عدم تقدم بر خدا

حساسیت امر مدیریت اسلامی، اقتضا می کند که احدی اگر کوچکترین سستی در انجام وظیفه از خود نشان دهد عاقبت سختی را همراه داشته باشد زیرا خداوند به سر نوشت و هدایت مردم بسیار حساس است.
يکشنبه، 28 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عدم تقدم بر خدا
امام حسین (علیه السلام) شهادت خود و فرزندان و یاران و اهل بیت خود را با جان و دل پذیرفت تا این نهضت در تأثیر ، تمام عیار شود و صدایش تا قیامت طنین انداز شود. در این حوزه عدم تقدم بر خدا و رسول پیامبر نه تنها مکلف به اطاعت است بلکه اولویت در تبعیت دارد. قرآن کریم می فرماید: «فاصبر لحکم ربک و لاتکن کصاحب الحوت اذ نادی و هو مکظوم» (قلم، ۶۸). این یک سنت الهی است که در اطاعت از خداوند هیچ کس مستثنی نیست و همه باید در اطاعت از خداوند مساوی باشند. پیامبر هم به طریق اولی باید از خداوند اطاعت کند. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «و لو تقول علینا بعض الأقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین فما منکم من أحد عنه حاجزین» (الحاقه، 44-47)
 
حساسیت امر مدیریت اسلامی، اقتضا می کند که احدی اگر کوچکترین سستی در انجام وظیفه از خود نشان دهد عاقبت سختی را همراه داشته باشد. زیرا خداوند به سر نوشت و هدایت مردم بسیار حساس است و هرکس هم که امکانات وجودی بیشتری دارد، بیشتر باید رعایت کند. سخن تند و قاطع خداوند با پیامبر نشانه این است که هرچه این مدیریت در سطح بالاتری قرار داشته باشد، مجازات اهمال آن نیز شدیدتر خواهد بود. قرآن از لسان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) تذکر داده است: «إن أتبع إلا ما یوحى إلى» (یونس، ۱۵).
 
پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) تاکید می کند که او تابع محض آنچه از طرف خداوند بر او وحی می شود، میباشد. ایشان می فرمایند: «أدبنی ربی فأحسن تأدیبی». مضمون روایت این است که من تربیت شده خداوند هستم و در چار چوب و ضوابط الهی که تعیین کرده است رشد و نمو کردم و در مسیر و قوانین و مقرراتی که خداوند تعیین کرده است حرکت و سیر می نمایم و هیچگونه تخطی از فرامین الهی در مسیر زندگی نخواهم داشت. خداوند در آیه دیگر تأکید می کند که: «وأنا أخترتک فاستمع لمایوحی» (طه،۱۳)
 
یعنی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) باید سخنان کامل خداوند را فهم کرده و اجرا کند. همین طور خداوند هشدار می دهد که اگر پیامبر تخطی کرد و در اجرای فرامین سستی نمود، با او به شدت بر خورد خواهد کرد که این نشان دهنده اسلوبهای مدیریتی خاص خداوند به عنوان عالیترین مدیر در تمام عالم هستی با مدیر بعدی، یعنی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است. وقتی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) که از مقام عصمت بر خوردار است باید در چارچوب قوانین و ضوابط الهی حرکت کند، تکلیف دیگران روشن است. آنها باید از اطاعت مطلق پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) از خداوند، درس بگیرند و نسبت به اطاعت از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آنگونه عمل کنند. قرآن کریم می فرماید: «و ما کان لمؤمن و مؤمنه إذا قضى الله و رسوله إمرا أن یکون لهم الخیره من أمرهم» (احزاب، 36).
 
رابطه عقل و وحی در خصوص اصل عدم تقدم بر خدا و رسول چه رابطه ای است ؟ رابطه عقل و وحی اینطوراست که در جائی وحی حکم قاطع دارد "عقل" باید تبعیت کند و جائی برای چون و چرای عقل نیست بلکه باید تلاش کند تا حکم را خوب بفهمد نه اینکه در مقابل وحی نظر بدهد و نقادی کند، در غیر اینصورت عقل تخطی کرده و برخورد الهی را در پی خواهد داشت. به طور کلی در کلیه موضوعات حکم و دستور از جانب خداوند وجود دارد. بر عقل است که تلاش کند موضوع را خوب بفهمد و حکمش را نیز اجرا کند. قرآن کریم نسبت به طغیان وسرپیچی مردم از احکام وفرامین خدا و پیامبر هشدار می دهد:« و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبینا» (احزاب، 36).زیرا کسی که عصیان می کند نه جایگاه وحی را شناخته است و نه جایگاه عقل را. پس وحی حاکم بر عقل است و عقل در حوزه های وحی جز تفسیر صحیح آن، نمی تواند نظر مغایر داشته باشد. در مورد چگونگی تبعیت از خدا و رسول، تذکرات مهمی در قرآن آمده است. آنجا از کسانی که برای قضاوت به نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می آیند اما رای ایشان را نمی پذیرند، انتقاد می کند و حتی آنان را مؤمن نمی داند. «فلا و ریک لایومنون حتى یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی أنفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما» (نساء، 15). بنابراین در حل مشکلات باید پیامبر حاکم باشد و هر فرد با ایمان، در حوزه اجتماعی یا فردی، باید مطیع محض دستورات خداوند و پیامبر باشد. بنابر این در تحلیل این آیه می توان آن را برای توضیح بیشتر به چند قسمت تقسیم کرد:
 
در قدم اول؛ قبول حاکمیت پیامبر. «فلا و ربک لایومنون حتى یحکموک فیما شجر بینهم» در قدم دوم؛ قبول حکم پیامبر بدون دلتنگی است. «لایجدوا فی أنفسهم حرجا مما قضیت» در قدم سوم؛ اجرای حکم، بدون چون و چرا. «ویسلموا تسلیما»
 
از این آیه این نتیجه به دست می آید که وقتی حضرت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) حکمی صادر کرده است مردم نباید احساس دلتنگی کنند زیرا حکم پیامبر همان حکم خداوند است که در صورت دلتنگی نسبت به حکم الهی، ایمانشان از بین می رود و لو اینکه حکم را به ظاهر پذیرفته باشند زیرا دلتنگی، دلیل عدم رضایت از حکم خداوند است.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.