کارگردان:جان کاهرز
ژانر: انیمیشن ، انیمیشن کوتاه ، کمدی
مدت زمان: ۷ دقیقه
خلاصه داستان: مرد کاغذی، انیمیشنی از طرف کمپانی دیزنی که نامزد اسکار نیز شده است، روایت زندگی مرد تنهای جوانی است که در نیویورک زندگی می کند. در یک صبحگاه وقتی که وی به طور اتفاقی با زن زیبای جوانی ملاقات می کند، سرنوشتش عوض می شود و …
نویسنده: فرانک مجیدی
جان کاهرز (John Kahrs) کارگردان انیمیشن کوتاه مردکاغذی (Paperman) به دیدی کامل از آنچه میخواست بسازد دست یافته بود. تنها یک مشکل وجود داشت. تکنولوژی مورد نیاز برای این کار هنوز وجود نداشت.
یک فیلم پیکسار به خودی خود چیز قشنگی است. با گذشت زمانی طولانی و اکنون که دیگر جذابیت فناوری سهبعدی به کار رفته در داستان اسباببازیها کهنه شده است، هنرمندان تکنیکهایشان را تغییر دادهاند. به همین دلیل است که Up میتواند ما را به گریه بیاندازد. اما در این دنیاهای پر از رنگ و طیفی که توسط ماشینها خلق میشوند، ما چیزی از آن جادوی قدیمی دیزنی را کم داشتیم. همان حس و حال و ظرافت باورنکردنی خطوطی که با دست کشیده میشدند. جان کاهرز با خود فکر کرد: «آیا راهی نیست که بتوان هنر دست هنرمندان را دوباره به کار گرفت»
در آن زمان او بر روی استوریبوردهای انیمیشن مردکاغذی کار میکرد. چیزی که اکنون به نامزد اسکار ۲۰۱۳ در رشته انیمیشن کوتاه تبدیل شده است. این فیلم قرار بود به یک «داستان جن و پری در فضای شهری تبدیل شود، آن هم در دنیایی پر از رنگ و سایه». قرار بود بهترین فناوریهای CG (گرافیک کامپیوتری) نظیر نوردهی سرتاسری (Global Illumination) و فیزیک نور را به همه نشان دهد. اما ایدهای دیگر نیز در ذهن او رشد میکرد. در زمان کار کردن روی انیمیشن سهبعدی Tangled به همراه انیماتور افسانهای گلن کین (Glen Keane انیماتور نمونههای مشهوری چون پری دریایی کوچولو یا دیو و دلبر) کاهرز دیده بود که کین چگونه روی انیمشینهای تولید شده توسط کامپیوتر اسکیس میزند. نرمافزارها به کین اجازه میدادند که شخصیتها و فیگورهای سهبعدی را به کمک ضربههای قلماش تغییر دهد، اما در نهایت خطهای زیبای او در میان فرآیندهای کامپیوتری گم میشدند. و این دور ریختن چیزی بسیار ارزشمند بود.
در اواخر مراحل تهیه استوریبورد، برداشت و تصور کین از انیمیشن مردکاغذی از نو شکل گرفت. چه میشد اگر این فیلم ترکیبی از دو سبک سنتی و جدید انیمیشن را به نمایش میگذاشت؟ چه میشد اگر همزمان هم سهبعدی و هم دوبعدی باشد؟
او به دنبال راهحلی برای عملی کردن این ایده بود و تنها جایی که میتوانست راهحلی را برای آن جستوجو کند دپارتمان تحقیق و توسعه دیزنی بود. شانس زمانی به او روی آورد که با مهندس نرمافزار برایان وایت (Brian White) آشنا شد. وایت از قبل بر روی نرمافزار انیمیشنسازی جدیدی به نام Meander کار میکرد که حوزه تخصصی آن میانیابی دوبعدی (۲D Interpolation) بود. این کار به معنای یافتن فاصلهها و شکافها در خطوط ترسیم شده دستی است. با کمی تغییر و بهینهسازی این نرمافزار ممکن بود مفید واقع شود.
کین میگوید: «شما میشنوید که مردم از نوآوری حرف میزنند. نوآوری معمولا محصول یک نیاز است. نیاز ما در این مورد این بود که میخواستیم بدانیم چگونه میتوانیم یک لایه از انیمیشن کامپیوتر داشته باشیم که خطوط دستی را بر روی آن ترسیم کنیم.»
درنهایت Meander ثابت کرد که از پس این کار بر میآید. امروزه یک انیماتور میتواند چهرهای اخمآلود را روی دست یک کاراکتر در یک فریم ترسیم کند و چندین فریم بعدتر یک لبخند به جای آن بکشد. Meander می ةواند هم موقعیت آن دست را در فضای سهبعدی تعیین و ردگیری کند و هم فریمهای خالی در این میان را پر کرده و اخم را به لبخند تبدیل کند. اما بیشتر تاکید کین بر روی دستکاری حس و حال این خطوط بود. در انیمیشنهای کلاسیک دیزنی خطوط بیرونی شخصیتها اثری دارند که به اصطلاح جوشیدن یا boiling نامیده میشود. همان تغییرات جزیی و تفاوتهای ریزی که در میان فریمهای مختلف وجود دارد و ناشی از ترسیم دستی خطوط است. این تفاوتهای اندک بسیار مهم هستند. بخشی جداییناپذیر از تجربه زیباییشناسی یک انیمیشن.
کین میگوید: «این بخشی از دست انسان است. این همان جزییات ریزی است که میتوانستیم به دلخواه خودمان از آنها استفاده کنیم.»
ظرف چند ماه بعدی و طی آزمایشهای اولیه گروه آنها توانست دو شات آزمایشی را به وجود بیاورند که برای ادامه کار بسیار حیاتی بودند. قدم بعدی برگزاری نشستی با جان لستر و سایر اعضای استودیوی دیزنی و عرضه این محصول به آنها بود.
کین میگوید: «فکر میکنم جان کمی مشکوک بود. او فرد باهوشی است. او تمام این افکتهای نقاشی را دید. تردید او این بود که آیا این کارها به مانعی بر سر راه داستان گویی انیمیشن تبدیل خواهند شد یا باعث میشوند که شما در دنیای آنها غرق شوید و به روایت داستان شخصیتها کمک میکنند؟ زمانی که او این شاتهای آزمایشی را دید، همه اهالی دیزنی اعتراف کردند که با یک کار ابتدایی و مبتذل معمولی روبرو نیستند.»
به یقین مردکاغذی جزء تاثیرگذارترین انیمیشنهایی است که دیده یا خواهیم دید. این فیلم سنتهای قدیمی را با زیباییشناسی مدرن ترکیب میکند. این فیلم اوج ترکیب فناوریهای سهبعدی ملموس و هنر دست انسان با قلم و کاغذ است. و در یک چرخش شاعرانه در دنیای فناوری، این انیماتورهای دوبعدی بودند که تاشهای نهایی را یر روی تک تک فریمهای مردکاغذی اعمال کردند. همان خطهای زیبایی که مدتها پیش فرآیند انیمیشن را آغاز کردند، اکنون آن را به پایان خواهد برد.
منبع: یک پزشک