احمدعلی راغب
احمدعلى راغب، یكى از هنرمندان باارزش سرزمین سرسبز گیلان زمین مىباشد كه به سال 1323 شمسى در خانوادهاى هنردوست و هنرشناس در بندرانزلى متولد شد.احمدعلى راغب از همان طفولیت تحت تأثیر فضاى آكنده از كوهستانهاى سرسبز و جنگلهاى باطراوت و دریاى الهام برانگیز زادگاه خود قرار گرفت و مفتون و شیداى موسیقى و شعر گشت به طورى كه در نوجوانى ابتدا براى خود ساز دهنى خریدارى كرد و نزد خود نواخت سپس به نواختن سنتور روى آورد. پدر راغب صاحب قهوهخانهاى بود كه به خصوص هنرمندان محلى در آن رفت و آمد داشتند و وى سعى داشت كه خود را به گروه و جمع هنرمندان موسیقى نزدیك كند تا از ایشان چیزهایى بیاموزد. همین ذوق و شوق موجب پیشرف وى شد طورى كه آهنگهاى محلى را با اشعارى از سرودههاى خود كه به زبان گیلكى بود اجرا مىكرد و موجب شهرت او در شهر شده بود از ایشان خواهش كردم شرح دهند كه چگونه به موسیقى روى آورد در پاسخ گفت:
«در جوانى نزد مرحوم یحیى نیكنواز نوازندگى تار را فراگرفتم و در سال 1342 كه پس از اخذ دیپلم به عنوان معلم در آموزش و پرورش رشت مشغول خدمت گردیدم،همزمان وارد اركستر رادیو شدم و هفتهاى یك تصنیف همراه با شعر براى خوانندگان رادیو گیلان آماده مىكردم، ماهى دو بار به تهران مىآمدم و نزد مرحوم علىاكبر سرخوش به فراگیرى تار مىپرداختم تا در زمینه بداههنوازى تجربه كسب كنم. پس از هشت سال همكارى با رادیو و تلویزیون گیلان و ساختن چهل قطعه موسیقى با كلام و بدون كلام در سال 1350 جهت ادامه تحصیل در رشته مورد علاقهام به تهران منتقل شدم ودر دانشگاه مشغول به تحصیل گردیدم و همچنان به عنوان معلم در خدمت آموزش و پرورش نیز بودم و سعى كردم ازمجلس اساتیدى چون جلیل شهناز، جوادمعروفى، علىاكبر سرخوش، مصطفى كسروى، فریدون ناصرى، فرهاد فخرالدینى، مرتضى حنانه، هوشنگ ظریف و فرهنگ شریف كسب فیض نمایم.
پس از چندى در اركستر ایرانى مفتاح، زیر نظر استاد مهدى مفتاح به عنوان آهنگساز و نوازنده عود مشغول به كار گردیدم و آهنگهایى نیز براى خوانندگان معروف و طراز اول ساختم و نیز قطعات «فولكور» گیلانى بدون كلام را كه سالها براى آن زحمت كشیده بودم توانستم با همین اركستر اجرا نمایم كه هنوز هم پخش مىشوند.
مسافرتهاى زیادى، همراه با گروههاى هنرى به خارج از ایران جهت معرفى و اشاعه موسیقى سنتى ایران داشتم: دوبار به آمریكا، دوبار به انگلستان، یك بار به فرانسه، یك بار به ایتالیا، دوبار به آلمان، دوبار به ژاپن، یكبار قبل از انقلاب به مصر و یك بار هم بعد از انقلاب به این كشور و كشورهاى دیگر عربى رفتم.
در سال 1358 كه واحد موسیقى صداو سیما منحل علام شد، بنده به اتفاق چند نوازنده دیگر و همكارى محمد گلریز مشغول ساخت و اجراى سرود در ارتباط با انقلاب گردیدم. ناگفته نماند كه مشكلات زیادى را نیز متحمل مىشدم و پس از آشنایى با استاد حمید سبزوارى و همكارى صمیمانه شهید مجید حدادعادل مدیر رادیوى وقت به تهیه سرودهایى همچون شهید: «مطهرى»و «نواب صفوى»، «نغمه اتحاد»، «نعمه توحید»، «مارش حركت»،«پاسداران»، «سرودبسیج»، «خدایا خدایا»، «باز آى»، «آمریكا آمریكا»، دهها سرود دیگر همت گماشتم و پس از شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران براى در صحنه نگاهداشتن مردم در شهرها و پشت جبهه تمام تلاشم را در زمینه موسیقى جنگ معطوف داشتم كه نمونه بارز آن سرود این «پیروزى خجسته باد» مىباشد.
در سال 1359 از آموزش و پرورش به صدا و سیما منتقل شدم تا بهتر بتوانم در زمینه موسقى فعال باشم و در سال 1367 به افتخار بازنشستگى در صدا و سیما نائل شدم ولى مجددا به عنوان كارشناس و مسئول تولید موسیقى مراكز و سرپرست واحد موسیقى مركز رشت و عضو شوراى عالى موسیقى صدا و سیما و سرپرست اركستر سنتى شماره 2 به خدمت مشغول شدم و همچنان در این سمتها مشغول كار هستم و آرزوى من اعتلاى موسیقى ایران و شناساندن آن به همه ملل مىباشد چون موسیقى ایران به نظر من موسیقى تفكر و اندیشه است و بهترین موسیقى در جهت بروز احساسات درونى بشر است، ارتباط نزدیك با درون انسان دارد، قابل درك براى همه ملتها است از این رو، موسیقى ایران را موسیقى كمال یافته مىبینم.
من به دلیل آهنگسازى با همه سازها آشنایى دارم و از نظر اجرا به پیانو، فلوت، سنتور، تار، عود، سهتار، تسلط دارم و با سهتار مداوم زندگى مىكنم. از ابتداى پیروزى انقلاب تاكنون 319 سرود باكلام و 20 قطعه بدون كلام دارم. سه موسیقى فیلم نیز ساختهام و تعداد آهنگهایم قبل از انقلاب بالغ بر 60 قطعه مىباشد كه در آرشیو رادیو موجود است. من به موسیقى محلى و فولكور ایران عشق مىورزم و تحقیقاتى نیز در این زمینه نمودهام و اثرى در این رابطه تهیه و اجرا كردهام.»
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.