راههای تقویت اعتماد به نفس (قسمت اول)

والدینی که فرزندانشان را کاملا آزاد می گذارند، به اندازه والدین سخت گیر گرفتار مشکل میشوند، چون فرزندانشان به موجوداتی خودخواه و کنترل ناپذیر تبدیل می شوند که نه میلی به همکاری نشان می دهند و نه برای خواسته های والدینشان اهمیتی قایل اند. نکته مهم این است که این محدودیت و هدایت برای فرزندان سوءتفاهم ایجاد نکند.
چهارشنبه، 4 ارديبهشت 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راههای تقویت اعتماد به نفس (قسمت اول)
برای اینکه عزت واعتماد به نفس فرزندان خود را افزایش دهیم، می توانیم از این راه ها استفاده کنیم:

توجه به قوتها

نگاه ما به رفتار فرزندان باید جامع و کامل باشد و قبل از اینکه به منفیها توجه، و آنها را گوشزد کنیم، مثبتها را ببینیم و به آنها اشاره کنیم، فرزند را متوجه توانایی هایش کنیم تا از فکر کردن درباره آنها غافل نشود و امید و نشاط یابد. استفان هاکینز یکی از دانشمندان فیزیک نظری است که به جز حرکت اندک نوک یکی از انگشتانش، همه بدن او فلج است. با بیان این مثال، فرزندمان را به جای نداشته هایش، به داشته هایش متوجه می سازیم. آنچه امروزه بیشتر مشاهده می شود، تأکید والدین بر رفتارهای منفی و اشتباهات فرزندان است. نه تنها در خانواده، بلکه در جامعه بزرگتری که زندگی می کنیم، مواردی مانند توجه بیشتر به انتقاد، نقش اپوزیسیون را نمایش دادن و تکیه بر ضعف ها را مشاهده می کنیم. برنامه «نود» که از پربیننده ترین برنامه های تلویزیونی است، بیشتر زمان خود را صرف عیب جویی می کند؛ گرچه در مقام دفاع از برنامه، انگیزه این رویکرد را اصلاح میدانند. البته عیبها را باید در زمان و مکان مناسب تذکر داد و برای رفع آنها تلاش کرد، اما بی توجهی به قوتها، همچنین توجه به ویژگیهای منفی پیش از توجه به ویژگی های مثبت، نشانه وجود آسیب در نهادهای تربیتی است. والدین به جای تمرکز بر رفتارهای منفی فرزندان، بهتر است به جنبه های مثبت رفتار فرزندان توجه، و مسئولیت پذیری آنها را بیشتر کنند. وقتی والدین رفتارهای منفی فرزندان را گوشزد می کنند، برای آنها این سوءتفاهم را پدید می آورند که پدر و مادر قصد دارند اشتباهات را به خشان بکشند، با آنها رقابت کنند و نشان دهند که از آنها برترند. والدینی که همواره فرزندان خود را تحت نظر دارند و به شدت بر رفتار آنها نظارت می کنند، حس بی اعتمادی را در آنها تقویت می کنند. البته این بدان معنا نیست که والدین هیچ محدودیتی برای فرزندان خود قایل نباشند یا آنها را راهنمایی و هدایت نکنند. والدینی که فرزندانشان را کاملا آزاد می گذارند، به اندازه والدین سخت گیر گرفتار مشکل میشوند، چون فرزندانشان به موجوداتی خودخواه و کنترل ناپذیر تبدیل می شوند که نه میلی به همکاری نشان می دهند و نه برای خواسته های والدینشان اهمیتی قایل اند. نکته مهم این است که این محدودیت و هدایت برای فرزندان سوءتفاهم ایجاد نکند.
 والدین نمی توانند ارزشهای خود را به فرزندان تحمیل کنند؛ زیرا آنها مستقل اند و گاه بدون توجه به ارزشهای پدر و مادر، رفتارهایی برمی گزینند. والدین باید با تدبیر و دوراندیشی، زمینه های قضاوت مثبت فرزندان را فراهم کنند و به آنها فرصت رشد اعتماد به نفس و افزایش عزت نفس را بدهند.تکیه بر موفقیتها، انگیزه درونی تولید می کند. با تعریف و تمجید والدین، فرزندان ترجیح میدهند بسیار تلاش کنند تا خود را نشان دهند. بسیاری از فرزندان فکر می کنند نمی توانند موفقیتی به دست آورند. تکرار اشتباه و ناکامی، این فکر را تقویت می کند. یکی از دلایل این کار، انتظارات فراوانی است که والدین از فرزندان دارند. پدر و مادر می توانند با تأکید بر کارهای مثبت فرزندان این مشکل را برطرف سازند و با اشاره به قوتها، خودباوری را به آنها هدیه کنند. به علایق فرزندان توجه کنید؛ زیرا ایجاد انگیزه می کند و رفتارهای مثبت را افزایش میدهد. وقتی به علایق آنها توجه می کنید، یادگیری برای آنها جالب و دلخواه می شود.
 
این نکته نیز شایان توجه است که گاه پدر و مادر از دو روش استفاده می کنند. اگر یکی از والدین روش مطلوب را برگزیند و دیگری از روش استبدادی استفاده کند یا مانند فرد بیگانه ای، به رفتار فرزند بی توجه باشد، فقط اولی می تواند رابطه خوبی با بچه ها برقرار کند و دیگری از این رابطه خوب باز می ماند، حتی ممکن است رابطه بدتری هم پیدا کند، زیرا وقتی هر دو روش کنار یکدیگر باشند و در ذهن فرزندان با یکدیگر مقایسه شوند، تفاوتشان چشمگیرتر خواهد بود. بنابراین، بهتر است پدر و مادر هر دو از روش مطلوب استفاده کنند.
 

توجه به تفاوت های فردی

بسیاری از والدین با مقایسه فرزندان خود با یکدیگر یا با فرزندان دیگران، ضعف های آنان را بازگو می کنند؛ زیرا این مقایسه با افرادی انجام میشود که موقعیت بهتری دارند و پدر و مادر دوست دارند فرزندان خود را با آنها مقایسه کنند. این مقایسه به فرزند ضربه روحی میزند، از عزت نفس او می کاهد و تلاشهای او را بی ارزش می کند. آگاهی والدین اقتضا می کند که تفاوتهای فردی را بپذیرند، به علایق و سلیقه های آنها احترام بگذارند و بپذیرند ایده های افکار و باورهای فرزندان، متفاوت است. والدین نمی توانند ارزشهای خود را به فرزندان تحمیل کنند؛ زیرا آنها مستقل اند و گاه بدون توجه به ارزشهای پدر و مادر، رفتارهایی برمی گزینند. والدین باید با تدبیر و دوراندیشی، زمینه های قضاوت مثبت فرزندان را فراهم کنند و به آنها فرصت رشد اعتماد به نفس و افزایش عزت نفس را بدهند.
 
البته ممکن است پدر و مادر فکر کنند با این روش، نفوذ خود را بر فرزندان از دست میدهند، ولی واقعیت این است که پدر و مادر با اجرای مدبرانه این روش ابتدا به فرزندان کمک می کنند تا خودشان مشکلات خود را حل کنند، آن گاه اگر رفتارهای غیرقابل قبولی را از فرزندشان مشاهده کردند، نقش خود را ایفا می کنند.
 

نظرخواهی از فرزند

با توجه به گسترش علم، فزونی رشته ها و رویکرد نسل نو به تحصیل و ادامه آن، والدین میدانند که ممکن است فرزندان از مطالبی آگاه باشند که آنها از آن بی خبرند. پس بهتر است از اطلاعات فرزندان بهره گیریم و از آنها نظرخواهی کنیم. این نظرخواهی نه تنها به نقل وانتقال اطلاعات منتهی می شود و به والدین آگاهی میدهد، بلکه این حس را در فرزندان تولید می کند که مورد احترام واقع شده و به حساب آمدهاند. در چنین صورتی، فرزندان اعتماد به نفس خوبی پیدا میکنند و به تلاش خود برای رسیدن به موقعیت های بهتر ادامه می دهند.
 
در این زمینه پیشنهاد میشود از راهکار جلسات خانوادگی استفاده شود. این جلسات سبب میشود فرزندان متوجه اهمیت خود نزد پدر و مادر بشوند و اتهام استبداد والدین برطرف شود. باید به همه اعضای خانواده فرصت داد تا حرف دل خود را با عباراتی سرشار از احترام و مهربانی و بدور از دورویی مطرح کنند و به نحوی خود را در تصمیم گیری، مفید و مؤثر ببینند. جلسه خانوادگی برنامه ای تعریف شده و منظم است که افراد خانواده در زمانی ویژه دور هم جمع می شوند تا درباره موضوعی که به آنها مربوط است، نظر دهند. هدف این جلسات دسترسی به راه حل های گوناگون و انتخاب بهترین راه حل است. این جلسات فقط در زمان بحران تشکیل نمی شود، بلکه جلساتی منظم در دوره زمانی خاص است که به طورعادی برگزار می شود و همه افراد درباره موضوع موردنظر اظهارنظر می کنند. اگر در فاصله زمانی دو جلسه، برای کسی مسئله ای مطرح شد که نتوانست برای آن چاره ای به صورت فردی بیابد، باید تا جلسه بعدی صبر کند. تمام تصمیمات هر جلسه، تا جلسه بعد اعتبار دارد و چنانچه در جلسه بعد تصمیم جدیدی گرفته شود، همه به آن پایبند خواهند بود. این جلسات برای حل مسئله نیست، بلکه فرصتی برای افراد خانواده فراهم می آورد تا به راحتی نظرهای خود را بیان کنند؛ از احساسات مثبتی که درباره پدر، مادر و سایر اعضای خانواده دارند، سخن بگویند؛ کارهای منزل را ارزیابی کنند؛ اگر دل خوری یا شکایتی دارند، بیان کنند؛ در تصمیمات خلوادگی شریک شوند؛ و پس از اظهارنظرهای متفاوت به نتیجه گیری بپردازند.
 ادامه دارد..

منبع: خانوادۀ موفق، علی حسین زاده، چاپ دوم،مؤسسۀ آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)، کاشان1391


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.