Southpaw (چپ دست)

دوشنبه، 8 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
Southpaw (چپ دست)
کارگردان : Antoine Fuqua نویسنده : Kurt Sutter بازیگران : Rachel McAdams, Jake Gyllenhaal, Naomie Harris خلاصه داستان : یک بوکسور برای برگرداندن زندگی‌اش به حالت قبلی، دوباره برای قهرمانی پا به میدان می‌گذارد. یک داستان جالب در مورد یک قهرمان که همه چیزش را از دست می‌دهد و بعد از آن برای حفظ سرپرستی دخترش دوباره پا به کارزار می‌گذارد، «چپ دست»(Southpaw) یکی دیگر از فیلم‌های ورزشی است که با روش آزمون و خطا ساخته شده، اما بازیگرانی کاربلد در آن نقش‌آفرینی کرده‌اند –که گل سرسبدشان «جیک جیلنهال» با بازی شگفت‌انگیزش است- و این نقطه‌ی قوت فیلم است و داستان فیلم را هم جذاب نگه می‌دارد. کارگردان فیلم «آنتونی فوکوا» هم استعدادش در نشان دادن نیمه‌ی تاریک آدم‌های خوبی چون «دنزل واشنگتن» را پیش از این در فیلم‌هایی چون «موازنه گر»(The Equalizer) و «روز آزمایشی»(Training Day) نشان داده است. حال او گیلنهال را جایگزین او کرده و از او یک مشت‌زن خونخوار اما آسیب‌دیده ساخته است. با وجود تاریخ اکران فیلم که در اواخر جولای است و البته رقابتش در جشنواره‌ی فیلم شانگهای، «چپ‌دست» برای مردان فیلم خوبی است اما همین زیادی مردانه بودنش آن را در رقابت با «عزیز میلیون دلاری»(Million Dollar Baby) بازنده می‌سازد. مهم‌ترین نکته‌ی مثبت فیلم بازی درخور توجه و شایسته‌ی اسکار گیلنهال است. گیلنهال برای ایفای این نقش انتخاب شد. اگرچه ستاره‌ی خوشتیپ و خوش‌قیافه‌ی «شبگرد»(Nightcrawler) بیشتر چهره‌اش به قیافه‌ی معصومانه‌ی «الن دلون» در فیلم «روکو و برادرانش»(Rocco and His Brothers) می‌خورد تا یک بوکسور –در واقع سنخیت چندانی با یک بوکسور ندارد- اما بازیگر فیلم «دانی دارکو»(Donnie Darko) اینجا تبدیل به یک گاو خشمگین عضلانی شده و بدنش هم پر از خالکوبی است. حتی تشخیص دادن او در سکانس‌های ابتدایی سخت است، جایی که بر روی صورت خونین او و نعره‌هایش تاکید می‌شود و می‌بینیم که او همچون طوفان حریفش را در «مدیسون اسکوئر گاردن» شکست می‌دهد و قهرمان جهان می‌شود. در رختکن، همسرش "مائورین" (ریچل مک‌آدامز) با غرور و دلهره به دکتر که در حال مداوای چشم چپ بیل است نگاه می‌کند. او انتظار دارد تا زمانی که شوهرش هنوز هم صورت سالمی دارد از این حرفه کنار بکشد، اما در اینصورت، چه کسی خرج زندگی تجمل‌گرایانه‌ی آن‌ها را بدهد؟ اما هنوز هم نگرانی او نسبت به بیل بی‌ریا و واقعی است و روابط بین آن‌ها نشان از عشق عمیق میانشان است. دختر یازده ساله‌ی آن‌ها "لیلا" (اُنا لارنس) هم تکمیل کننده‌ی زندگی رویایی آن‌ها است، لیلا آن‌ها را به شدت دوست دارد و با جلوتر رفتن فیلم، تبدیل به یک کاراکتر اصلی می‌شود. بیلی ورزیده با آن قد و قامت کشیده و البته چشم آسیب‌ دیده‌اش می‌تواند یک فرد وحشی را مهار کند، و در مسابقه‌اش در سکانس‎‌های ابتدایی فیلم، او به طور واضح به دنبال آرام شدن است. مائورین اولین ضربه را می‌خورد. خطر اسپویل: او فقط در نیم ساعت اول فیلم حضور موثر دارد، تا آنجایی که ستیزی وحشیانه و خونین میان بیلی و رقیب جوان و گستاخش "میگل اسکوبار" (میگل گومز) که مقام بیلی را می‌خواهد روی می‌دهد. بیلی هم در طول مبارزه مدام با چشم‌غره به حریفش می‌نگرد. در رینگ او یک هیولای مهارناپذیر است که غریزه‌اش او را به حمله تشویق می‌کند، از طرف دیگر او به خاطر همسرش هم که شده سعی دارد تا عصبانیتش را کنترل کند، درست مثل وقتی که دست‌هایش را بالا می‌گیرد تا در مقابل ضربات حریف دفاع کند. پس از اینکه زندگی‌اش به سرعت –سریع‌تر از چیزی که بتوان باور کرد- از هم می‌پاشد، بخش دوم فیلم به آرامی و در بیرون از رینگ جریان می‌یابد. حتی مسابقات بوکس هم همچون مسئولان برگذاری مسابقات که نقش یکی‌شان را «کورتیس "فیفتی سنت" جکسون» بازی کرده و از بیلی سواستفاده‌ی ابزاری می‌کنند، تلخ و زهرآگین به تصویر کشیده شده‌اند. قانون هم در قضاوت در مورد لیلا و سپس گرفتن حضانت او از پدرش بی‌رحمانه و ناعادلانه عمل می‌کند، اگرچه این امر بیلی را تبدیل به یک پدر فداکار و مسئولیت‌پذیر می‌کند. منبع : نقد فارسی /987/


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.