حریم (Sanctum)

چهارشنبه، 24 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حریم (Sanctum)

کارگردان: آليستر گريرسون
 

SANCTUM
هيجاني/ تعليقي/ درام
حريم
بازيگران: ريچارد راکسبورگ (فرانک)، ايون گروفاد (کارل)، رايس ويکفيلد (جاش)، آليس پارکينسون (ويکتوريا)، جورج (دن دايلي)، نيکول داونز (ليز). 108 دقيقه. درجه نمايشي: R
«شما که بدينجا قدم مي نهيد، از هر چه اميد نام دارد دست بشوييد.» دانته، کمدي الهي (دوزخ)
حريم به ژانر فيلم هاي «انسان در برابر طبيعت» تعلق دارد؛ فيلم هايي که در آنها بقاي ساده ي انسان و جان به در بردن او از يک وضعيت دشوار و خطرناک طبيعي، تماشاگر را دستخوش هيجان و اضطراب مي کند. فيلم هاي خوب ژانر «انسان در برابر طبيعت» از حيث خلق هيجان و اضطراب هرگز هيچ دست کمي از فيلم هاي ژانر «هيجاني» نداشته اند.
جيمز کامرون، سازنده ي تايتانيک و آواتار، يکي از تهيه کنندگان حريم بوده است و فيلم با جمله ي «محصولي از جيمز کامرون» آغاز مي شود. در تبليغات حريم نيز روي اسم کامرون تأکيد زيادي شده است. سه بعدي بودن حريم و حضور کامرون در پشت صحنه ي  توليد فيلم بلافاصله اين انتظار را در تماشاگر ايجاد مي کند که کيفيت سه بعدي حريم در حد و اندازه ي آواتار باشد. گر چه حريم به اين توقع تماشاگر پاسخ مثبت نمي دهد اما تکنيک ها يا بهتر بگويم تکنولوژي فيلمبرداري سه بعدي فيلم در زير آب، در حد بالايي است.
حريم بر اساس يک داستان واقعي ساخته شده. اندرو وايت که يکي از نويسندگان فيلمنامه ي حريم بوده، چند سال پيش به هنگام غواصي در غارهاي تحت الارضي به همراه چهارده غواص ديگر براي مدت دو روز در يک غار گير افتاده و قادر به خروج از آن نبود. فيلم حريم مايه ها و مضامين اصلي خود را از همين ماجراي واقعي گرفته است؛ هر چند که جزئيات خاصي بنا به ضرورت هاي سينمايي به قصه ي فيلم اضافه شده است. فيلم گر چه داراي يک رابطه ي پدر و پسري است که هسته ي احساسي فيلم را به خود اختصاص داده، اما اصل کار در جاي ديگري است: تلاش پنج انسان براي نجات جان خود از يک شرايط دشوار طبيعي و سر باز زدن آنها از تسليم شدن در برابر يأس و نوميدي. در واقع همين وجه فيلم آنقدر جذاب از کار در آمده که کليشه هاي موجود در پرداخت کاراکترهاي فيلم را به حاشيه برده است.
قصه فيلم درباره ي پنج کاراکتري است که در غارهاي تحت الارضي «اسا-آلا» در کشور گينه ي نو گرفتار شده اند. اين گروه براي يک مأموريت اکتشافي به منظور کشف سيستم ارتباطي اين غارها، که بزرگ ترين و گسترده ترين سيستم ارتباطي غارها در جهان ماست، به گينه ي نو رفته اند. رهبر گروه فرانک مگوئير (ريچارد راکسبورگ) متخصص در اکتشاف غارهاست. جاش (رايس ويکفيلد)، پسر17 ساله ي فرانک که رابطه ي پر چالشي با او دارد، پدرش را در اين سفر اکتشافي همراهي مي کند. سه عضو ديگر گروه عبارتند از: جورج (دن وايلي)، همکار قديمي فرانک، کارل هرلي (ايون گروفاد)، ميلياردر ماجراجويي که هزينه ي سفر را تأمين کرده است؛ و ويکتوريا (آليس پارکينسون) دختر جوان کوهنورد اما بي تجربه اي که نامزد کارل است. تعارض هاي ميان شخصيت ها به صورت فرمولي و کليشه اي بيان شده، هر چند که اين تعارض ها نهايتاً تحت الشعاع تلاش و مبارزه ي پيگيرانه ي اعضاي گروه براي نجات جان هايشان از آن غار مرگبار قرار مي گيرد. قدرت فيلم در توانايي اش براي به زور بيرون کشيدن تنش حتي از موقعيت هاي به ظاهر عادي و معمولي است. حس خطر و اضطرار هرگز در طول فيلم کاستي نمي گيرد؛ هر چند که متأسفانه عناصر دراماتيک فيلم چندان قوي نيست. تعارض کليشه اي پدر و پسر به يک نتيجه ي قابل پيش بيني ختم مي شود. روابط ميان ديگر شخصيت ها هم کم رمق از کار در آمده است. در واقع مي توان گفت که توانايي آليستر گريرسون، کارگردان حريم، بيشتر در حيطه ي آفريدن تنش و تعليق در گودال ها و تونل هاي تاريک غار است تا آفريدن درام هاي انساني.
فيلم عيب هاي ديگري هم دارد. موقعيت مکاني غار به درستي مشخص نشده و به همين دليل تماشاگر تصور درستي از جهت ها و مسيرهاي حرکتي به دام افتادگان در حفره ها و تونل هاي غار ندارد. به اين ترتيب نمي توان به درستي يا دقيقاً پي برد که در داخل اين تونل ها چه اتفاقي دارد مي افتد. سطح بازيگري فيلم متوسط و معمولي است. فيلم با يک پايان بندي مناسب و حرفه اي به پايان مي رسد و نهايتاً اين توفيق را پيدا مي کند که به رغم تمامي ضعف ها و کمبودهايش، براي مدت 90 دقيقه تماشاگران را در تعليق و اضطراب نگه دارد.
منبع: نشريه فرهنگي هنري دنياي تصوير شماره 201
 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.