قطعه “جمعه برای جمعه” را با صدای فرهاد مهراد
فاجعه ۱۷ شهریورماه ۱۳۵۷ و شدت جنایت رژیم پهلوی باعث می شود که “اسفندیار منفردزاده”، آهنگساز مطرح آن سال ها بلافاصله دو کار را تولید نماید و سپس حدود بیست روز بعد از جمعه سیاه ، این دو قطعه در قالب یک آلبوم موسیقی منتشر شدند. در این راستا منفردزاده روز نوزدهم شهریور ماه به استدیو پاپ می رود و نسخه دوم قطعه “جمعه” با عنوان “جمعه برای جمعه” را با صدای “فرهاد مهراد” مجددا تنظیم نموده و ضبط می نماید. گفتنی است ، این قطعه با ترانه ای سروده شهیار قنبری، موسیقی اسفندیار منفرزاده و با صدای فرهاد مهراد برای نخستین بار در سال ۱۳۵۰ اجرا شد و در فیلم سینمایی “خداحافظ رفیق” ساخته امیر نادری مورد استفاده قرار گرفت. البته درباره این اثر گفته می شود این قطعه در پیوند با حادثه سیاهکل تولید شده و پس از تیرباران چند تن از نیروهای فداییان خلق در بهمن ماه ۱۳۴۹که در حادثه سیاهکل نقش داشتد این قطعه ساخته و اجرا گردید و مضمون آن مرتبط با آن واقعه چریکی است.
در نسخه ابتدایی از صدای سوت استفاده شده و قطعه ریتم آرام تر و با تنظیمی خلوت تر اجرا شده است. لحن اجرایی خواننده هم در پیوند با موسیقی آرام تر است. اما در نسخه جدید ، قطعه جمعه با تنظیم و اجرایی تازه و با ریتمی کوبنده و نظامی همراه می شود. منفرد زاده در این تنظیم از کوبش ضربه های بر هم دو پاره سنگ که از ابتدا تا انتهای قطعه شنیده می شوند، بهره برده است تا فضای اثر کاملا اعتراضی باشد. در ادامه از صدای “اسفندیار قره باغی” ، خواننده توانمند اپرا و کلاسیک که تا آن زمان مشهورترین اثرش اجرای متفاوتی از قطعه مشهور “ای ایران” در سال ۱۳۵۰ بود برای بخش کرال و همسرایی استفاده کرده بود. در ضمن یک همخوان زن هم قره باغی را در اجرای بخش ترجیع بند اثر همراهی می کرد. همچنین آواخوانی نیز در بخش هایی از این قطعه شنیده می شود. فرهاد مهراد هم در این اجرا با احساسی متفاوت نسبت به نسخه پیشین به اجرا پرداخته بود و قطعه را محزون تر و محکم تر اجرا نموده است. فضای کلی نسخه دوم قطعه جمعه نسبت به نسخه اول محزون تر، سنگین تر و در یک ارزیابی کلی، موفق تر و شنیدنی تر است.
اگر چه برای نخستین بار جمعه برای حادثه سیاهکل اجرا شد ولی در سال ۵۷ با فاجعه ۱۷ شهریور نیز پیوندی ناگسستنی پیدا کرد و در واقع قطعه تازه که جمعه برای جمعه نامیده می شود کاملا در رابطه با فاجعه جمعه سیاه اجرا شده است و باید از این اثر نیز به عنوان یک اثر موسیقایی مانا و جاودان نام برد.
توی قاب خیس این پنجرهها
عکسی از جمعهی غمگین میبینم
چه سیاهه به تنش رخت عزا
تو چشاش ابرای سنگین میبینم
داره از ابر سیا خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
نفسم در نمییاد، جمعهها سر نمییاد
کاش میبستم چشامو، این ازم بر نمییاد
عمر جمعه به هزار سال میرسه
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه
آدم از دست خودش خسته میشه
با لبای بسته فریاد میکنه:
داره از ابر سیا خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
جمعه وقت رفتنه ، موسم دل کندنه
خنجر از پشت میزنه، اون که همراه منه -
در نسخه ابتدایی از صدای سوت استفاده شده و قطعه ریتم آرام تر و با تنظیمی خلوت تر اجرا شده است. لحن اجرایی خواننده هم در پیوند با موسیقی آرام تر است. اما در نسخه جدید ، قطعه جمعه با تنظیم و اجرایی تازه و با ریتمی کوبنده و نظامی همراه می شود. منفرد زاده در این تنظیم از کوبش ضربه های بر هم دو پاره سنگ که از ابتدا تا انتهای قطعه شنیده می شوند، بهره برده است تا فضای اثر کاملا اعتراضی باشد. در ادامه از صدای “اسفندیار قره باغی” ، خواننده توانمند اپرا و کلاسیک که تا آن زمان مشهورترین اثرش اجرای متفاوتی از قطعه مشهور “ای ایران” در سال ۱۳۵۰ بود برای بخش کرال و همسرایی استفاده کرده بود. در ضمن یک همخوان زن هم قره باغی را در اجرای بخش ترجیع بند اثر همراهی می کرد. همچنین آواخوانی نیز در بخش هایی از این قطعه شنیده می شود. فرهاد مهراد هم در این اجرا با احساسی متفاوت نسبت به نسخه پیشین به اجرا پرداخته بود و قطعه را محزون تر و محکم تر اجرا نموده است. فضای کلی نسخه دوم قطعه جمعه نسبت به نسخه اول محزون تر، سنگین تر و در یک ارزیابی کلی، موفق تر و شنیدنی تر است.
اگر چه برای نخستین بار جمعه برای حادثه سیاهکل اجرا شد ولی در سال ۵۷ با فاجعه ۱۷ شهریور نیز پیوندی ناگسستنی پیدا کرد و در واقع قطعه تازه که جمعه برای جمعه نامیده می شود کاملا در رابطه با فاجعه جمعه سیاه اجرا شده است و باید از این اثر نیز به عنوان یک اثر موسیقایی مانا و جاودان نام برد.
توی قاب خیس این پنجرهها
عکسی از جمعهی غمگین میبینم
چه سیاهه به تنش رخت عزا
تو چشاش ابرای سنگین میبینم
داره از ابر سیا خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
نفسم در نمییاد، جمعهها سر نمییاد
کاش میبستم چشامو، این ازم بر نمییاد
عمر جمعه به هزار سال میرسه
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه
آدم از دست خودش خسته میشه
با لبای بسته فریاد میکنه:
داره از ابر سیا خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
جمعه وقت رفتنه ، موسم دل کندنه
خنجر از پشت میزنه، اون که همراه منه -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.