نقد و بررسی Tomorrowland (سرزمین فردا)

شنبه، 19 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد و بررسی Tomorrowland (سرزمین فردا)

نقد و بررسی فیلم خارجی Tomorrow land
محصول سال: 2015
کارگردان : Brad Bird
نویسندگان : Brad Bird, Damon Lindelof
بازیگران : George Clooney, Britt Robertson, Hugh Laurie
هزینه تولید: ۱۹۰ میلیون دلار
محصول کشور: ایالات متحده آمریکا | اسپانیا
کمپانی توزیع کننده: Walt Disney Studios Motion Pictures
 

خلاصه فیلم

فیلم، داستان مواجهه ی فرانک (جرج کلونی) و کیسی (برت رابرتسون) با دنیای آینده را روایت می کند. فرانک به عنوان یک دانشمند در دنیای آینده زندگی میکرده است و بخاطر اختراع یک شی ممنوعه اخراج شده است. او می داند که دنیا، بعد از احتمالا یک ماه به نابودی کشیده خواهد شد. برای همین یک دید منفی نسبت به دنیا و آخرالزمان دارد. در عوض دختر نوجوان به عنوان فردی خوش بین معرفی شده است که همیشه سعی در ایجاد شرایط بهتری دارد. واسطه ی آشنایی این دو نفر، یک ربات انسان نما بنام آتنا ( رافی کسیدی) است که به شکل یک دختر بچه در آمده است. این افراد بعد از اشنایی با هم به دنیای آینده سفر می کنند و...

بررسی محتوایی

آخر الزمان در گونه شناسی هالیوودی اش، تا به حال روایت های مختلفی از خود به نمایش گذاشته است. فیلم سرزمین فردا نیز هر چند از لحاظ ژانر، علمی-تخیلی است ولی از لحاظ محتوایی مربوط به فضای آخرالزمان است که سه مساله در آن قابل ملاحظه است: 1. آینده ی آرمانی 2. آخرالزمان 3. منجی آخر الزمان.
 

1. آینده ی آرمانی

تصویری که برد بیرد از آینده به نمایش می گذارد، یک تصویر کاملا تک ساحتی است که به بعد تکنولوژی آن اشاره دارد. این آینده ی تکنولوژیک در بعدی دیگری از زمان و مکان کره ی زمین قرار گرفته است. یک مکانی پر از تکنولوژیهای به روز، ربات های انسان نما که دقیقا مثل انسان طراحی شده اند، اختراعات جدید و جالب، برج های بلند، سفر به فضا به راحتی، سلاح های پیشرفته، ماشین ها ی پرنده و... نمایی از یک سرزمین رویایی را به نمایش می گذارد که زندگی در آن، آرزوی هر کسی می باشد.
هر چند که تعاریفی که از جامعه ی آرمانی وجود دارد متفاوت است که این به تفاوت در ایدئولوژی ها بر می گردد ولی پیشرفت بشر در عرصه ی فناوری تنها یک بعد از جامعه ی آرمانی را شامل می شود. قطعا یک جامعه دارای بعد های دیگری همچون بعد اخلاقی و معنوی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و... نیز هست و برای رسیدن به یک آرمان شهر باید همه ی این موارد را مورد لحاظ قرار داد و تنها رشد تکنولوژی و فناوری، مطمئنا باعث به وجود آمدن جامعه ی آرمانی و اتوپیا نخواهد شد.
هر چند در تبلیغ هوشمندانه ای که از سرزمین فردا در فیلم وجود دارد، تنوع پوشش ها و نژادها، نشان از تنوع فرهنگی در سرزمین فردا است، اما این تنها گوشه ای از دنیای آرمانی است که ملت ها و دولت ها در پی آن هستند.

2. آخرالزمان

در فیلم های مختلفی که هالیوود درباره ی آخرالزمان ساخته است، همیشه آستانه ی بوجود آمدن آن، بیان داشته است. یکبار قحطی آب و غذا، بار دیگر بمب اتم و جنگ و درگیری و یکبار مصائب طبیعی مثل طوفان و زلزله و بار دیگر بیماری های ناشناخته مثل زامبی!
اما آنچه در این فیلم یک تغییر جدید به حساب می آمد، مقوله ی پیشگیری از این اتفاقات بود. آخرالزمان و به پایان رسیدن زندگی بشریت آن چیزی است که به عنوان پایان زندگی معرفی می شود. در این فیلم کارگردان سعی کرده است که عامل اصلی این قضایا را وجود ناامیدی ها و القائات منفی بنامد و چنین جلوه کند که  این دیوید و دم و دستگاه اوست که آخرالزمان و نا امیدی را بوجود می آورد و اگر این القائات وجود نداشته باشد، اصلا چیزی بنام آخرالزمان وجود ندارد.
در صحنه ای که کیسی، فرانک و آتنا دستگیر شده اند، کیسی از فرانک می پرسد: اگر این دستگاه آینده را پیش بینی نکند چه؟ فرانک جواب می دهد: داره آینده رو خبر میده. کیسی می گوید: دستگاه داره دنیارو متقاعد میکنه که به اون گرگی که نباید، غذابدهند.
اشاره گرگی که اینجا گفت به اول فیلم است که کیسی رو به پدرش پرسید: دوتا گرگ هستند که همیشه با هم می جنگند. یکیشون تاریکی و ناامیدیه و اون یکی روشنایی و امید. کدومشون پیروز میشه؟! و پدرش در جواب گفت: اونیکه بهش غذا بدی.

کارگردان اصل داستان را همین موضوع قرار داده است و با سرزمین فردا، فریاد می زند که ای مردم نترسید و امید داشته باشید، چرا که آخرالزمان همان تاریکی و نا امیدی است.

لایه های متفاوتی از شخصیت دیوید را می توان بیان کرد. یکی از این تفسیرها، رسانه های جمعی است که توسط برج نظارت، دائم در حال القا این نکته هستند که رخ دادن آخرالزمان حتمی است. مثل همان کاری که اکثر رسانه ها در زمان فعلی انجام می دهند و دائم از شروع جنگ و شیوع بیماری و قحطی آب و فوران آتشفشان و ... خبر رپرتاژ می کنند.

تفسیر دیگری نیز که از شخصیت دیوید می توان کرد، وجود یک شخصیت دینی است. دیوید اتفاقا یک نام مذهبی دارد شبیه نام یهودی ها. شاید مراد کارگردان هم همین کمپانی های رسانه ای یهودی باشد که کمی بعید به نظر می رسد. چرا که اکثر سهام داران کمپانی های فیلم و خبر همین یهودی ها هستند و به این راحتی کسی نمی تواند علیه آنها فیلم بسازد.
دیوید در این فیلم، یک کت دراز و سیاه به تن دارد شبیه عبا و پیراهنی سبز زیتونی. که بی شباهت به احادیثی که از امام زمان (عج) داریم، نیست. نکته ی دیگر این شباهت عمر طولانی اوست که بعد از گذشت حدود 5 دهه هنوز جوان به نظر می رسد و پیر و فرسوده نگشته است. در این صورت منظور از برج نظارتی که در حال رپورت خبرهای بد و نا امید کننده از آخرالزمان است، ادیان الهی است. چرا که بیشتر اخباری که از آخرالزمان به گوش مردم رسیده است، از طریق همین ادیان الهی است که عمده ی این اخبار، اخباری منفی از اوضاع و احوال جوامع آن روزگار هستند.
در صحنه هایی از فیلم نیز برج هایی شبیه به آنچه که از برج ها در کشورهای اسلامی وجود دارد، به چشم می خورد. مثل برج خلیفه و برج ریاض و... .

 این تفسیرها را بصورت قطعی نمی توان بیان کرد، ولی می توان به یقین چنین گفت که آخرالزمان چه از جنس زمان باشد و چه از جنس مکان، امری قابل تحقق خواهد بود و علت اصلی آن، سیرناپذیری انسان در بدست آوردن امیال و تامین شهواتش می باشد. زیست گاهها تخریب می شوند چرا که افرادی تجارت چوب به راه انداخته اند. جنگ به راه می افتد چرا که افرادی سعی در تجاوز و تعدی دارند و... و تا زمانیکه انسانها نخواهند و نتوانند جلوی طمع و دست درازی خود را بگیرند، این سیر ادامه خواهد داشت.

3. منجی آخرالزمان

آنچه در این فیلم قابل توجه است، وجود منجی از جنس مونث است. کیسی نیوتن به عنوان یک شخصیت کنجکاو و خوش بین در نظر گرفته شده است، ولی در مقابل افرادی مثل دیوید و فرانک، هیچ تخصصی ندارد، هر چند هوش بالای او چندین بار در فیلم به نمایش در آمده است. تنها فعالیتی که از او در ابتدای فیلم مشاهده می کنیم، تخریب بخشی از تشکیلات مهندسی ناسا است تا پدرش از کار بیکار نشود.
این فیلم که گریزی به فمینیست دارد و به نقش زنان در آخرالزمان اشاره می کند، زن را به عنوان عنصری خوش قلب معرفی می کند که با همین خوش قلبی خود، می تواند جلوی خیلی از اتفاقات در آخرالزمان را بگیرد. هرچند حضور زنان در نقش های مختلف دولتی و ریاستی با توجه به رقت قلب آنها می تواند تاثیرات زیادی در زمینه مدیریتی جهان داشته باشد و جلوی خیلی از مشکلات گرفته شود ولی استفاده ی ابزاری از زن در جامعه ی غربی و پشت پرده های کثیف سیاست های جهانی امکان چنین تغییر و تحولی در جهان نخواهد داد مگر در فیلم هایی مثل سرزمین فردا.

نویسنده: جواد محمدلو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.