آورد و پس از بازگشت به ایران، همكارى خود را با رادیو آغاز كرد و در «برنامه استادان» به تكنوازى پرداخت. وى همان‏طور كه اشاره شد به نویسندگى نیز علاقه مفرط داشت و اولین نوشته‏هایش در مجله «نیرو و راستى» ارگان باشگاه ورزشى نیرو و راستى كه به سرپرستى دكتر منوچهر مهران و خانمش منیر مهران اداره مى‏شد چاپ شد و ضمن همكارى با همین نشریه بود كه وى به ورزش كوهنوردى علاقه‏مند شد و این علاقه موجب گشت تا وى به طور مستمر به كوهنوردى پردازد و به قلل كوههاى مرتفع و صعب‏العبور دست یابد و آنها را فتح نماید. منوچهر جهانبگلو، در سال 1341 كه در بوئین‏زهرا زلزله آمده بود، همراه شادروان غلامرضاتختى به جمع آورى اعانه پرداخت و در بازسازى مناطق زلزله زده شركت فعال نمود با راهنمایى و گذشتن از مناطق صعب‏العبور و كمك‏هاى به موقع به مصدومین جان بسیارى از هموطنان خود را از مرگ حتمى نجات بخشید (رجوع شود به آرشیو روزنامه كیهان) وى در سال 1343 هنگامى كه عضو هیئت تحریریه روزنامه كیهان ورزشى بود آرم روزنامه كیهان را بر قله دماوند نصب كرد. از وى مقالات فراوان و متعددى در روزنامه‏هاى كیهان، اطلاعات و مجلات اطلاعات هفتگى، اطلاعات جوانان، فردوسى و فصلنامه‏هاى آهنگ و غیره... به چاپ رسید و این اواخر كتاب «آموزش مقدماتى سنتور» نیز با همكارى دوستش دكتر اسداله حجازى استاد دانشگاه توسط انجمن موسیقى ایران انتشار یافته است. دیگر از آثار او باید از كتاب‏هاى: «دوره دوم آموزش سنتور»، «ردیف سنتور» (آوازهاى ایرانى)، «تكنیك‏هاى مضرابى براى سنتور» و آثار خود و حبیب سماعى نام برد كه هم‏اكنون آماده چاپ مى‏باشد. جهانلگلو، سنتور را به شیوه حبیب سماعى همراه با به كارگیرى ابداعات و تكنیك‏هاى خاص خود مى‏نواخت و هنگام نوازندگى از مانورها و كارهاى اضافى و نمایشى استفاده نمى‏كرد و اظهار عقیده مى‏كرد كه نواختن سنتور، كار هر كسى نیست و مهار كردن آن آسان نمى‏باشد. شیوه سنتور نوازى جز میان برخى از شاگردانش جاى دیگرى متداول نمى باشد. منوچهر جهانبلگو، ضمن دارا بودن لیسانس جامعه‏شناسى، با زبان و فرهنگ‏هاى ممالك انگلیس و فرانسه آشنایى داشت و با موسیقیدانان ارزنده كشور، روابط صمیمانه و عاطفى داشت و همواره در بزرگداشت موسیقى سنتى و هنر اصیل ایران و حفظ و حراست از این موسیقى و بزرگان و اساتید آن دستى گشاده و غمخوار و پیوسته در حیات و ممات بزرگان آن و حفظ حرمت سلاله موسیقى ایران پیشقدم و پیشتاز بود و ضمن علاقه و دوستى با هنرمندان بى نظیرى چون: على تجویدى، حبیب‏اله بدیعى، مهدى خالدى، مهندس همایون‏خرم، حسین قوامى، دكتر اسداله حجازى، اسداله ملك و محمودى خوانسارى نسبت به تمام موسیقیدانان كشور كه در موسیقى سنتى زحمت كشیده‏اند احترام خاصى قائل بود. در آخرین سخنرانى وى كه در مجلس یادبود زنده‏یاد مهدى خالدى اجرا شد چنان با حرارت و پرجوش و خروش سخن گفت كه به فاصله چند ساعت بعد چراغ پرنور عمر وى نیز به خاموشى گرایید و به این ترتیب آخرین ساعات و لحظات زندگى پربارش از حدیث موسیقى و عرفان تهى نشد. وى از مدت‏ها پیش از ناراحتى قلب رنج مى‏برد و چندین بار تحت مداوا قرار گرفته بود ولى فشارى كه قلب وى متحمل مى‏شد، گذشته از سوابق طولانى در كوهنوردى‏هاى طاقت فرسا، حساسیت‏هاى خاص چشم و خروش‏هاى ویژه او كه در نوشته‏ها و سخنرانى‏هایش و سلوك شخصى وى و افزون بر همه این‏ها، درد ناشى از رفتن یاران دیرینه او نیز بود كه ضربات مهلك عاطفى بر جسم و جان او وارد مى‏كرد و عاقبت در تاریخ پانزدهم آذرماه 1369 پس از آن سخنرانى پرهیجان دار فانى را وداع گفت و جنازه‏اش در میان تشیع دوستان و دوستداران موسیقى ایران به آرامگاه خانوادگى او واقع در بهشت‏زهرا به خاك سپرده شد. خداوند او را قرین رحمت خود فرماید. از جهانبگلو یك فرزند پسر و دو دختر به یادگار مانده است. شعله عشق پس از مرگ نگردد خاموش این چراغى است كزین خانه بر آن خانه برند


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.