La Promesse (قول)

چهارشنبه، 6 خرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
La Promesse (قول)
کارگردانان : Jean-Pierre Dardenne, Luc Dardenne نویسندگان : Jean-Pierre Dardenne, Luc Dardenne بازیگران : Jérémie Renier, Olivier Gourmet, Assita Ouedraogo خلاصه داستان : "راجر" کلاه برداریست که با سوء استفاده از بیچارگی و بدبختی دیگران کسب سرمایه میکند. او به صورت غیر قانونی مهاجران را وارد خاک بلژیک کرده و برای آنان برگه کار جعلی صادر میکند و آنان را در آپارتمان های نامناسب اسکان میدهد -که کرایه گزافی را نیز از آنان میگیرد- بسیاری از آنان برای خود "راجر" نیز کار میکنند -معمولا کار های خطرناک و نامناسب- و حقوق ناچیزی از او میگیرند. "ایگور" علاوه بر اینکه به عنوان دستیار پدرش مشغول است, در یک گاراژ نیز شاگردی میکند و همانند پدرش دروغ گویی, دزدی, کلاهبرداری را یاد گرفته است. "راجر" علاوه بر این صفات ناپسند, دست بزن هم دارد و به عنوان مثال هنگامی که "ایگور" او را عصبانی میکند بی رحمانه او را تنبیه میکند. با وجود تمام این موارد, تردیدی نیست که او "ایگور" را دوست دارد, هرچند هیچگاه احساساتش را مستقیما بروز نمیدهد. "راجر"در رابطه با مهاجران با پلیس بلژیک هم عقیده است, از نظر آنها "مهاجران وجود خارجی ندارند" گویا مهاجران برای "راجر" تنها یک منبع درآمد غیر انسانی و بی ارزش هستند -در واقع این داستان مرا به یاد یکی از پیرنگ های فرعی rosewood می اندازد که در آن پدر نژاد پرستی را به پسرش یاد میداد- این اعمال پدر بر "ایگور" تاثیر میگذارند تا زمانی که اتفاقی می افتد که "ایگور" مجبور میشود تحولی را در خودش به وجود آورد. یکی از کارگران "راجر" به نام "آمیدو" از داربست می افتد و به سختی مجروح میشود, همانطور که او بر زمین افتاده و در حال جان دادن بود از "ایگور" قول میگیرد تا از همسر ("آسیتا" با بازی زیبا و با وقار "آسیتا اودرآگو") و فرزندش که تازه وارد بلژیک شده اند محافظت کند. به جای بردن "آمیدو" به بیمارستان -و مشکلات احتمالی و سوال و جواب های متعدد ماموران- او اجازه میدهد تا "آمیدو" همانجا جان دهد و او را زیر یک لایه سیمان دفن میکند. مرد از "ایگور" می خواهد تا این اتفاق را فراموش کند, اما عذاب وجوان او را رها نمیکند و تصمیم میگرد تا به قولش پای بند باشد و این تصمیم سبب بروز اختلاف و مشکل میان او و پدرش میشود, خصوصا اینکه "آسیتا" معمولا ممانعت کرده و کمک های او را به راحتی قبول نمیکند. «قول / La promesse» از آن دسته فیلم هایی است که به اصلاح میتوان گذر زندگی را در آن حس کرد, با این تفاوت که مخمصه ای که "ایگور" در آن گرفتار است بسیار پیچیده تر از گره های داستانی این فیلم هاست. نوجوان شدن به این معنا نیست که از پدرت رانندگی یاد بگیری بلکه پیدا کردن آرمان ها و عقاید, و ارزش گذاری برای وجدان خود است, صرف نظر از اینکه "ایگور" در نهایت خیانت میکند, اما دغدغه اصلی برای او این است که تحمل کدام خیانت را در زندگی دارد. با وجود اینکه فیلم در نهایت نتیجه گیری میکند, اما نشان میدهد که حل این دغدغه و پاسخ به این سوال هم برای "ایگور" و هم برای مخاطب دشوار است. کارگردانی داردن ها (که بیش از دو دهه در کشورشان مشغول به مستند سازی بوده اند) با آن فیلمبرداری جلا داده و چشم نواز در فیلم به گونه ای است که مخاطب, خود را درون داستان حس میکند. همچنین با وجود نقش آفرینی های طبیعی و فیلمنامه ای باورپذیر و زیبا, میتوان فیلم را جزو آثار ضد پیرنگ دانست. «قول» از آن دسته فیلم هایی است که مخاطب را به چالش میکشد, لحظات بسیاری در فیلم وجود دارد که برای مخاطب سوال می شود که خود او در چنین شرایطی چه میکرد. با در نظر گرفتن تمام این موارد, کارگردانان موفق شده اند در بستری مناسب با ملودرامی قوی -هر چند اشکالاتی در فیلم وجود دارد- با فیلمی مستقل و کم خرج مسئله برخورد با هم نوع را مطرح کنند و بزرگ شدن را با دیدی نو به چالش بکشند. منبع : نقد فارسی /987/


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.