يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

امیرشاپور زندنیا

امیرشاپور زندنیا
فرزند جلال زندنیا، در سال 1306 متولد شد. پس از طى دوران كودكى، دوره ابتدائى و متوسطه را سپرى نمود و وارد دانشكده‏ى حقوق تهران شد. در همان هنگام پدر وى در میانسالى در یك سانحه‏ى دریائى درگذشت و وى متكفل مخارج خانواده شد و لاجرم به استخدام در اداره كل خبرگزارى پارس و رادیو درآمد و حین تحصیل معاش خانواده‏ى خود را فراهم مى‏نمود. امیرشاپور زندنیا در سال 1330 از دانشكده‏ى حقوق فارغ‏التحصیل شد. هنگامى كه در دانشكده‏ى حقوق اشتغال به تحصیل داشت، دلبستگى خاصى به مسائل سیاسى پیدا كرد و به اتفاق محسن پزشكپور، داریوش فروهر و داریوش همایون، دستجات سیاسى تشكیل دادند. زندنیا جذب گروه سیاسى سومكا شد كه رهبرى آن با داود منشى‏زاده بود. امیر شاپور زندنیا در سال 1330 لیسانس در حقوق قضائى گرفت و پس از چند سال كه دوره دكتراى حقوق و علوم سیاسى در تهران پاگرفت، ایشان وارد دوره دكترى شد و دوره‏ى مزبور را گذرانید و درجه‏ى دكتراى علوم سیاسى گرفت. وى علاوه بر حقوق و علوم سیاسى، در زمینه‏ى عرفان نیز دوره‏هائى را دیده و صاحب‏نظر در این زمینه بود. زندنیا چندى در كنسرسیوم نفت اشتغال داشت و زمانى نیز از روساى سازمان اوپك به نمایندگى از طرف دولت ایران بود. وى در سال 1341 كه نماینده‏ى اوپك در خارج از كشور بود، با سپهبد تیمور بختیار طرح دوستى ریخت. در آن هنگام تیمور بختیار براى سرنگونى سلطنت محمدرضا پهلوى در تلاش و فعالیت بود. زندنیا هم در كنار او در این فعالیت مشاركت كامل داشت. در سال 1347 برنامه‏ى بختیار حالت جدى‏ترى پیدا كرد و درصدد برآمد با كمك دولت بعثى عراق و شخص صدام برنامه‏ى بزرگى براى ساقط كردن سلطنت پهلوى فراهم آورند. بنابراین تیمور و زندنیا تصمیم گرفتند از طریق لبنان عازم عراق شوند و پایگاه خود را در بغداد تشكیل داده به ایران حمله نمایند. ابتدا شاپور زندنیا با چند قطعه اسلحه وارد لبنان شد و بلافاصله به جرم داشتن اسلحه‏ى غیرمجاز توقیف و به زندان افتاد. روز بعد تیمور بختیار وارد لبنان شد و صریحا اقرار نمود كه اسلحه‏هاى حمله شده توسط زندنیا متعلق به او مى‏باشد و در نتیجه شاپور زندنیا از زندان آزاد شد و بختیار به زندان رفت. دكتر شاپور زندنیا بازوى راست سپهبد تیمور بختیار بود و در تمام كارها و برنامه‏هاى طرح شده همكار داشت. در سال 1347 دولت ایران در نظر گرفت به هر ترتیبى كه ممكن است شاپور زندنیا را از بختیار جدا كند و او را به ایران بازگردانند. براى بازگردانیدن زندنیا از طرف دولت ایران، دكتر رضا فلاح قائم‏مقام شركت نفت به اتفاق همسرش مهین حیات‏غیبى كه از منسویان نزدیك زندنیا بود به بیروت عزیمت نمودند و پس از مذاكرات لازم و تامین مطمئن، او را روانه‏ى تهران ساختند. قریب شش ماه در زندان اوین محترمانه بازداشت بود و در آن مدت اطلاعات لازم را در اختیار گذاشت و پس از آن مدت از زندان آزاد شد و مورد عفو قرار گرفت و به شغل خود بازگشت. در سال 1353 كه سیستم تك حزبى در ایران به جاى دوحزبى استقرار یافت،زندنیا از پیشقدمان حزب رستاخیز بود و روزنامه‏ى ارگان حزب را اداره مى‏كرد و سرمقاله‏هاى روزنامه را مى‏نوشت. زندنیا پس از سقوط رژیم پهلوى و استقرار جمهورى اسلامى، چندى روزنامه‏ى رویداد را انتشار داد و قریب یك سال این روزنامه انتشار مى‏یافت. ضمنا پروانه‏ى وكالت دادگسترى گرفت و به كار وكالت اشتغال ورزید. وى داراى تالیفاتى متعددى بود كه بالغ بر بیست جلد مى‏باشد كه از جمله عبارتند از: روانشناسى اجتماعى ملت ایران، انقلاب هند، انقلاب مصر، انقلاب كوبا، مبانى علم سیاست، مبانى مدیریت، مبانى جامعه‏شناسى، اصول مدیریت بازرگانى، مدیریت نیروى انسانى. وى علاوه بر كتب ذكر شده، به زبان انگلیسى نیز تالیفاتى در زمینه‏ى نفت دارد كه در خور توجه و امعان‏نظر است. وفات وى در سال 1377 در تهران به بیمارى قلبى اتفاق افتاد.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما