عشق و محبت به همسر

زندگی خانوادگی حاصل مجموعه‌ای از ارتباط های انسانی میان اعضای خانواده است و ارتباط بین زن و شوهر کانون این ارتباطهاست. هرچه این ارتباطها درست تر باشد و با معیارهای الهی و انسانی بیشتر مطابقت داشته باشد، آثار و برکت‌های بیشتری را در پی خواهد داشت.
يکشنبه، 27 مرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عشق و محبت به همسر
از بایسته‌های زندگی زناشویی، عشق ورزی و ابراز محبت به همسر است. در این بخش از بحث، مطالبی را با این عنوان بیان خواهیم کرد. نخست به اهمیت و جایگاه محبت و عشق و علاقه میان همسران اشاره می کنیم. آن گاه اشاره ای به آثار و برکات آن خواهیم داشت. سپس لزوم ابراز علاقه و راه‌ها و شیوه‌های ابراز محبت و علاقه را بررسی خواهیم کرد.
 
زندگی خانوادگی حاصل مجموعه‌ای از ارتباط های انسانی میان اعضای خانواده است و ارتباط بین زن و شوهر کانون این ارتباطهاست. هرچه این ارتباطها درست تر باشد و با معیارهای الهی و انسانی بیشتر مطابقت داشته باشد، آثار و برکت‌های بیشتری را در پی خواهد داشت. شور و نشاط لازم برای زندگی، از مهم ترین برکات نیک این گونه ارتباط های سالم است. برای این منظور، هیچ عاملی چون مهر و محبت متقابل بین اعضای خانواده تأثیرگذار نیست. مهرورزی اکسیری اعظم است که خداوند آن را چون سرمایه ای جاویدان و زندگی بخش در وجود همه بندگان صالحش قرار داده است. گرچه بندگان خدا از جایگاه و کارایی محبت آگاهاند و توان بهره مندی از آن را در اختیار دارند، به علل گوناگون کمتر بدان توجه و اقبال دارند و تنها گروهی از این نعمت به خوبی بهره می برند.این نیاز فطری و احساس غریزی را در همه مردان و زنان، از همان روزهای نخست تولد به شکل های گوناگون و به روشنی می توان دید. تبیین این بخش را با دو بیان از امامان معصوم ان پی می گیریم. در بیان نخست، امام صادق (علیه السلام) درباره محبت و علاقه به زن می فرمایند: آفرینش زن از مرد است و تمام همت او متوجه مردان است. به همین دلیل، زنانتان را دوست داشته باشید... (غیاث بن إبراهیم عن أبی عبد الله قال: إن المرأة ځلقت من الجل وإنما همتها فی الرجال فأحبوا نساءکم وإن الرجل خلق من الأرض وإنما همته فی الأرض) (1).
 
در بیان حکیمانه صادق آل محمد (علیهم السلام) که ترجمان آیه‌های الهی در کلام وحیانی است، حقایقی چند نهفته که تفسیر آن را باید به اهلش واگذاشت. اما آنچه به ذهن قاصر نگارنده خطور می کند آن است که:
 
أ) آفرینش زن و مرد چنان به هم مربوط و نزدیک است که گویی آن دو از این جهت در هم تنیده اند.
 
ب) سر دلبستگی و وابستگی تکوینی و جبری زن به مرد در همین حقیقت نهفته است. واقعیت این است که زنان به طور تکوینی به مردان دل بسته اند و اساسا همه توجه زن به مرد است. این امر در تجارب زندگی اجتماعی این دو موجود به وضوح نمود دارد. از این روی، توجه یا بی توجهی مرد به زن و یا داشتن رفتاری همراه با مهر و محبت یا رفتاری خشن و ناپسند با زن، برای وی فوق العاده مهم است و در اخلاق و رفتار وی بسیار تأثیرگذار است.
 
پ) این تعلق خاطر و وابستگی که در عمل، وابستگی طرف مقابل را نیز به همراه خواهد داشت، منشأ کشش و جذب غریزی و فطری متقابل زن و مرد به هم شده و زمینه آرامش و سکونت روحی و روانی را که خداوند در دو آیه شریف قرآن بدان اشاره دارد، برای آنان فراهم می آورد.
 
ت) وجود این زمینه‌های تکوینی و جبری در آفرینش زن و مرد موجب شد تا صادق آل محمد (علیهم السلام) این خطاب به مردان چنین بفرمایند: فأحبوا نساء گم. این حکم تشریعی و باید اخلاقی، بر حقایق و هستهای تکوینی استوار است.
 
ث) حضرت طلا در این فرمان اخلاقی به مردان، درواقع به شکرگزاری از این نعمت الهی دستور داده اند؛ یعنی حال که خداوند زنان را با گرایش و محبت به شما برایتان آفریده است، پس شما نیز سپاسگزار این نعمت باشید و به آنان محبت کنید و گرایش نشان دهید.
 
ج) بخشی از گرایش زنان به شوهرانشان و گرایش مردان به زنانشان، تکوینی و جبری و بخشی دیگر تشریعی و اختیاری است؛ البته بخش علاقه تکوینی و جبری در زنان بیش از مردان است. اما در هر حال، هریک از آنان، به ویژه زنان، می توانند در جهت همان امر تکوینی و پاسخ به ندای درونی خویش، بیشتر به همسرانشان محبت و ابراز عشق و علاقه کنند. تفاوت این دو در آن است که قسم نخست، جبری و خداداده است و زحمت و مجاهدهای لازم ندارد. اما قسم دوم، اختیاری است و به شدت به کوشش و مجاهده نیازمند است. البته این مجاهده ها و تلاش ها دارای آثار و برکت های بسیاری است. پروردگار نیز برای آن اجر و پاداش گران بهایی در نظر گرفته است.
 
در روایت دوم که به وجود نازنین امام علی بن موسی الرضاع منسوب است، ایشان زنان را به چند دسته تقسیم فرموده اند و با معرفی برترین آنها، ایشان را این گونه ارزش گذاری کرده اند: آگاه باش که زنان گوناگون اند؛ برخی از آنان برای شوهرانشان غنیمت و غرامت اند که ایشان شوهردوست و عاشق همسرشان اند».(عن علی بن موسی الرضا علیه السلام قال: واعلم أن النساء شتی فمنهن الغنیمة والغرامة وهی المتحببة لزوجها والعاشقة له ومنهن الهلال إذا تجلى ومنهن الظلام الحندیس المقطیة فمن ظفر بصالحتهن یسعد ومن وقع فی طالحتهن قد ابتلى ولیس له انتقام )(2).
 
اهل لغت در بررسی معنای واژه «غنیمت» گفته اند: «آن، هر سود و فایده قابل توجهی است که بدون زحمت و رنج، و یا با رنج کمی عاید انسان شود». اما مقصود از «غرامت»، «بدهی، قرض یا هر چیزی است که به گردن شخص بار آید و او را همراه باشد. در این حدیث شریف، شاید منظور امام رضا* آن باشد که زن، به ویژه این گروه از زنان که عاشق و دلباخته همسرانشان اند، برای شوهر نعمتی الهی و پرسود و منفعت اند که بدون رنج و زحمت به دست آمده است. اما او نمی تواند از این نعمت الهی به شیوه دلخواهش بهره برد و خود را در قبال آن مسئول و پاسخ گو نداند، بلکه باید بدان توجهی تام داشته باشد و آنها را نوعی غرامت و دین بداند که بر دوشش نهاده شده است. از این روی، بر مرد است که او را پاس دارد و شاکر و قدردان آن نعمت باشد. روشن است که یکی از موارد شکر، شکر عملی است و شاید بتوان گفت که کمترین حد شکر این نعمت، مهرورزی و ابراز عشق و علاقه به اوست. البته، نتیجه چنین رفتاری، جز سکونت و آرامشی که در آیه‌های قرآن به آن اشاره شده است، نخواهد بود.
 
حال به راستی چرا انسان این گونه است؟ چرا با رفتاری آمیخته با مهر و محبت بین زن و شوهر، در خانه و بین افراد خانواده فضایی حاکم خواهد شد که برایند آن آرامش قلبی برای اعضای خانواده است؟
 
این بدان جهت است که انسان تشنۂ محبت است و نیاز به مهرورزی، یکی از اساسی ترین نیازهای بشر است. این نیاز فطری و احساس غریزی را در همه مردان و زنان، از همان روزهای نخست تولد به شکل های گوناگون و به روشنی می توان دید. دختر و پسری که سال های طولانی در دامن پدر و مادر و در فضای آکنده از مهر و محبت خانوادگی به سر برده اند، اکنون و پس از ازدواج نیز هنوز بدان نیازمندند. آن دو، اکنون به گونه ای از محبت مستقیم پدر و مادر و خویشان و دوستان محروم شده اند و این نیاز و احساسشان به گونه ای کامل و تام پاسخ داده نمی شود. افزون بر این، آن دو، به ویژه زن، غم و اندوه هجران و دوری از خانواده را نیز در دل دارند. حال همسر باید جای همه آنان را پر کند و در حد توان پاسخ گوی آن نیازها باشد.
 
پی‌نوشت‌ها:
  1. محمدبن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص ۲۹۹؛ محمد بن علی بن بابویه (الصدوق)، علل الشرایع، ج ۲، ص ۹۸؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۹۹
  2. علی بن موسی الرضا علیه، فقه الرضا، ص ۲۳۹؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص ۲۳۹؛ میرزاحسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل، ج 14، ص ۱۹۱
 
منبع: همسران شایسته، اسد الله طوسی، چاپ اول، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، قم ۱۳۹۱


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.