اندیشه علمای اسلام

جامعه به عنوان ظرف زندگی انسان، مقدمه تکامل اوست؛ بنابراین، انسانها نیک ساخته شده اند و در نتیجه، وجود شهرها امکان پذیر است
يکشنبه، 28 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اندیشه علمای اسلام
فارابی ، دو طبقه را در جامعه تمییز میدهد که می توان آنها را در دو گروه مردم عالم و متعلم قرار داد. وی حتی بیش از ابوحاتم رازی، علاوه بر خصایص اخلاقی از میان شرایط دوازده گانه لازم، بر ویژگیهای عقلانی رئیس اول و امام که براساس آن، آنچه را که به او گفته می شود به خوبی درک می کند و در نتیجه، واقع آن امر برای وی قابل درک می شود، تاکید می کند. فارابی به دیدگاه اسماعیلیه درباره تفسیر شعایر مذهبی و درباره حکایتهایی که بر معنای جهانشمول یکسانی از صور ظاهری متفاوت و قوانین دلالت می کند، نظریه ارسطویی درک و فهم در کتابهای ارغنون و خطابه ارسطو را اضافه می کند. از نظر وی، مذهب تعبیری از باورها و رفتارهایی است که از سوی حاکمان در قالب قوانین بر جامعه تحمیل می شود.
 
اخوان الصفا در خصوص امت، حاکم و حکومت شوندگان آن، توجه زیادی به افراد و رفتار اخلاقی آنها نکردند. هدف اصلی کتاب رسائل، آموزش جامع انسان به یک آگاهی جدید است که بشر را از تقلید کورکورانه از حاکمان شرور پرهیز داده، اجتهادی مستقل را به دست آورد و در نتیجه، راه سعادت اخروی را با ارتقای معرفت به امور عقلی پیدا نماید. از آنجا که عقاید اخوان الصفا تقریبا در کتاب رسائل پراکنده شده است، نویسندگان بعدی را خیلی تحت تاثیر قرار نداده است؛ هرچند با عقاید اصالتا اسماعیلی فارابی در مورد جهانشمولی نبوت به عنوان منبع نهایی معرفت انسان و نابرابری مردم و ایده های حاکم و حکومت شوندگان، مشترک هستند.
 
رهیافت جدیدی را در مسکویه که متولد ری، به سال ۳۲۰ هجری / ۹۳۲ میلادی و گفته شده که در سال ۹۲۱ هجری/ ۱۰۳۰ میلادی از دنیا رفته است می توان یافت. وی بر السیاسه الذاتیه - اصطلاحی که اخوان الصفا به کار بردند - تاکید کرد و الگویی اخلاقی برای افراد در جامعه ارائه نمود. هدف کتاب تهذیب الاخلاق وی ، همانند اخوان الصفا، آموزش اعمال نیک به انسان  براساس فضایل اساسی افلاطونی و مطابق با معرفت و حکمت است که او را با تصفیه دل خود از امور طبیعی و از شهوات ابدان به سوی امور عقلی، سعادت و آرامش نفس سوق می دهد. از اینرو، مسکویه کتاب اخلاقی خودش را کتاب الطهاره نامیده است. .ابن سینا در نظریات خود درباره سیاست، اخلاق و اقتصاد در کتاب اقسام العلوم العقلیه، ابتدا از نابرابری انسانها که به حاکم نیاز دارند بحث می کند، سپس به اخلاق و در نهایت به اقتصاد پرداخته و به طور متناوب زیر مجموعه های آنها را از جمله تدبیرو پول، زنان، بچه ها و خدمتگزاران به بحث می گذارد.
 
 ابن سینا، در حکایت خود موسوم به حی بن یقظان و در شعر خود درباره روح، توصیفاتی صوفیانه از شیوه ای که نفس می تواند از زنجیرهای بدن و تاریکی ماده برگردد و به روشنایی آسمانی و عقل خالص الهی شبیه گردد، ارائه می کند. زندگی روی کره خاکی به عنوان مقدمه زندگی در آخرت، علاقه ابن سینا را به سیاست و مدیریت توضیح می دهد. از اینرو، بیشتر از آنچه می توان در فارابی یافت، جامعه به عنوان ظرف زندگی انسان، مقدمه تکامل اوست؛ بنابراین، انسانها نیک ساخته شده اند و در نتیجه، وجود شهرها امکان پذیر است؛ در حالی که از نظر فارابی، شهرها برای نیک ساختن انسانها وجود دارند. نظریات ابن سینا را علاوه بر نظرات وی در کتابهای فی اقسام العلوم العقلیه و فی اثبات النبوات و بالاتر از همه در شفای الهیات، می توان در رساله اش فی السیاسه المنزلیه یافت.
 
ابن باجه که در شهر ساراگوزای اسپانیا به دنیا آمد و در سال ۵۳۳ هجری / ۱۱۳۸ میلادی از دنیا رفت، افلاطون و ارسطو و فلسفه سیاسی فارابی را می شناخت. البته او نسبت به مباحثی که درباره حاکم و حکومت شوندگان، قانون، عدالت و صلاح امت گذشت، علاقه کمتری داشت. او بر این باور بود که انسانهای با فضیلت مانند عرفا ممکن است دولتهای غیر کامل را اصلاح کنند. زیرا با فضایل اخلاقی که بدان فضایل الشکلیه گفته، می توان روابط اجتماعی و معاشرت که دولت را کامل می سازد، اصلاح کرد. ۱۱. ابن طفیل (متوفای ۵۸۰ هجری / ۱۱۸۹ یا ۱۱۸۰میلادی) فیلسوف اندلسی و معاصر جوانتر ابن باجه، تز ابن باجه را در رمان فلسفی اش، حی بن یقظان تعقیب کرد. ابن طفیل نشان می دهد که به طور واقع بینانه ای درباره جامعه، آینده نگر است. او در مقایسه با ابن باجه از فارابی که دولت کامل را به عنوان یاری کننده انسان هایی که جویای معرفت روحانی الهی اند، پذیرفته بود، دور گشت. براساس نظر ابن طفیل، تنها شکل ممکن جامعه، جامعه دینی است که معنای باطنی شعایر مذهبی را نمی فهمد، بلکه می تواند به احکام عبادی مذهب اکتفا کند که معلوم می شود تصویری فارابی گونه از فلسفه است.
 
نظریات ابن رشد آن گونه که در مقدمه کتاب او منعکس شده است، عمیقا فلسفه سیاسی مدیریتی ابن خلدون (۸۰۸ - ۷۳۲ هجری/ ۱۶۰۲ - ۱۳۲۲ میلادی) را تحت تاثیر قرار داد. تلاش برای تفوق و تسلط بر دیگران، جنبه ای از عصبیت، مفهوم کلیدی در فلسفه دولت ابن خلدون است. علاوه بر این، عصبیت در قبایل مبتنی بر اشتیاق انسان به مصاحبت با دیگران است که شامل اشتیاق به همدمی، همکاری و دوستی می شود. از اینرو، جامعه انسانی و توسعه آن، در ارتباطش با محیط، به یک جامعه، دولت شهر و دولت نیاز دارد. اگر زندگی در جامعه راحتتر شود و خوشگذرانی در دوران سکون و آرامش زیاد شود، جامعه ضعیف شده و از بین می رود.
 
 در نظریات ابن خلدون نیز، همانند فارابی، ابن سینا و ابن رشد، تفکیک میان طبقات خاصه و عامه دیده می شود؛ همانند فارابی، رهبر جامعه قانون مدار و با فضیلت که بعد از روی کار آمدن بنی امیه متوقف شد، باید یک پیامبر با حکمت عملی شامل حکمت سیاسی و حقوقی باشد؛ بنابراین، سیاست و مدیریت به رفتار انسان به عنوان بخشی از خانواده و شهر مطابق با مقتضیات فلسفی و اخلاقی با هدف هدایت توده ها به رفتاری که موجب حفظ و بقای نوع انسان می شود، مربوط می شود.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.