ناشناس

مشاوره خانواده: پدرم داره به مادرم خیانت میکنه؛ چیکار کنم؟

سلام من تنها بچه ی خونواده هستم و فهمیدم که پدرم با یه خانومی ارتباط داره و به مادرم خیانت میکنه چند وقت پیش که گوشی رو تو خونه جا گذاشته بود من پیام های بابام و خوندم و همه چیزو فهمیدم . اینم بگم که بابام بهمون محبت میکنه و از لحاظ مالی همه چی رو تأمین میکنه اما از وقتی که همه چیزو فهمیدم دارم دیوونه میشم. حس خوبی بهش ندارم و دلم برای مامانم خیلی میسوزه . همین چند وقت پیش چند بار نیومد خونه و بهمون گفت که ماموریت داره و دوستش رو برده بیمارستان و .... ولی من از همون موقع که فهمیدم بابام چیکار کرده دیگه حرفاش و باور نمیکنم . بابام تقریبا تا ساعت ١-٢ نصف شب بیدار میمونه و با اون چت میکنه.بعضی وقتا میشینم و ساعت ها گریه میکنم .نمیدونم باید چیکار کنم میترسم.به مامانم بگم یا نه؟ مامانم وقتی بفهمه خیلی حالش بد میشه قلبش میشکنه و من اینو نمیخوام. با پدرمم خجالت میکشم در این مورد حرف بزنم ... ممنون از این که راهنماییم میکنید
سه‌شنبه، 26 تير 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مشاوره خانواده: پدرم داره به مادرم خیانت میکنه؛ چیکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : راهنمایی ، 15 ساله )

سلام من تنها بچه ی خونواده هستم و فهمیدم که پدرم با یه خانومی ارتباط داره و به مادرم خیانت میکنه چند وقت پیش که گوشی رو تو خونه جا گذاشته بود من پیام های بابام و خوندم و همه چیزو فهمیدم . اینم بگم که بابام بهمون محبت میکنه و از لحاظ مالی همه چی رو تأمین میکنه اما از وقتی که همه چیزو فهمیدم دارم دیوونه میشم. حس خوبی بهش ندارم و دلم برای مامانم خیلی میسوزه . همین چند وقت پیش چند بار نیومد خونه و بهمون گفت که ماموریت داره و دوستش رو برده بیمارستان و .... ولی من از همون موقع که فهمیدم بابام چیکار کرده دیگه حرفاش و باور نمیکنم . بابام تقریبا تا ساعت ١-٢ نصف شب بیدار میمونه و با اون چت میکنه.بعضی وقتا میشینم و ساعت ها گریه میکنم .نمیدونم باید چیکار کنم میترسم.به مامانم بگم یا نه؟ مامانم وقتی بفهمه خیلی حالش بد میشه قلبش میشکنه و من اینو نمیخوام. با پدرمم خجالت میکشم در این مورد حرف بزنم ... ممنون از این که راهنماییم میکنید


مشاور: علی محمد صالحی

عرض سلام و ادب.
نکته اول اینکه، شما اشتباه کردی که بدون اجازه رفتی سر گوشی پدرت و پیامهای اونو خوندی، نکته بعد، احتمال این هست که همه این مسائل سوء تفاهم باشه و موضوع اونطوری که تو فکر میکنی نباشه، از طرف دیگه بر فرض، حدس تو درست باشه، این موضوع اصلا دلیل این نمیشه که فکر کنی پس همه حرفهای پدرت دروغه و هر چی میگه خلاف واقعیته، و هر وقت که پدرت خونه نمیاد و میگه ماموریت دارم یا دوستم رو بردم بیمارستان و... دروغ میگه. این مسئله نباید باعث بشه که نسبت به پدرت همچین حسی داشته باشی و فکر کنی همه حرفهاش دروغه. نکته بعد اینکه، اگر بر فرض همچین چیزی باشه با توجه به زیرکی که خانمها در این مسائل دارن، و متوجه تغییرات شوهرشون میشن، مطمئنا اگه چیزی بود مادرت متوجه میشد یا اگه واقعا مسئله خاصی هم باشه، اگه تا حالا هم متوجه نشده، بزودی متوجه میشه. البته من تو رو درک میکنم که چقدر بخاطر این موضوع، هم خودت ناراحتی و تحت فشار روانی هستی، هم نگران مادرتی، اما به هر حال این مسائل مربوط به بزرگترها میشه و تو نمیتونی در این مسائل دخالت کنی. چون واقعا مشخص نیست که چقدر از این مسائلی که نسبت به پدرت فکر میکنی درسته و چقدرش سوء تفاهمه، ولی در هر حال اون چیزی که نسبت به تو اهمیت بیشتری داره اینه که، توجه داشته باشی که در هر حال حرمت پدرت بر تو لازمه و حتی بر فرض حدس تو درست هم باشه، میبایست حرمت پدرت رو نگه داری، و از جمله اینکه اگه پدرت متوجه بشه که تو از این موضوع اطلاع داری، ممکنه حرمتش پیش تو شکسته بشه و حس بدی پیدا بکنه، و این، هم برای تو بده و هم برای پدرت. پس فعلا اقدامی نکن و اجازه بده تا گذشت زمان حال تو رو بهتر کنه. نکته بعد اینکه، راجع به این موضوع به هیچ وجه با کسی، بخصوص آَشناهاتون و دوستات صحبت نکن، چون ممکنه تبعات بدی برای خانوادت داشته باشه. در صورت امکان چند روز برو مسافرت یا کاری انجام بده که حالت بهتر بشه و از این حال و هوا خارج بشی.
موفق و سربلند باشی.
 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.