دم قرمزها (RED TAILS)

کارگردان: آنتوني همينگوي ( Anthony Hemingway)
نويسنده: لم دابس
بازيگران: کوبا گودينگ، جرالد مک راني، ديويد اويليوو
اکشن، ماجراجويي، درام
محصول سال 2012

درباره فيلم :
هوانوردان تاسکگي* (Tuskegee Airmen) گروهي از خلبان هاي جنگي سياهپوست آمريکايي بودند که با وجود جوّ نژادپرستانه ي اردوگاه هاي نظامي ايالات متحده در طول جنگ جهاني دوم، دوره ي آموزشي خلباني را گذرانده و آمادگي و مهارت لازم براي پرواز با هواپيماهاي جنگنده را کسب کردند. اين گروه با قابليت هاي نظامي و شجاعت هاي فراواني که در نبرد با خلبان هاي آلماني از خود نشان دادند، شهرت و اعتبار بالايي کسب کردند. يکي از موفقيت هاي بزرگ آنها به دام انداختن و از بين بردن نخستين جنگنده هاي توربوجت عملياتي جهان بود که به نام «شواليه پرنده آلمان» يا « مسراشميت Me 262 / Messerschmitt Me 262*» شناخته مي شدند. همراهي و پشتيباني هواپيماهاي بمب افکن آمريکايي به درخواست خلبان ها هم يکي ديگر از زمينه هاي فعاليت آنها بود. موفقيت سياهپوستان آمريکايي در چنين عملياتي به شدت با نتيجه ي به اصطلاح تحقيقي که در آن زمان صورت گرفته بود و در نتيجه ي آن ادعا مي شد که سياهپوستان از هوش و ذکاوت لازم براي استفاده از دستگاه هاي پيچيده برخودار نيستند، در تضاد بود.
دنياي سينما پيش از اين هم به روايت سرگذشت هوانوردان تاسکگي پرداخته است. به ياد ماندني ترين مورد يک فيلم تلويزيوني با همين نام Tuskegee Airmen است که سال 1995 در شبکه ي HBO توليد شد. اين فيلم تا حد زيادي به واقعيات تاريخي وفادار بود و عمده ي داستان آن به نشان دادن شرايط آموزش ديدن خلبان ها در محيط نژادپرستانه ي پادگان هاي نظامي جنوب آمريکا در دهه ي 1940 مي پرداخت.
و حالا جورج لوکاس George Lucas شخصاً بودجه ي توليد يک فيلم اکشن پرهزينه درباره ي هوانوردان تاسکگي را تهيه کرده و اميدوار است اين فيلم تماشاگران بيشتري داشته باشد. لوکاس 23 سال درگير پيش توليد و فراهم کردن مقدمات ساخت پروژه ي «دم قرمزها» Red Tails* بوده و با اينکه Anthony Hemingway فيلم را کارگرداني کرده است، بايستي ساخته شدن آن را مديون پشتکار و ثابت قدمي لوکاس دانست. در اين فيلم بيشتر بر جنبه ي "اکشن" و عملياتي داستان تأکيد شده و مستندات اجتماعي و تاريخي چنداني در آن به چشم نمي خورد که بشود فيلم را يک تريلر جنگي دانست. بخش عمده ي فيلم به نمايش داگ فايت هاي هوايي/*dogfight مي پردازد که از زاويه ديد خلبان هاي در حال تعقيب جنگنده هاي دشمن فيلمبرداري شده اند. گفتگوهاي زمان نبرد تنها شامل چندين نماي بسته از خلبان هاست که ماسک پرواز زده اند و فرمان هاي نظامي صادر مي کنند. صحنه هاي احساسي و دراماتيکي که در خاک اروپا اتفاقات مي افتند جانمايه و عمقي ندارند. البته قسمت هاي راوي اصطکاکات داخلي در امور اداري بين مقامات رده بالاي نيروي هوايي، تا حدودي متأثر کننده هستند.
اشتياق لوکاس نسبت به نبرد هاي داگ فايت يکي از خصوصيات شناخته شده ي اوست و گفته مي شود فيلم " "Wings ساخته ي William Wellman (محصول سال 1927 و برنده ي جايزه ي اسکار) را به دقت مورد بررسي قرار داده و از صحنه هايي که نبردهاي هوايي جنگ جهاني اول را نشان مي دهند، به شدت تأثير گرفته است. او از اين نماها به عنوان الگو و قالبي براي نبردهاي داگ فايت فضايي در سري فيلم هاي «جنگ ستارگان» Star Wars استفاده کرد. جنگنده هاي دهه ي 1940 را جايگزين سفينه هاي فضايي کنيد، آنها را کمي به زمين نزديک تر کنيد، نتيجه ي کار جنبه ي تماشاگر پسند فيلم حاضر است.
فهرست بلند بالاي بازيگران فيلم با اسامي آشنايي مانند Terrence Howard و Cuba Gooding Jr آغاز مي شود. Cuba Gooding Jr در نسخه ي سال 1995 (محصول شبکه ي تلويزيوني (HBO هم بازي کرده بود و ميتوان گفت قابليت هاي بازيگري او در آن فيلم که برپايه ي واقعيات ساخته شده بود، بيشتر به چشم مي آمد. تنها شخصيت عادي فيلم Red Tails، ژنرال لونتز (شخصيتي خيالي) است که Gerald McRaney- يکي از معدود بازيگران سفيدپوست حاضر در فيلم - نقش وي را ايفا مي کند.
Red Tails فيلم سرگرم کننده اي است. به احتمال زياد تماشاگران از ديدن آن لذت مي برند. صحنه هاي نبردهاي هوايي ماهرانه ساخته شده و هيجان انگيز هستند. فيلم نشان مي دهد که اين هوانوردان با قابليت و شجاع بودند و نقش مهمي در اتحاد تدريجي نيروهاي نظامي کشور ما داشتند. Red Tails قابليت اين را داشت که مفهومي عميق تر از اين منتقل کند، اما براي اين کار لازم بود حال و هواي دوراني که هنوز قوانين جيم کراو/*Jim Crow laws در ايالت هاي جنوبي آمريکا برقرار بود و اين هوانوردان سياهپوست کودکي خود را زير سايه ي آن گذرانده بودند، با دقّت بيشتري نشان داده شود. اين هوانوردان در مقايسه با خلبان هاي سفيد پوست، مسير سخت تري در پيش داشتند و البته با وجود تمام فراز و نشيب ها موفق شدند به اوج برسند.
Lucas يک بار در مراسم افتتاحيه ي اين فيلم و مجدداً در برنامه ي تلويزيوني The Daily Show گفته است که او شخصاً بودجه ي توليد اين فيلم را تهيه کرده است زيرا هاليوود علاقه اي ندارد سرمايه ي هنگفتي صرف فيلم هايي کند که همه ي بازيگران آن سياهپوست هستند. او در مصاحبه با Jon Stewart مجري اين برنامه گفت :"آنها فکر نمي کنند چنين فيلم هايي در خارج از کشور فروش داشته باشند، و 60 درصد سود آنها هم از همين بازار خارجي تأمين مي شود. من فيلمنامه را به همه ي آنها نشان دادم، و آنها جواب دادند: نه، ما نمي دانيم چطور براي چنين فيلمي بازار جهاني پيدا کنيم". او همچنين به طور غيرمستقيم به صحنه هاي نبردهاي هوايي اشاره کرد: "ساخت اين فيلم درست مانند آن است که مي خواهيد قسمت هفتم جنگ ستارگان را بسازيد!"
گفته هاي لوکاس درست است، شکي نيست. اما صحبت هاي او اين سؤال را ايجاد مي کند: آيا لازم بود که اين فيلم تا اين حد پرهزينه ساخته شود؟ هدف او ساخت يک فيلم پر هزينه و پرفروش بود، يا بيان عقيده و نظر خودش؟ من خيال مي کردم اين فيلم بيشتر به مسائل تاريخي و اجتماعي بپردازد و لحن آن تندتر و اعتراض آميزتر باشد.
چندين سال پيش پدرم دوستي داشت که زماني خلبان بمب افکن هايي بود که آلمان را مورد هدف قرار مي دادند. او براي ما از حقيقت اجتناب ناپذيري حرف زد، اينکه هر کدام از مأموريت ها امکان داشت به مرگ خلبان ختم شوند. اما در اين فيلم من موقع بلند شدن هواپيما ها ترسي در خلبان ها نمي ديدم. درست است، آنها حس سربلندي و ميهن پرستي و جانفشاني خود را نشان مي دادند، اما واقعيت اين بود که بايد دست هايشان مدام عرق مي کرد و دل و روده شان به هم مي پيچيد. آن موقع مي توانستم نسبت به گفتگوهاي انديشمندانه اي که آخر شب ميانشان رد و بدل مي شد حس خوبي داشته باشم.
در فيلم «معجزه در سنت آن» Miracle at St. Anna محصول سال 2008 به کارگرداني Spike Lee، کمي از آن لحن تند و اعتراض آميزي که گفته بودم ديده مي شود. در يکي از صحنه هاي فلش بک مي بينيم که رستوراني در مناطق جنوبي آمريکا به سربازهاي سياهپوست آمريکايي اجازه ي ورود نمي دهد، اما از نازي هايي که اسير شده اند و در يکي از اردوگاه هاي اسرا در نزديکي اين رستوران ساکن هستند، پذيرايي مي کند. علاوه بر اين فکر نمي کنم صحبت هاي لوکاس درباره ي عدم تمايل هاليوود به سرمايه گذاري در فيلم هايي با هنرپيشه هاي سياهپوست، زياد به نفع فيلم او بوده باشد. اگر من مدير روابط عمومي او بودم، توصيه مي کردم بيشتر از نکات جذاب و تماشاگر پسند فيلم سخن بگويد (مثلاً ميگفتم: "از بعضي لحاظ مي شود گفت اين فيلم قسمت هفتم جنگ ستارگان است!) و اجازه بدهد فيلم ديده شود.
----------------------------------
*.هوانوردان تاسگکي، با تصويب کنگره آمريکا در سال ???? در زمان جنگ جهاني دوم تشکيل شد و در بيش از ?? هزار ماموريت هوايي در اروپا، مديترانه و شمال آفريقا شرکت کرد. تا قبل از تشکيل اين دسته، هيچ سياه پوست آفريقايي‌تبار آمريکايي، حق ورود به دسته خلبان‌هاي آمريکايي را نداشت.
*. جنگنده مسراشميت Me 262 نخستين جنگنده توربوجت عملياتي جهان بود که در جنگ جهاني دوم توسط نيروي هوايي آلمان ( لوفت وافه ) استفاده مي شد. هرچند ظاهر اين جنگنده و حتي محل قرارگيري موتورهاي جت آن شبيه هواپيماهاي ملخ دار بود اما به وضوح بر ساير جنگنده هاي جنگ جهاني دوم برتري داشت و بعد از جنگ نيز الگوي بسياري از کشورها براي ساختن جنگنده هاي جت بود.
* اين هوانوردان به دليل آنکه قسمت عقبي هواپيماهاي واحد خود را به رنگ قرمز در آورده بودند، «دم قرمز ها» نيز لقب گرفتند
*. نبرد داگ فايت (Dogfight) يا "جنگ سگي" به نبرد ميان 2 هواپيماي جنگنده در آسمان گفته مي شود که طي آن هرکدام از هواپيماها سعي دارد (همانند نبرد ميان 2 سگ) پشت هواپيماي ديگر قرار گرفته تا بتواند از پشت سر، آن را با گلوله هاي توپ يا موشک خود سرنگون سازد.
*. قوانين Jim Crow در ايالات متحده آمريکا به مجموعه‌اي از قوانين گفته مي‌شد که مطابق آن، سياهان هرچند قانوناً از حقوقي برابر با سفيدپوستان برخوردار بودند، اما بايست در اجتماع از سفيد پوستان جدا باشند. «جدايي، در عين برابري»، بسياري از عرصه‌ها از اتوبوس و سينما گرفته تا مدارس و ارتش را در بر مي‌گرفت. زمينه‌ي تاريخي اين قوانين به دوران پس از برده داري آمريکا برمي‌گردد. اين قوانين از سال???? تا ???? به اجرا در مي‌آمدند.
منبع:naghdefarsi.com

نسخه چاپی