پرونده ي 39(CASE 39)

يکشنبه، 24 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پرونده ي 39(CASE 39)

( ترسناک/ هيجاني/ معمايي)
کارگردان: کريستين آلوارت. بازيگران: رني زلوگر ( اميلي جنکينز)، جودل فرلند ( ليليت سوليوان)، يان مک شين (کارآگاه بارون)، برادلي کوپر ( داگ)، کالوم کيت زني ( ادوارد سوليوان)، 109دقيقه. درجه نمايشي:R
بارگشايي جعبه ي پاندورا
اميلي جنگينز ( رني زلوگر) يک مددکار اجتماعي است که به کار خودش صميمانه عشق مي ورزد. اميلي گرچه با مقوله ي خشونت هاي خانوادگي آشنايي کامل دارد اما زماني که رسيدگي به پرونده ي شماره ي 39 را- که مربوط به دختر ده ساله اي به اسم ليليت سوليوان ( جودل فرلند) مي شود- قبول مي کند به شدت دچار تشويش و نگراني مي شود. اميلي در کار خود همواره يک قاعده ي کلي را رعايت مي کند و آن عدم درگير شدن شخصي در مسائل کاري است اما او اين قاعده را استثنائاً در مورد ليليت زيرپا مي گذارد زير احساس مي کند که والدين عجيب و غريب ليليت قصد کشتن وي را دارند. اميلي دخترک را به خانه ي خودش مي برد تا سر فرصت خانواده اي براي تقبل سرپرستي وي پيدا کند. اما والدين ليليت کساني نيستند که چنين چيزي را تحمل کنند. به اين ترتيب هر کسي که به نحوي در تماس با ليليت و اميلي است در خطر مرگ و نابودي قرار مي گيرد...
پرونده ي 39 يک فيلم تريلر ترسناک است که با مهارت نسبي در چارچوب قواعد ژانر و وفادار به فرمول هاي آن ساخته و پرداخته شده است. فيلم شايد در لحظاتي قابل پيش بيني مي شود و پاره اي ناشي گري هاي فيلمساز را به رخ مي کشد اما در مجموع به  هدف اصلي خود مي رسد و به اصطلاح تمامي خانه هاي سفيد ژانر را تيک مي زند. کارگرداني خوب کريستين آلوارت رگباري از حوادث شوک آور را به تدريج بر روي پرده ي سينما جاري مي سازد. رني زلوگر با بازي موثق و دوست داشتني اش در مرکز فيلم جا دارد. اميلي زن فوق العاده مهربان و بانزاکتي است اما اين خصوصيات در مواجهه با شرارتي که وي با آن روبرو مي شود هيچ امتيازي به شمار نمي رود. فيلم داراي برخي لحظات پرسش برانگيز و اغراق آميز است اما به عنوان يک اثر ژانري، نهايتاً تاثير خودش را بر تماشاگر مي گذارد به طوري که تماشاگر را از اولين صحنه تا آخرين صحنه درگير خود مي کند.
اميلي عاشق کارش است و در واقع خود را در زير انبوهي از پرونده ها مدفون کرده و درست در همين زمان است که پرونده ي 39 به روي ميزش مي آيد. اميلي نگاهي به عکس دخترک معصوم درازگيسو مي اندازد و به خودش مي گويد:« اونها دارند چه بلايي سرت ميارند؟» اميلي به صورت غريزي احساس مي کند که اين پرونده را بايد در اولويت کاري خود قرار دهد. او به خانه ي دخترک مي رود و با والديني روبرو مي شود که رفتارهاي عجيب و غريبي دارند. اميلي دخترک را از آنها مي گيرد و خودش مراقبت از وي را بر عهده مي گيرد. و اين در واقع، آغاز گشوده شدن يک جعبه ي پاندوراست. صداهاي ترسناک ناگهاني، موسيقي اضطراب زا، حوادث عجيب و غريب و مرگ هاي فجيع. کارگردان فيلم، همه اين ها را به آرامي و تدريجاً بر ملا مي کند. برخي صحنه هاي فيلم به راستي فراموش نشدني اند.
آنهايي که از تماشاي صحنه هاي خونين دچار ناراحتي و اشمئزاز مي شوند، گهگاه مجبورند که چشم بر برخي صحنه هاي فيلم ببندند، اما بايد توجه داشت که خشونت فيلم کاملا در چارچوب قواعد ژانري است. آنهايي که اين ژانر را دوست دارند يقيناً پرونده ي 39 را تحسين خواهند کرد.
منبع: دنياي تصوير شماره 197
 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.