ظاهریه اهل سنت و مواجهه با قرآن و روایات

جریانهایی اسلامی

اهل حدیث به جریانی اعتقادی در میان اهل سنت اطلاق می گردد که تنها به ظواهر قرآن و حدیث تکیه می کردند و در فهم قرآن و حدیث هیچ سهمی برای عقل قائل نبودند.
دوشنبه، 13 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جریانهایی اسلامی
در این بخش با جریانهایی اسلامی آشنا می‌شویم که با تفکر عقلی و عقل فلسفی در مواجهه با اصول یا فروع دینی مخالفت ورزیده اند. البته غیر از جریانهای خاصی که در این نوشته از آنها نام برده شده است، گروهها و اشخاصی نیز بوده‌اند و هستند که سر ستیز با فلاسفه و تعقل فلسفی داشته و دارند که بررسی احوال آنها خروج از طور این نوشته است. گروههای شاخص و معروف در تاریخ تفکر اسلامی، همین گروههایی است که به نحو اجمال به آنها پرداخته شده است. این گروه ها در میان اهل سنت عبارت اند از: اهل حدیث، سلفیه و وهابیت.
 

اهل حدیث

اهل حدیث به جریانی اعتقادی در میان اهل سنت اطلاق می گردد که تنها به ظواهر قرآن و حدیث تکیه می کردند و در فهم قرآن و حدیث هیچ سهمی برای عقل قائل نبودند. «در رأس این جریان مالک بن انس (متولد ۹۵ با ۹۳ ه ق و متوفای ۱۷۹ ه ق) محمد بن ادریس شافعی (متولد ۱۵۰ هق و متوفای ۲۰۴ هق) و احمد بن حنبل (متولد ۱۶۴ هق و متوفای ۲۴۱ هق) قرار داشتند» (1)به فرموده مرحوم شهید مطهری: «احمدبن حنبل که یکی از ائمه فقهی اهل تسنن است، در رأس أهل الحدیث قرار دارد. حنابله (اهل حدیث) به طور کلی با کلام، اعم از کلام معتزلی یا اشعری چه رسد به کلام شیعی مخالفاند و به طریق اولی با منطق و فلسفه مخالف اند»جریان اهل حدیث در اصل، یک جریان فقهی و اجتهادی بود ولکن شیوه فقهی خویش را در عقاید نیز به کار می گرفتند و آنها را تنها از ظواهر قرآن و احادیث اخذ می کردند. آنها نه تنها عقل را به عنوان یک منبع مستقل برای استنباط عقاید قبول نداشتند، بلکه مخالف هرگونه بحث عقلی پیرامون احادیث اعتقادی بودند. به دیگر سخن، این گروه هم منکر کلام عقلی بودند که در آن عقل، منبع مستقل عقاید است و هم مخالف کلام نقلی بودند که در آن عقل، لوازم عقلی نقل را استنباط می کند. آنها حتى نقش دفاع از عقاید دینی را نیز برای عقل نمی پذیرفتند. (2)
 
به فرموده مرحوم شهید مطهری: «احمدبن حنبل که یکی از ائمه فقهی اهل تسنن است، در رأس أهل الحدیث قرار دارد. حنابله (اهل حدیث) به طور کلی با کلام، اعم از کلام معتزلی یا اشعری چه رسد به کلام شیعی مخالفاند و به طریق اولی با منطق و فلسفه مخالف اند».(3)
 
صحابه، تابعان و محدثان قرن دوم و سوم، در اصطلاح سلف درباره صفات الهی با یکدیگر اختلاف داشتند. گروهی از آنان تمام صفاتی را که در احادیث وارد شده به خدا نسبت می دادند و حتی صفات الهی را به صفات مخلوقات تشبیه می کردند. گروه دیگر ضمن اثبات صفات، آنها را به گونه ای تأویل می کردند که مستلزم تشبیه نگردد. گروه سوم از یک سو تشبیه را رد می کردند و از طرف دیگر از تأویل احادیث خودداری می نمودند و در واقع از مسلک تفویض پیروی می کردند. شهرستانی در کتاب الملل و النحل احمد بن حنبل را از همین گروه دانسته است.(4)
 
اینک جهت آشنایی بیشتر با این نحله دینی سخن بعضی از شخصیت های آنها را ذکر می نمائیم قال الامام مالک بن أنس: ایاکم و البدع. قیل یا اباعبدالله و ما البدع؟ قال: اهل البدع الذین یتکلمون فی اسماء الله وصفاته و کلامه و علمه و قدرته و لإیسکتون عما سکت عنه الصحابه و التابعون باحسان». (5) مالک بن انس گفته است: بر شما باد حذر و دوری کردن از بدعتها. به او گفته شد: این بدعتها چیست؟ وی گفت اهل بدعت کسانی اند که در اسماء و صفات خداوند بحث می نمایند و از کلام و علم و قدرت خداوند سخن می گویند و آنگونه که صحابه و تابعین در این باب سکوت می کردند، سکوت نمی نمایند.
 
همچنین از مالک درباره استواء خداوند بر عرش سؤال شد. وی در پاسخ گفت:
«الاستواء معلوم والکیفیة مجهولة و الایمان به واجب والسؤال عنه بدعة».(6) یعنی کسی حق ندارد از معنای استواء خداوند بر عرش سؤال کند و از چگونگی آن آگاه شود. گرچه ایمان به آن واجب است. از این رو کسانی که به بحث های کلامی درباره این گونه مسائل پرداخته اند، از طریق صواب فاصله گرفته و راه بدعت و خطا را پیموده اند و به همین دلیل است که از نظر اهل الحدیث علم کلام مذموم و نارواست.
 
از محمد بن ادریس شافعی درباره علم کلام نقل شده که گفته است: اگر انسان به هر کار خلافی - جز شرک - دست بزند بهتر از آن است که به علم کلام بپردازد.(7) از امام احمد بن حنبل نقل شده: هر کس که علم را از طریق خداشناسی مدرسی (کلام) بجوید، سرانجام ملحد می گردد».(8)
 

ابن تیمیه و مذهب سلفیه

تقی الدین ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم معروف به ابن تیمیه (متولد ۶۶۱هق و متوفای ۷۲۸هق) استاد ابن قیم الجوزی بود. به عقیده ابن تیمیه، اسلام به وسیله کلام و فلسفه و همه انواع عقاید خرافی، فاسد گشته است. وی در کتاب منهاج السنة و نیز کتب دیگر، آشکارا بیان می دارد که در اسلام جایی برای علم کلام و فلسفه وجود ندارد. ابن تیمیه در رد فلسفه و منطق ارسطویی، کتاب های مستقلی تدوین کرده است که عبارت اند از:
 
1. کتاب الرد على المنطقیین ۲. بیان موافقة صریح المعقول لصحیح المنقول در حاشیه منهاج السنة. ٣. نقض المنطق. ۴. الرد على فلسفة ابن رشد. ۵. کتاب العقل و النقل در حاشیة منهاج السنة.
 
پی‌نوشت:
1. محمد بن احمد شهرستانی، الملل والنحل، تحقیق محمد سید گیلانی، ج۱، ص۲۰۷.
2. رضا برنجکار، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص ۱۲۱ ۲.
3. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۳، ص ۶۵. ٣.
4. الملل و النحل، ج۱، ص۹۳
5. ابراهیم شمس الدین، مقدمه شرح المقاصد التفتازانی، ص ۱۶.
6. الملل و النحل، ج۱، ص۹۳ ۳.
7. علی ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، ص ۱۷۰ ۴.
8. همان، ص ۲۹۳
 
منبع: تفکرعقلی در کتاب و سنت، حمیدرضا رضانیا، چاپ دوم، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی، قم 1393


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.