يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

مرتضی کیوان داریان

مرتضی کیوان داریان
فرمانده 'گردان عملیاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی«سیستان وبلوچستان» شهید «مرتضی کیوان داریان» در سال 1338 در« اصفهان» در یک خانواده مذهبی متولد شد . او از همان دوران کودکی به فرا گرفتن قرآن مجید پرداخت .دوران ابتدایی را در مدرسه جلالیه به اتمام رساند و پس از وارد شدن به مقاطع با لاتر به اقتضای روحیات مذهبی که داشت با اشخاص سر شناس مذهبی و سیاسی منطقه ارتباط بر قرار کرد .شهید «مرتضی» از همان سا لها و پس از ارتباط با بزرگانی چون« آیت الله طاهری» به همراه سایر همرزمانش مانند « محمد اژه ای» و شهید« اکبر اژه ای» فعالیتهای انقلابی خود را آغاز نمود .پایگاه مبارزاتی این مجاهدان راه حق در آن سالها مسجد «حجت»در «اصفهان» بود . دوران دانشجویی او مصادف با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی بود و او پس از انقلاب به فرمان امام خمینی (ره )به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق گردید .در ابتدا به منظور کمک به رزمندگان فلسطین در مقابله با رژیم صهیونیستی برای سه ماه به« لبنان »رفت و در مراجعت بلافاصله به منطقه نا آرام« سیستان و بلوچستان» عازم شد . این منطقه با توجه به موقعیت مکانی و مجاورت آن با دو کشور «پاکستان» و« افغانستان »از یک سو و بافت اجتماعی و مذهبی خاص آن، از دشوارترین مناطق جهت خدمت به شمار می رفت .انتخاب این استان نشان از روحیه والای وی جهت خدمت صادقانه به نظام است .در استان« سیستان و بلوچستان» ضمن آنکه به عنوان فرمانده عملیاتی خدمت می نمود ،معلم قرآن نیز بود .در بسیاری از مواقع زمزمه آیاتی از کلام الله مجید ازاطاق ودفترکارش شنیده می شد. بر همگان واضح و آشکار بود که هدف او تزکیه نفس خود در هر حال و دعوت دیگران به قرآن است . نحوه بر خورد او با افراد به گونه ای بود که هر حال همه مبهوت و مجذوب او می شدند .اگر فردی به هر دلیل رفتار تند و نا پسندی با او می داشت با رفتار بزرگ منشانه و با نوعی متانت و صبر و طمانینه پاسخ او را می داد که شخص را شرمنده خود می ساخت . عبادت روزانه او به هیچ عنوان ترک نمی شد یا به تاخیر نمی افتاد .کسانی که به او نزدیکتر بودند هرگز ندیدند که شبی را بدون نما ز شب به صبح برساند .پیوستن به لقا الله آرزوی بزرگ او بود .روزی نمی گذاشت که از شهادت یاد نکرده باشد .هر گاه که از شهادت سخن می گفت چنان چهره اش دیدنی می شد که نمی توان آن را توصیف کرد .شاید بیشتر از اشتیاق جوانی که به حجله می رود و شاید فزونتر از کودکی که به آغوش مادر پناه می برد . در شجاعت کم نظیر بود .گویی واژه ترس در قاموس او معنا نداشت .بی پروایی او همواره با فکر و تعمق همراه بود .لحظه ای نمی گذشت که یا در حال شناسایی دشمن نباشد و یا در حال برسی راههای گوناگون حمله .در همه ی حمله ها داوطلب برای یورش به دشمن بود .شجاعت او قوت قلب بزرگی برای همه به شمار می رفت . در ماههای اول جنگ که نبود امکانات برای همه نگرانی ایجاد کرده بود و دشمن بی مهابا پیش می آمد ،وجود این گونه افراد دلیر و شجاع که با طما نینه خاصی نیز رفتار می کردند ،آرامشی توام با اطمینان به دیگران منتقل می کرد . با آغاز جنگ تحمیلی ایشان فرماندهی اولین گروه اعزامی به جبهه را بر عهده گرفت و به جبهه های نبرد اعزام شد .شهید« کیوانداریان» پس از طی دوره های فشرده به جبهه های جنوب شتافتند .اگر چه برادران تجربه جنگی نداشتند ولی شهید« کیوانداریان» بی درنگ و بی قرار در حال طراحی انواع حمله ها و شناسایی بود . ایشان در عملیات« شکست محاصره آبادان» در ماه محرم سال 1360 شرکت فعال داشت و هنگام خنثی کردن مین در منطقه «سوسنگرد» به شهادت رسید و سرزمین مقدس «خوزستان» پیکر پاکش را در آغوش گرفت و بر جای جای بدنش بوسه زد .


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.