واقع نگری تبارشناسی‌های فوکو

نوع دیگر تاریخ نگاری که در آثار فوکو یافت می شود، تاریخ مفاهیم است که کانگییم نیز بر آن تأکید می ورزد..
جمعه، 19 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
واقع نگری تبارشناسی‌های فوکو
تبارشناسی‌های فوکو، نوعی واقع نگری و گریز از دام توهم و اظهار نظرهای آرمان گرایانه ظهور کند. به طور مثال، هنگامی که وی در بررسی تاریخی تعذیب و تنبیه، به سالهای محو تعذیبهای سخت بدنی می رسد، وجود اسناد واقعی نمایانگر وجود تعذیبهای بدنی، وی را بر آن می دارد تا این محو را بصورت تام مطرح نکند و به واقعیت وجود اندک تعذیبها وفادار بماند:
 
کاهش تعذیب گرایشی بود که در دگرگونی عظیم سالهای ۱۷۶۰ تا ۱۸۴۰ ریشه داشت؛ اما این کاهش به انجام نرسیده است و می توان گفت روش تعذیب تا مدت های مدید در نظام کیفری ما وجود داشته است و هنوز هم وجود دارد» (فوکو؛ ترجمه سرخوش و جهاندیده، ۱۳۸۷ ب، ص ۲۶)؛ این نوع نوشتن نشان میدهد که تأکید بر مدارک و مستندات تاریخی می تواند فرد را از ادعاهای آرمانی و سخت باز دارد و نظرات وی را به واقعیت های تاریخی نزدیک تر سازد.
 
نگرش تاریخی فوکو را از منظر دیگری نیز می توان دسته بندی کرد. گاتینگ معتقد است دیدگاه تاریخی فوکو در آثارش در چهار نوع تاریخ نگاری قابل دسته بندی است (گاتینگ، ۱۹۹۴). گونه نخست تاریخ نگاری، تاریخ نگاری ایده هاست. با وجود مخالفتهای فوکو با این دیدگاه، خود، آن را در کتاب "تاریخ جنون" به تناوب به کار می گیرد. این نوع تاریخ که سعی دارد با تمرکز بر متون، ایده آنها را استنباط کرده و با ایده های دیگر مقایسه کند، به طور مثال در مورد دکارت به کار گرفته میشود. فوکو با تحلیل بخش هایی از "تأملات دکارت"، به این نتیجه می رسد که وی به دنبال نوعی بیداری بوده است که در آن، رویا در برابر واقعیت رنگ بازد (فوکو، ترجمه ولیانی، ۱۳۸۷ الف، ص ۱۷۲).
 
نوع دیگر تاریخ نگاری که در آثار فوکو یافت می شود، تاریخ مفاهیم  است. این نوع تاریخ نگاری، که کانگییم نیز بر آن تأکید می ورزد، بر تفکیک میان مفاهیم تفسیر کننده داده های علمی و نظریه های تبیین کننده آنها مبتنی است. این دیدگاه بر خلاف دیدگاه آنگلوساکسونی کوهن که نظریه ها را مفسر داده ها و بنابراین توضیح دهنده مفاهیم - تعیین کنندگی کل نسبت به اجزا- میداند، نقش تعیین کننده را به مفاهیم میدهد و معتقد است، نوع تفسیری که مفاهیم از داده ها صورت میدهند، نظریه را سامان می بخشد. بر این اساس، مفاهیم می توانند مستقل از نظریه ها، یا به سخن دیگر در درون نظریه های مختلف، به حیات خویش ادامه دهند و بنابراین تاریخی داشته باشند که قابل مطالعه باشد. فوکو، این نوع تاریخ نگاری را در کتاب "نظم چیزها" در پی جویی مفهوم داروینی تکامل در نظریه های الامارکا و گاویر به کار می گیرد. همچنین "تولد درمانگاه فوکو که از سری کتاب های ویراستاری شده توسط کانگریم بود، بیش از دیگر آثار وی با این نوع تاریخ نگاری نگاشته شده است. او در این بخش، در تلاش است تا مفهوم جدیدی که از جنون در حال شکل گیری بود و شرایط این تکوین را مورد مطالعه قرار دهد.
 
فوکو (ترجمه ولیانی، ۱۳۸۷ الف، ص ۲۷۱) در نهایت به نتیجه می رسد که در این مفهوم جدید، ساختارهای موجود در جامعه بورژوای آن روز و صورتهای نمادین روابط موجود آن عصر حضور داشتند: رابطه خانواده و کودک حول موضوع اقتدار پدرانه، رابطه خطا و کیفر حول اجرای بلافاصله عدالت و رابطه جنون و بی نظمی حول نظم اجتماعی و اخلاقی، از جمله مؤلفه‌های اساسی بودند که جنون را بر محور صغیربودن خطاکاری و بی نظمی سامان بخشیدند. وی همچنین در ابتدای کتاب "مراقبت و تنبیه"، با بررسی رابطه جرم و جنون، تغییر مفهوم جنون را مورد واکاوی قرار میدهد و به بررسی شیوه تحول مسأله جنون در کنش کیفری قرن نوزدهم می پردازد. مستندات وی نشان میدهند که در ابتدا در قانون سال ۱۸۱۰، جنون، جرم را ناپدید می ساخت. بعدها در دادگاههای سده نوزدهم، این امر به تدریج کمرنگ شد و در تعریف جدید، فرد می توانست هم مجنون باشد و هم مجرم. جنون از جرم نمی کاست اما مجازات را تغییر و کاهش میداد و به جای مجازات، حبس و درمان پیشنهاد میشد. وارد شدن جنون به بحث مجرمیت، به تدریج، نوعی ارزیابی میزان هنجارمندی را وارد جرم شناسی کرد به گونه ای که «هر حکمی، یک ارزیابی درباره هنجارمندی و یک تجویز تکنیکی برای بهنجارسازی ممکن را در خود دارد» (فوکو، ترجمه سرخوش و جهاندیده، ۱۳۸۷ ب، ص ۳۲).

نوع دیگر تاریخ نگاری فوکو، با نام تاریخ زمان حال شناخته میشود. البته تاریخ به طور معمول، درباره گذشته است اما تاریخ نگاری های فوکو با این کشف وی آغاز می شود که برخی از امور مربوط به زمان حال، اشتباهند و در مرحله بعد، وی در پی جویی این خطا و مؤلفه‌های مقوم آن، به گذشته می پردازد. بنابراین می توان گفت که نقطه آغاز تاریخ نگاری فوکو، زمان حال و مؤلفه‌های آن است و این زمان حال است که به تاریخ نگاری وی، معنا می بخشد. دلیل انتخاب رویکرد "تاریخ مسأله" به جای "تاریخ دوره" توسط فوکو نیز همین امر بوده است. به اعتقاد گاتینگ (۱۹۹۴)، علت تاریخ نگاری زمان حال فوکو، اعتقاد به غیرقابل تحمل بودن برخی شرایط و کنش های اجتماعی و تلاش برای تغییر آنهاست.
 
اذعان به این نوع تاریخ نگاری و آغاز کردن از زمان حال، به طور واضح در کتاب "مراقبت و تنبیه" آمده است. وی در پایان فصل نخست کتاب - تعذیب - و در انتهای توضیح روش شناختی خود در این کتاب، می نویسد: «شاید این نکته را که تنبیه در کل، و زندان به طور خاص، به تکنولوژی سیاسی بدن مربوط است، بیشتر از زمان حال آموخته باشم تا از تاریخ ... قصد من نگارش تاریخ این زندان به همراه تمامی محاصره های سیاسی بدن است که زندان، آنها را در معماری بسته خود گرد می آورد. آیا می خواهم این تاریخ را با نوعی زمان پریشی ناب بنویسم؟ اگر منظور از زمان ستیزی، نگارش تاریخ گذشته در قالب واژگان حال باشد، خیر؛ ولی اگر منظور از زمان ستیزی، نگارش تاریخ زمان حال است، آری» (فوکو، ۱۹۷۹، ص ۴۲ و ۴۳).
 
در تاریخ نگاری بالفعل فوکو، که دریفوس و رابینو (۱۹۸۶، ص ۲۲۲) آن را متمایز از اکنون گرایی» و «گذشته گرایی» می دانند، کار با تشخیص موشکافانه وضعیت جاری آغاز می شود. پس از آن، فوکو به دنبال نقاط ظهور «مراسم دقیق قدرت» وارد تاریخ میشود و تبارشناختی بودن این جست و جو، دغدغه وحدت معنا، کارکرد ساده یا معنای تغییرناپذیر را نیز ندارد. وی در این بررسی، به ترسیم تمام نمای گذشته نمی پردازد و تنها تا جایی آن را مورد توجه قرار میدهد که گذشته بتواند وضعیت حال را روشن تر نماید و چگونگی تکوین آن را تبیین کند. همچنین به دلیل فرونهادن دغدغه وحدت معنا، ادعای همبودی گذشته و حال را نیز ندارد.
 
منبع: تبارشناسی و تعلیم و تربیت، نرگس سجادیه، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، تهران1394


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.