يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

زهرا سلطان نظام مافي فرمانفرمائيان

زهرا سلطان  نظام  مافي فرمانفرمائيان
زهراسلطان عزت‏السلطنه، دختر رضا قلي خان نظام‏السلطنه و خديجه سلطان خانم دختر ميرزا رضا آشتياني به سال 1312 ه.ق متولد شد. وي در سال 1329 ه.ق با پسر عبدالحسين ميرزا فرمانفرما يعني عباس ميرزا سالار لشکر از بطن عزت‏الدوله دختر مظفرالدين شاه پيمان زناشويي بست و يک سال بعد صاحب اولين فرزند خود هما خانم شد. تاج‏الملوک دومين دختر وي در 1332 ه.ق زماني که عباس ميرزا سالار لشکر صاحب حکومت همدان بود متولد شد و پس از دو سال هم‏زمان با جنگ جهاني اول زهراسلطان به همراه ساير اعضاي خانواده راهي کرمانشاه شد. مقارن تشکيل حکومت موقت توسط رضا قلي خان نظام‏السلطنه در شهر کرمانشاه و پس از شکست عثماني، به استانبول مهاجرت کردند در حالي که عباس ميرزا سالار لشکر همراه مهاجرين نرفته، به تهران بازگشت. عزت‏السلطنه نيز تا پايان جنگ جهاني اول با پدر و مادر و ساير افراد فاميل در استانبول ماند. در پايان جنگ به جز رضا قلي خان نظام‏السلطنه که به اروپا تبعيد شد، همگي به تهران بازگشتند. در سال 1339 ه.ق عزت‏الملوک (1) دختر سوم زهراسلطان به دنيا آمد، پس از کودتاي 1299 ه.ش نيز که سردار سپه عده‏اي از رجال مملکتي از جمله نصرت‏الدوله فيروز را زنداني کرده بود، عباس ميرزا سالار لشکر برادر نصرت‏الدوله را هم براي حدود سه ماه در بند کرد. يک سال بعد، سالار لشکر به عنوان حاکم همدان منصوب و به همراه خانواده راهي آن ديار شد، و چون احمد شاه در همان روزها قصد سفر به اروپا را داشت بر سر راه خود و به همراه سردار سپه مهمان سالار لشکر شد. سال بعد نيز حاکم بروجرد و لرستان شد. در طي اين دوران زهراسلطان، دختر چهارم و نخستين پسر خود يعني مهري دخت و بهرام را صاحب شد. البته چون در سال 1303 ه.ش سالار لشکر به عنوان نماينده‏ي مردم مراغه در مجلس شوراي ملي برگزيده شده بود، خانوادي او نيز در شهر مراغه اقامت گزيده بودند. در اين اوان ماجراي الغاي سلطنت خاندان قاجار و اعلام سلطنت رضاخان به وجود آمد که چون سالار لشکر و برادرش نصرت‏الدوله از جمله مخالفان اين طرح بودند به اين حکم رأي ندادند، طرد شده، از عرصه‏ي کارهاي حکومتي خارج شدند. از آن پس تا سال 1314 ه.ش که سالار لشکر پس از تحمل مدتي بيماري درگذشت زهراسلطان با شش کودک روزگار مي‏گذراند در حالي که شوهر بيمارش در برلين درگذشته بود. آن چه که پس از مرگ شوهر بر زهراسلطان گذشت، زندگي آشفته و پررنجي بود که بخشي به واسطه‏ي قهر روزگار و بخشي نيز به واسطه‏ي ظلم رضاشاهي بر وي و فرزندانش رفت. منزل اوليه‏ي آنها در منطقه‏ي سالاريه (پاستور کنوني) توسط رضاشاه مصادره شد. خانه‏ي دومشان نيز مجددا به دستور شاه توقيف شد. در ضمن بروز جنگ جهاني دوم درآمد خانواده که تا آن روز از املاک روستايي واقع در آذربايجان تأمين مي‏شد، با پيش‏آمد شرايط نامساعد جنگ، قطع شد و ديگر چيزي به عنوان عايدات از آذربايجان به دست زهراسلطان نرسيد. مزيد بر اين اوضاع، غضب رضاشاه هم شرايط نامطلوبي را براي زهراسلطان به وجود آورد. با اين وجود از آن روز که اين زن نيکوکار در ادامه‏ي کارهاي انسان دوستانه‏ي خود از زندگي مرفه خود جدا ماند، با جديت و انگيزه‏اي قوي‏تر به افراد دردمند و بي‏سرپرست توجه کرد. وي در طول سال‏هاي 1320 تا 1359 ه.ش که درگذشت، عده‏ي زيادي از اطفال مستمند و بي‏سرپرست و بي‏خانمان را تحت تکفل خود گرفت. بدين صورت که پسرهايي را که قبول حضانت نموده بود پس از رسيدن به سن بلوغ و فراگرفتن کارهاي فني در بازار کار به شغلي واداشت. دختران را هم تشويق به يادگيري فنون خانه‏داري کرده، پس از تهيه‏ي جهيزيه‏اي آبرومندانه راهي خانه‏ي بخت کرد. اغلب اين کودکان کساني بودند که بر اساس وقوع زلزله‏ي خانمان‏سوز بوئين زهرا بي‏ياور مانده بودند - هر چند تعدادي از آنها با مادرانشان نزد وي زندگي مي‏کردند - تحت سرپرستي و مراقبت زهراسلطان قرار گرفتند. علاوه بر نگه‏داري ايتام و بي‏سرپرستان، آنچه که نام زهراسلطان نظام‏مافي را بلندآوازه کرد، اهتمام وي به ساختن مسجد، کتابخانه و مدارس مختلف در شهرهاي متعدد، علي‏الخصوص ايجاد آموزشگاه‏هاي حرفه‏اي بود، که از محل درآمد املاک موروثي شخصي‏اش، و با وجود سطح پايين اقتصاد خانوادگي، ايجاد کرد، ضمن آنکه موقوفاتي را نيز بر آنها قرار داد. از جمله مي‏توان به اين موارد که اسناد هر يک نيز منضم (2) است اشاره کرد: 1. احداث و اهداي يک باب دبستان در قريه‏ي قره‏ورن شهرستان مياندوآب به سال 1332 ه.ش که توسط محمدعلي معتمديان پيشکار وي، اين ساختمان به صورت بلاعوض و با مصالحه به اداره‏ي فرهنگ وقت آن شهرستان هديه شد (3). 2. اهداي کمک‏هاي مالي به منظور ساخت بيمارستان عباسي در شهرستان مياندوآب به سال 1333 ه.ش که فرزندش بهمن ميرزا فرمانفرمائيان به عنوان باني آن کار اهداي مبلغ مذکور به جمعيت شير و خورشيد سرخ مياندوآب را بر عهده داشت(4) در اين مرکز حتي محل اسکان پزشکان هم پيش‏بيني شده بود و به مرور که سازمان‏هاي دولتي متوجه تجهيزات بالاي اين بيمارستان شدند، آنها نيز علاقه‏مند به اعطاي کمک‏هاي مختلف به بيمارستان شده، به تدريج اختيار سرپرستي آن به دست شير و خورشيد سرخ آن شهرستان افتاد. با اين وجود کماکان زهراسلطان به کمک‏هاي مالي سالانه‏ي خود ادامه مي داد (5) امروزه نيز هلال احمر اداره‏ي اين بيمارستان را بر عهده دارد. 3. واگذاري پنج هزار متر مربع و دو ميليون ريال وجه نقد به وزارت فرهنگ وقت به سرپرستي دکتر مهران، به منظور تأسيس مؤسسه‏اي تعليماتي در سال 1338 ه.ش در قريه‏ي مهرآباد تهران (6) امروزه در اين مؤسسه دبيرستاني به نام 15 خرداد داير است. 4. احداث و وقف دبيرستان زهرا نظام‏مافي و تکميل کلاس‏هاي آن در سال 1340 ه.ش در ناحيه‏ي 11 تهران (7). 5. تأسيس و وقف ورزشگاه ويژه‏ي معلولين و بانوان کشور با مساحتي بالغ بر چهار هزار و هشتصد و بيست و سه متر مربع در سال 1344 ه.ش در شهر تهران که به سازمان تربيت بدني و تفريحات سالم ايران صلح شد. رونوشت وقف‏نامه‏ي مذکور که به پيوست ضميمه است، به شرايط واقف مفصلا اشاره کرده است. ورزشگاه مذکور که در منطقه‏ي 9 شهري که سابقا «غار» خوانده مي‏شد و از دهستان‏هاي منطقه‏ي مهرآباد محسوب مي‏شد امروزه در خيابان شمشيري، خيابان شهيد علي‏اکبر رعنايي در جنوب فرودگاه مهرآباد واقع شده و تحت نام ورزشگاه ورزنده خوانده مي‏شود. اين در حالي است که در شرايط فيمابين طرفين مصالحه که بر اساس سند تنظيم شده به همين منظور که در هشتم اسفند سال 1344 ه.ش در دفترخانه‏ي اسناد رسمي شماره‏ي 98 حوزه‏ي ثبت تهران به ثبت رسمي رسيده است تصريح شده که نام ورزشگاه مذکور تحت عنوان «استوديوم ورزشي نظام‏مافي ويژه‏ي معلولان و بانوان کشور» خوانده شود(8). 6. تأسيس و وقف مسجد اميرالمؤمنين (ع) در زميني به مساحت بالغ بر هزار و دويست و پنجاه و شش متر مربع همراه با يک باب خانه براي سکونت پيش‏نماز مسجد و فهرست طويلي از موقوفات مربوط به مسجد که در سال 1345 ه.ش به ثبت اداره‏ي اوقاف رسيده است (9) اين مسجد در منطقه‏ي 9 شهرداري خيابان شهيد عبدالله صفري نبش خيابان شهيد محسن نجفي پلاک 14 در جنوب فرودگاه مهرآباد قرار دارد. 7. تأسيس و وقف مدرسه‏ي حرفه‏اي دخترانه به سال 1346 ه.ش در خيابان مهرآباد تهران که در آن زمان خارج از حوزه‏ي مرکزي شهر قرار داشت و جزو املاک خانوادگي زهراسلطان محسوب مي‏شد. در وقف‏نامه‏ي مربوطه آمده است که صرفا زمين مورد مصالحه بايد براي احداث مدرسه‏ي حرفه‏اي دخترانه با نام «مدرسه‏ي حرفه‏اي دخترانه‏ي نظام‏مافي» مورد استفاده قرار گيرد. ضمنا تصريح شده بود که مدت اين صلح‏نامه 99 سال خواهد بود و وزارت آموزش و پرورش جز به اين نيت و اين نام، حق هيچ گونه دخل و تصرف ديگري در اين مدرسه ندارد (10). مدرسه‏ي مزبور که اينک تحت نام عروةالوثقي خوانده مي‏شود در همان خيابان استوديوم ورزشي واقع است که در زمان احداث به دليل دوري از مرکز شهر، عملا از شاگرد در آن خبري نبود. به گونه‏اي که تعداد پرسنل مدرسه بيش از تعداد دانش‏آموزان بود. در نتيجه به امر فرح پهلوي، از يکي از پرورشگاه‏ها تعدادي دختر جهت فراگيري فنون خانه‏داري، گل‏آرايي، آشپزي و... به اين مدرسه انتقال يافتند. اما چون دختران ياد شده در محيطي رشد يافته بودند که تعاليمي چون پيانو، رقص و آواز را آموخته بودند، از يادگيري آشپزي و بافتني و... دل‏خور شده دست به اعتصاب زدند. مآلا به واسطه‏ي بروز پاره‏اي مسائل سياسي و در جهت حفظ مصالح مملکتي ناشي از پيامدهاي منفي اعتصاب دختران، دختران به محل قبلي بازگردانده شدند. به مرور و طي سال‏هاي بعد در نتيجه‏ي گسترش شهر تهران، مدرسه مورد استفاده قرار گرفت. سند ذيل وقف‏نامه‏ي باني مدرسه و شرايط ضمن عقد مصالح آن را تشکيل مي‏دهد. 8. وقف آموزشگاه حرفه‏اي مخصوص ناشنوايان و لال‏ها در زميني به مساحت 3,031 متر مربع و اختصاص موقوفاتي به آن به شرط آنکه در آن صرفا آموزشگاه و يا آسايشگاه احداث شود که به سال 1347 ه.ش در تهران و در منطقه‏ي مهرآباد آموزشگاه حرفه‏اي احداث شد (11) در طول تمام سال‏هاي بعد نيز کليه‏ي امور مربوط به نقاشي، تعميرات، تکميل و تأسيس مستغلات جنبي اين مرکز نيز بر عهده‏ي خود زهراسلطان قرار داشت. 9. ايجاد و وقف مرکز بهداشتي و درماني زهرا نظام‏مافي واقع در خيابان پادگان - خيابان شمشيري - کوچه‏ي شهيد محمودعلي کرمي در جنوب فرودگاه مهرآباد نيز يکي ديگر از اقدامات نيکوکارانه‏ي آن بانوي بزرگوار به شمار مي‏آيد که امروزه از سوي بيماران و مراجعان متعدد اين مرکز که روزانه به بيمارستان مراجعه مي‏کنند، اهميت فداکاري و امور عام‏المنفعه‏ي زهراسلطان را متناوبا فراياد آورده در هر زماني به روح پرفتوح وي درود فرستاده، در آرزوي ادامه‏ي فعاليت کارهاي خير اين زن فداکار هستند. پی نوشت: 1- مطالب اين مقاله با مساعدت‏هاي سرکار خانم عزت‏الملوک فرمانفرمائيان (پيرنيا) گردآوري شده است. در ضمن، تمام اسناد اين مقاله متعلق به خانم فرمانفرمائيان است. خداوند به وي جزاي خير دهاد. 2- اسناد مورد استفاده در اين مقاله تماما از اسناد خانوادگي خانم فرمانفرمائيان مي‏باشد. 3- سند ضميمه 1.(اسناد خانوادگي). 4- سند ضميمه 2.(اسناد خانوادگي). 5- سند ضميمه 3.(اسناد خانوادگي). 6- سند ضميمه 4.(اسناد خانوادگي). 7- سند ضميمه 5.(اسناد خانوادگي). 8- سند ضميمه 6.(اسناد خانوادگي). 9- سند ضميمه 7.(اسناد خانوادگي). 10- سند ضميمه 8.(اسناد خانوادگي).نکته‏ي قابل توجه اين که با وجود تصريح و اصرار واقف بر نام انتخابي بر موقوفه در حال حاضر اين مدرسه، به نام ديگري خوانده مي‏شود.!. 11- سند ضميمه 9.(اسناد خانوادگي).


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.