حشمت اللَّه جودکی
«هرگز نمیرد آنكه دلش زنده شد به عشق»
«ثبت است بر جریده عالم دوام ما»
«حافظ»
بودند و هستند در موسیقى ما كه تكنواز و تنهانوازى كردند و مىكنند ولى بداههنواز خیلى كم داشتیم و داریم، بداههنواز باید خلاق باشد، بداههنواز باید ابتكاراتى داشته باشد كه توأم با علم و عشق به موسیقى آن را ادامه دهد، اصولاً موسیقى اصیل ایرانى داراى راز و رمزهایى است كه همهكس بدان دست نمىیابد و فقط كسانى به این اسرار پى مىبرند كه عارف باشند، عاشق باشند، عاطفى باشند و به موسیقى، این هنر والا و ارزشمند آسمانى واقعاً عشق بورزند. كسانى مىتوانند بداههنوازى كنند كه این راز و رمزها را پیدا كرده باشند.
حشمتاللَّه جودكى، یكى از بداههنوازان خوب و باقدرت است كه داراى پنجهاى شیرین و ورزیده مىباشد و امكان ندارد كه ساعتى دستگاهى یا گوشههایى از موسیقى سنتى ایران را بنوازد، آن را تكرار نماید. ولى هیچگاه به او میدان داده نشد تا بتواند هنر خود را به گوش دوستداران موسیقى سنتى كشور برساند و گردانندگان وقت رادیو هم (پیش از انقلاب) كه امكان فعالیت را مىتوانستند براى وى و امثال او فراهم آورند، نه تنها كوتاهى كردند بلكه حسادت هم مىكردند و این مؤسسه فرهنگى و هنرى را كه مىشد مثل بسیارى از ممالك پیشرفته جهان مدرسهاى باشد براى پیشرفت علم و دانش و موسیقى و موسیقىدانان، تبدیل به مؤسسهاى كردند كه پیش از آن كه كارهاى آن بر مبناى ضوابط و اصول صحیح قرار گیرد، روى روابط و پارتىبازى قرار گرفت و در نتیجه به او امكان ندادند كه در رادیو كه صداى همه مردم بود به هنرنمائى و نوازندگى پردازد و این مسئلهاى است كه همه هنرمندان و اهل فن در این قسمت درباره وى و عدهاى دیگر مىدانند و از آن آگاهى دارند. امثال جودكىها كم نبودند، آن كسانى كه این وضع را در طول شكوفائى موسیقى اصیل و سنتى ایران به وجود آوردند موجب گردیدند كه ما اكنون بداههنواز جز چهار پنج نفر در موسیقى ایران نداشته باشیم و این خود یك خیانت به موسیقى اصیل و سنتى ایران بود.
كارشكنى و سنگاندازى كردن در راه چنین هنرمندان آماده و مستعدى كه در طول زمان خیلى بندرت و كم و استثنائى پیدا مىشوند جاى عفو و بخشش ندارد و آن كارشكنان غافل از این بودند و شاید هنوز هم باشند، زیرا باید بدانند كه در طول حیات بشر، انسانهایى متولد شده و مىشوند كه به ظاهر روزى از دار دنیا مىروند.
این آدمها تولد دارند، اما مرگ ندارند و همیشه زنده خواهند بود و هرچه عمر تاریخ بگذرد جلا و شفافیت هنر آنان بیشتر مىگردد.
سال 1309 شمسى در خانودههاى هنردوست و هنرمند شهرستان بروجرد كودكى دیده به جهان گشود كه وى را حشمتاللَّه نام نهادند. پدر وى عظیم جودكى یكى از نوازندگان بنام كمانچه در بروجرد و عموى او غلامرضا جودكى نیز با نواختن ویولن آشنا و این ساز را به خوبى مىنواخت. دوران كودكى حشمت در جوار پدر و عموى هنرمند خویش سپرى مىشد و هنگامى كه پدر و عموى او در خانه به نواختن ساز مشغول بودند حشمت دست از بازىهاى دوران كودكى كه مخصوص سن و سال هر طفلى است مىكشید و به نواى ساز آنان گوش فرامىداد و چنان موسیقى در تار و پود وى طى چند سال اثر گذاشت كه دیگر آن طفل سالهاى گذشته نبود و تمام خواستههاى وى در داشتن یك ویولن و نواختن آن یكجا متركز گردیده بود ولى دسترسى به آن براى حشمت امكان نداشت زیرا از یك طرف به واسطه عدم امكان مالى جهت خرید ویولن و از طرف دیگر مخالفت جدى عموى او با فراگیرى ساز، مدتها وى را از معشوق خود كه همان ویولن بود دور نگه داشته و شب و روز بىقرار و در التهاب بود ولى یك روز وى تصمیم به ساختن ویولن براى خود گرفت. ابتدا تكه تختهاى تهیه نمود و با قرار دادن چهار عدد سیم بر روى آن و یك تركه كه با موى دم اسب درست كرده بود شروع به نواختن و تمرین نزد خود كرد. و آنقدر به تمرین ادامه داد تا توانست از همین تكه تختهپاره، صدایى نسبتاً شنیدنى بیرون بیاورد. در این زمان كه پدر ذوق و شوق فرزند خویش را در نواختن این ساز بیش از حد تصور دید، براى او ویولن خرید و در اختیار وى قرار داد و از این زمان بود كه حشمتاللَّه جودكى در مسیرى درست و صحیح براى فراگیرى این ساز ظریف، حساس و خوشصدا قرار گرفت. تمرینهاى شبانهروزى و كوشش و ممارست وى به زودى اثر خود را بخشید به طورى كه وى در سن سیزده سالگى آوازه شهرت و نواى سازش از سراسر بروجرد گذشت و به شهرهاى اطراف رسید و در مجالس دوستان از وى خواهش مىشد كه براى رونق بخشیدن به محافل آنان، او دست به ساز برد و پنجهاى براى آنان بنوازد.
جودكى در سن سیزده سالگى، زمانى كه مرحوم قمرالملوك وزیرى به بروجرد براى اجراى كنسرت رفته بود، همراه آواز این هنرمند ممتاز و بزرگ آواز در سینما تاج بروجرد، آواز قمر را با ساز خود همراهى كرد و با توجه به این كه وى در آن زمان انگشتانش مسلط روى سیمهاى ساز نبود، به خوبى از عهده كار برآمد و این ذوق و استعداد وى را در آن سنین نشان مىدهد.
وى از سن چهارده سالگى در شهر بروجرد، بالاى داروخانه بوعلى سینا واقع در خیابان شهداى فعالى اقدام به تأسیس كلاس موسیقى كرد و به هنرجویان مشق ویولن مىداد و در ضمن، خود روزى چهارده ساعت تمرین و به نواختن ویولن مىپرداخت و تنها استراحت كمى كه مىكرد، دوباره به تمرین ادامه مىداد و همین تمرینات، وى را به سرعت در كار نوازندگى پیشبرد و در این زمان، از طرف مسئولین رادیو خرمآباد لرستان كه در قلعه فلكالافلاك متمركز بود از وى براى شركت در برنامههاى هنرى این رادیو دعوت به عمل آمد و او این دعوت را پذیرفت و همكارى خود را مدتها با این رادیو ادامه داد. پس از چندى از طرف رادیو اصفهان از او دعوت گردید تا در برنامههاى این رادیو شركت كند و حشمت این دعوت را هم پذیرفت و چند سالى نیز مستقیم با این رادیو همكارى كرد. وى در این زمان به سن 23 سالگى رسیده بود كه نواى سازش به حد اعلاء به گوش مردم ایران رسیده و به دروازه شهرت نزدیك گردیده بود.
مدتى بعد بنا به دعوت مسئولین رادیو آبادان به آن دیار رفت و با این رادیو همكارى و در برنامههاى مختلف آن شركت و نوازندگى كرد. سپس در برنامههاى شما و رادیو چند برنامه مختلف نیز در تهران شركت و همكارى نمود و قطعاتى بس زیبا سلونوازى كرد.
اصولاً باید دانست كه موسیقى ایران صرفنظر از پیشدرآمدها، رنگها و چهار مضرابها و ترانههاى محلى، بیشتر بداههنوازى و بداههخوانى است و خوانندگان و نوازندگان با یادگیرى كم و بیش دستگاهها و ردیفهاى موسیقى ایرانى به آن دست مىزنند و این وضع منحصر به فرد و ممتاز مخصوص موسیقى ایران است كه چنین اینجاب مىنماید و براى این كه یك نواخت و خستهكننده نشود بداههنواز (سلیست) نغمههایى را در قالب گوشههاى دستگاهها مىآفریند بدون اینكه احتیاج به نت داشته باشد و بنا به آفریدههاى درونى و احساسى خود آن را خلق مىكند و به گوش آدمى مىرساند و به طور كلى اگر بخواهیم بداههنوازى را تعریف كنیم باید بگوییم كه بداههنوازى (سلیست): «آفرینش نغمهها و ملودىهایى است كه قبلاً وجود نداشته و كسى نساخته و نوازنده یا خواننده بدون زمینه قبلى، در همان زمان نوازندگى و خوانندگى فىالبداهه به آفرینش نواها و نغمهها مىپردازد. و این در وجود هر سلیست و خوانندهاى نمىباشد. كسانى كه از استعداد خاص و ویژهاى در هنر نوازندگى و خوانندگى برخوردار باشند به این مقام مىرسند و به همین سبب ما در موسیقى ایران مىبینیم تعداد بداههنوازان به قول معروف از تعداد انگشتان دستان تجاوز نمىكند».
استعداد ویژه و ذات وجودى جودكى در موسیقى، وى را یكى از بهترین و در ردیف خوبان و بزرگان سلونواز موسیقى ایران قرار داد و این چیزى است كه همه مىدانند ولى افسوس كه جو نامساعد و باندبازىها، بخل و غرضورزیهاى عدهاى هنرمندنما كه در سیستم گذشته تمام دستگاههاى رادیو و تلویزیون را در تیول خود و وابستگان داشتند مانع پخش صداى ساز سلو و سلونوازى حشمت جودكىها، ناصر زرآبادى، شاپور نیاكانها، مسعود حسنخانىها، مظفر بشیرىها، محمدحسین یاحقىها، سیاوش زندگانىها و... گردیدند و سدى شدند نه تنها مانع ترقى و پیشرفت جوانان اهل هنر و آگاه و مستعد، بلكه موجب گردیدند كه در كل موسیقى ما دیگر سلیستى كمتر قد علم نماید. و به همین سبب است كه نواى ساز حشمت آنطور كه باید و شاید به گوش مردم ایران نرسید و این هنرمند مهجور و بىادعا با توجه به هنر بالنده و مشخص خود كه همان بداههنوازى است، تقریباً ناشناس بماند. حشمت جودكى، آهنگهاى خوب و به یاد ماندنى دیگر از هنرمندان خواننده ساخت و اجرا كرد و از خصوصیات بارز وى، پاىبند بودن به اصول مذهبى و اخلاقى و انسانیت است. رومن رولان نویسنده بزرگ فرانسوى مىنویسد: «هنر اگر نتواند با انسانیت كنار بیاید بهتر است نباشد». و این را باید بسیارى از كارشكنان، حاسدان و نظر تنگانى بدانند كه داراى چنین روش مذموم و ناپسندى مىباشند و هنوز با خود این بار كثیف را به دوش مىكشند.
حشمت جودكى به موسیقى اصیل و سنتى ایران علاقه بسیار دارد و به زبانى دیگر عاشق است و روزانه بیشتر اوقات خود را صرف تمرین و سلونوازى مىكند و باقدرت و آگاهى تمام مقامها و گوشهها و دستگاههاى مختلف موسیقى ایران را مىنوازد و به حفظ و حراست این موسیقى معتقد مىباشد.
وى هنرمندى است كه به هنرمند و هنرمند واقعى ارج و احترام مىگذارد و همیشه این بیت شعر را زیر لب زمزمه مىكند:
«ما قصهى سكندر و دارا نخواندهایم
از ما بجز حكایت مهر و وفا نپرس»
درباره نحوهى نوازندگى و ساز وى، نگارنده طى هشت سال كه افتخار آشنایى با جودكى را پیدا كردهام از هنرمندان بزرگ و صاحب نظرى مثل: استاد علىاصغر بهارى، استاد عبداللَّه جهانپناه، رضا گلشنراد، استاد اسماعیل زرینفر، استاد ابراهیم قنبرى، عباس تهرانى (تاش) و اكبر سلیمىتبار، عباس شاپورى، محمد میرنقیبى جویا گردیدم كه به نظر گرامیتان مىرسد:
استاد بهارى: «حشمتاللَّه جودكى در بداههنوازى یكى از نوازندگان خوب و چیرهدست مىباشد كه دستگاههاى موسیقى ایرانى را خوب مىشناسد و خوب مىنوازد و شسته و رفته تحویل مىدهد.»
رضا گلشنراد: «حشمتاللَّه جودكى از نظر نوازندگى و سلونوازى بسیار مسلط و اطلاعاتش در مورد ردیفها و گوشههاى موسیقى ایرانى بسیار وسیع و گسترده مىباشد، وى در نوازندگى خیلى چیرهدست و ماهر است و بر بسیارى از نوازندگانى كه مدعى تكنوازى مىباشند صددرصد ارجحیت دارد.»
محمد میرنقیبى: «ساز سلوى آقاى حشمتاللَّه جودكى را گوش دادم، بسیار لذت بردم و معتقدم یكى از بهترین سلونوازان مىباشد، خوب بود از وجود چنین استعدادهایى به موقع در موسیقى ایرانى استفاده مىشد.»
عبداللَّه جهانپناه: «حشمتاللَّه جودكى یكى از سلونوازانى است كه اگر به جاى كارشكنى در كارش، وى را تشویق و حمایتش مىكردند یكى از بزرگان موسیقى و سلیستنوازان ایرانى مىشد. به هر حال اكنون یكى از ستارههاى درخشان بداههنواز است.»
استاد اسماعیل زرینفر: «حشمتاللَّه جودكى در نوازندگى، سبك مخصوص خود را دارد و از تكنیك بالائى برخوردار است كه از تنوعات و ابداعات و تغییرات فراوان بهرهمند است و پیداست كه خیلى زحمت كشیده است تا توانسته چنین پوزیسینهایى را هنگام نواختن بگیرد و این كار نتیجه سالیان دراز و طولانى نوازندگى مىباشد كه از استعداد خدادادى نیز كاملاً بهره برده است و من شخصاً هركسى را هم كه یك ساعت با موسیقى مأنوس و نوازندگى كرده باشد به او احترام مىگذارم چه رسد به اینكه نوازندهاى این چنین باشد و در روح و قلب انسان صداى سازش رخنه كند.»
استاد ابراهیم قنیرى: «حشمتاللَّه جودكى در نوازندگى سبك مخصوص خودش را دارد و هنگام نواختن از همه امكانات، از آرشه، سیمها، پنجهها و مهمتر استعداد ذاتى خود به حد كافى استفاده مىبرد. و به همین دلیل است كه ریتمها، ریتمىهایى خاص و دور از هر تقلیدى مىباشد. من باور نمىكردم كه ایشان چنین پنجهاى شیرى و گیرایى داشته باشد و بسیار خوشحالم كه این اواخر من چنین نوازندهاى را دیدم و صداى سازش را شنیدم و افسوس مىخورم كه چرا از وجود این هنرمندان استفادهى درست و كافى نشد.»
عباس شاپورى: «من طى سالیان دراز كه با هنرمندان و نوازندگان خوب بخصوص بداههنوازان آشنایى و معاشرت داشتهام، كمتر بداههنوازى را نظیر حشمتاللَّه جودكى مشاهده نمودهام. وى علاوه بر شیریننوازى و پنجه قوى و ورزیدهاى كه دارد پوزیسینهاى بسیار خوبى نیز هنگام نوازندگى دارد كه حاكى از تسلط وى بر ساز مىباشد».
اكبر سلیمىتبار: «حشمتاللَّه جودكى در سلونوازى، یكى از بزرگان موسیقى سنتى ایران است كه اگر به او توجه مىشد یكى از ستارههاى درخشان آسمان هنر موسیقى ایران مىگردید با این وصف باز هم یكى از بداههنوازان بزرگ موسیقى ایرانى است».
عباس تهرانى (تاش): من در طول حیات هنرى خود نوازندگان خوب و بزرگى را بسیار دیده و با ایشان آشنایى و انس و الفت داشته و دارم، در میان این بزرگان حشمتاللَّه جودكى یكى از ایشان است كه پنجهاى بسیار شیرین و ورزیده دارد».
اكبر سلیمىتبار، هنرمند ارزنده «گلها» قطعه شعرى در وصف حشمتاللَّه جودكى سروده است كه از نظر خوانندگان محترم مىگذرد:
حشمت و عزت است عنداللَّه
جود، كى؟ از خدا جدا باشد
حشمتاللَّه جودكى ز هنر
این سه نعمت ورا عطا باشد
هنر آید بكف ز جهد زیاد
گر بود ذوق و هوش و استعداد
رنجها برده در هنر بسیار
تا هنرمند گشته و استاد
آنچه را مىنوازد اندر ساز
جملگى دلكشند و روحنواز
نغمههایش همه خوش و شیرین
شادمان مرغ دل دهد پرواز
در هنر پایهاش بسى والاست
مهربان است و خوب و اهل صفاست
حشمتاللَّه مرد محجوبى است
حق نگهدارد كه او مرد خداست
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.