وال استريت پول هرگز نمي خوابد (WALL STREET MONEY NEVER SLEEPS)

يکشنبه، 24 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وال استريت پول هرگز نمي خوابد (WALL STREET MONEY NEVER SLEEPS)

(درام)
کارگردان: اليور استون. بازيگران: مايکل داگلاس ( گوردون گکو)، شيا لابوف (جيک مور)، جاش برولين ( برتون جيمز)، کري موليگان ( ويني گکو)، سوزان ساراندون ( مادر جيک)، 147 دقيقه، درجه نمايشي: 13- PG.
مايکل داگلاس بيست و سه سال پيش تحت کارگرداني ماهرانه ي اليور استون در فيلم وال استريت کاراکتري را آفريد که به حق بايد آن را در زمره ي « کاراکترهاي تمثالي» جهان سينما رده بندي کرد. اين کاراکتر گوردون گکو نام داشت. او سرمايه دار متنفذ و جاه طلبي بود که با شرکت در معاملات غيرقانوني پول و ثروت فراواني به دست آورد اما نهايتا کارش به زندان کشيده شد. گوردون گکو ( مايکل داگلاس)، کاراکتر کاريزماتيک و محوري فيلم 1987، حالا دوباره به صحنه ي جنايت هاي اقتصادي خود بازگشته است؛ با اين تفاوت که حالا بخش عمده اي از آن کاريزماي قديمي از کف رفته است. گوردون حقيقتاً کاراکتر بزرگ و به يادماندني اي بود اما مشکل اينجاست که وال استريت: پول هرگز نمي خوابد در قياس با وال استريت فيلم ضعيفي است. نتيجه ي  چنين ترکيبي، خواه ناخواه منجر به کوچک کردن آن کاراکتر بزرگ مي شود. گوردون در دنباله ي وال استريت در حواشي داستان قرار دارد؛ داستاني که گيج و سردرگم به نظر مي رسد. پول هرگز نمي خوابد در عين حال قصد دارد که رويکرد شبه مستندي هم به بحران بازار بورس و سهام در سال 2008 داشته باشد؛ بحراني که نهايتاً منجر شد به ارايه ي پکيج هاي چند صد ميليارد دلاري ضمانت مالي از سوي دولت آمريکا به شرکت ها و بانک هاي در شرف ورشکستگي اين کشور. پول هرگز نمي خوابد تا مادامي که گوردون روي پرده حضور دارد جذاب و تماشايي است اما اين حضور، با توجه به حاشيه اي بودن کاراکتر گوردون در فيلم، آن قدر نيست که کشتي فيلم را به ساحل نجات برساند.
پول هرگز نمي خوابد با آزادي گوردون از زندان در سال 2001  آغاز مي شود. اين صحنه ها خيلي کوتاه و مختصر است. فيلم سپس هفت سال به جلو مي رود و به سال 2008 مي رسد؛ سالي که بحران بزرگ اقتصادي گريبان آمريکا و ديگر کشورهاي غربي را گرفت. ما در ادامه ي ماجرا با جيک مور ( شيا لابوف) آشنا مي شويم. جيک دلال بورس نيويورک است و اينطور به نظر مي رسد که آينده ي موفقي در انتظار اوست. جيک با ويني گکو ( کري موليگان) نامزد کرده و قصد ازدواج با او را دارد. ويني دختر گوردون است و او نيز مثل پدرش يک تاجر به شمار مي رود. جيک تصميم مي گيرد با پدرزن آينده ي خود، گوردون، ديدار کند. گفتگوي اين دو گرم و صميمي است اما به زودي مشخص مي شود که هر يک از اين دو درخواست هايي از طرف مقابل دارند. درست در همين زمان، لوئيس زابل ( فرانک لانگلا)، رئيس شرکتي که گوردون در آن کار مي کند، با مشکل وام هاي مسکني روبه رو است که وام گيرندگان قادر به پرداخت اش نيستند. زابل همچنين به شدت از سوي برتون جيمز ( جاش برولين)، رئيس شرکت رقيب، تحت فشار قرار دارد. اين فشارها نهايتاً باعث مي شود که زابل اقدام به خودکشي کند. جيک معتقد است که برتون عامل اصلي در خودکشي زابل بوده. او به همين دليل تصميم مي گيرد از برتون انتقام بگيرد. گوردون نيز که خرده حساب هاي قديمي اي با برتون دارد به جيک پيشنهاد مي کند که حاضر است به وي کمک کند تا برتون را به سزاي اعمال خود برساند. اما گوردون شرطي براي همکاري خود ارايه مي کند: جيک بايد پادرمياني کند و رابطه ي شکرآب شده ي پدر و دختر ( گوردون و ويني) را از نو احيا کند...
کاراکتري که مايکل داگلاس در وال استريت 23 سال پيش بازي کرد و براي آن يک جايزه ي اسکار گرفت. با وجودي که در فيلم حاضر شديدا کم رمق شده اما کماکان ديدني ترين چيز فيلم است. استون نتوانسته کارکترهاي تازه اي را خلق کند که از حيث جذابيت هم پاي کاراکتر گوردون گکو باشند. کاراکتر جيک مور، به رغم بازي خوب شيا لابوف، ملال انگيز و خسته کننده است. کاراکتري که کري موليگان بازي مي کند تک بعدي است؛ هرچند که موليگان نهايت تلاش خود را کرده است اما رمانس ميان ويني و جيک بي روح و فاقد سرزندگي است. شيمي اين دو بازيگر به هم نمي خورد و ديالوگ هايشان هم تصنعي و قلابي است. سوزان ساراندون در نقش مادر جيک، که به کار بساز و بفروشي سرگرم است و توانسته از پس بحران اقتصادي بربيايد، موفق مي نمايد. فرانک لانگلا هم معدود لحظات خاص خودش را دارد اما اين کاراکتر بالقوه جذاب لحظات اندکي از فيلم را به خودشان اختصاص داده اند. جاش برولين هم با اينکه قبلا در نقش کارکترهاي منفي موفقيت هايي داشته اما اين بار بازي غيرموثري را ارائه کرده است.
آيا گوردون گکو يک قهرمان است يا يک تبهکار؟ اين پاسخي است که حتي اليور استون هم نمي تواند به آن پاسخ دهد و اصولاً فيلم سردرگمي هايي از اين دست زياد دارد. فيلم استون 143 دقيقه است و با اين حال فضاهاي خالي بسياري دارد. فيلمساز قصد داشته با ترکيب واقعيت، داستان و گمانه زني ( چيزي که استون در فيلم هايش خيلي به آن متکي است) به تماشاگر بگويد که پشت پرده ي پکيج هاي ضمانت مالي دولت در سال 2008 چه چيزهايي وجود داشته. متاسفانه روايت فيلم پخش و پلاتر از آن است که بتوان تکه هاي پراکنده ي آن را کنار هم گذاشت. فيلم داراي سه خط داستاني متمايز است که براي جلب توجه تماشاگر در حال رقابت با يکديگرند: اولي بازگشت گوردون، دومي زندگي حرفه اي و خصوصي جيک مور، و سومي حوادث مرتبط با بحران اقتصادي سال 2008. انگار سه فيلمنامه را به زور به يکديگر چسبانده اند. وال استريت: پول هرگز نمي خوابد لحظات جالبي دارد اما در کل اثر نوميدکننده اي است. استون براي کارآمد کردن فيلم خود بايد حتما کاراکتر جيک مور را جذاب از کار درمي آورد اما او نه تنها به اين هدف نرسيده بلکه حتي به نزديکي هاي هدف مذکور نيز نرسيده است. وال استريت فيلمي بود که موفق شده بود عصاره ي حرص و آز اقتضاي دهه ي هشتاد را تمام و کمال به تصوير بکشد اما قسمت دوم اين فيلم نتوانسته تصوير روشني از وضعيت اقتصاد ويران آمريکا در دو دهه ي بعد ارايه کند.
منبع: دنياي تصوير شماره 197



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.