ناشناخته (Unknown)

چهارشنبه، 24 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ناشناخته (Unknown)

کارگردان: جيمز کولت سرا

UNKNOWN
درام/ هيجاني/ معمايي
ناشناخته
بازيگران: ليام نيسن (دکتر مارتين هريس)، دايان کروگر (جينا)، جانري جونز (اليزابت هريس)، آيدان کوئين (مارتين هريس شماره ي دو)، برونو گانز ( ارنست يورگن).
113 دقيقه. درجه نمايشي: 13-PG
فقط براي آلفرد هيچکاک ناشناخته نبود!
«آدم معصوم و بي گناهي که در يک توطئه گرفتار شده و قادر به فهم اين توطئه نيست.» مضمون مورد علاقه ي آلفرد هيچکاک بود. حتي فيلمساز ماهري مثل پولانسکي هم نتوانست در فيلم ديوانه وارش ( محصول 1988 با بازيگري هريسون فورد) موفقيت هاي استاد دلهره و تعليق را تکرار کند. فقط هيچکاک بلد بود تريلرهاي پيچ در پيچ را طوري بسازد که تماشاگر نه تنها از پيمودن اين مسيرهاي پيچ در پيچ دچار سرگيجه نشود بلکه لذت هم ببرد. کار هيچکاک سهل و ممتنع بود. فيلم هايش تنها در ظاهر امر ساده و راحت به نظر مي آمدند. فيلمنامه هاي بهترين فيلم هاي هيچکاک اگر توسط فيلمسازي با نبوغ کمتر از نبوغ هيچکاک ساخته مي شدند به احتمال زياد به فيلم هايي مثل ناشناخته مبدل مي شدند.
ناشناخته تا 20 دقيقه به تمام شدن اش، توان جذب تماشاگر را دارد اما هنگامي که به آن لحظه ي اجتناب ناپذير کنار زدن پرده و بيان «حقيقت» ماجرا مي رسد، فيلم حالت جدي خود را از دست مي دهد و بيشتر به يک پارودي ناشيانه تبديل مي شود. ليام نيسن که چند سال پيش با بازي در فيلم ربوده شده ستايش هاي زيادي را نصيب خود ساخت، در فيلم ناشناخته تقريباً همان نقش را تکرار کرده است. نيسن در ناشناخته نقش دکتر مارتين هريس، استاد يک دانشگاه آمريکايي را بازي مي کند که براي شرکت در يک کنفرانس بين المللي درباره ي بيوتکنولوژي (به قول دکتر داريوش آشوري: «زيست-فن شناسي») به برلين آمده است. اليزابت (جانري جونز)، همسر جوان دکتر هريس، او را در اين سفر همراهي مي کند. دکتر و همسرش به هتل مي رسند. همسر دکتر هريس مشغول ثبت مشخصات در دفتر هتل است که دکتر هريس پي مي برد مشکلي براي چمدان اش (که محتويات آن مک گافين فيلم است) پيش آمده. دکتر هريس تصميم مي گيرد فوراً خودش را به فرودگاه برساند و مشکل چمدان اش را حل کند. او بدون اين که به همسرش خبر بدهد از هتل بيرون مي رود و يک تاکسي مي گيرد. راننده ي تاکسي يک بوسنيايي به اسم جينا (دايان کروگر) است که به آلمان مهاجرت کرده و به صورت غيرقانوني در اين کشور زندگي مي کند. در طول مسير، تاکسي تصادف مي کند و دکتر هريس بر اثر ضربه اي که به سرش مي خورد بي هوش مي شود اما جينا، راننده ي زيباي تاکسي، جان دکتر را نجات مي دهد و سپس غيب اش مي زند. دکتر هريس پس از چهار روز بي هوشي به هوش مي آيد. حافظه ي او آشفته و در هم برهم شده است. او برخلاف دستور پزشک اش، بيمارستان را ترک مي کند و به هتل مي رود اما در آنجا با دو واقعيت ناخوشايند روبرو مي شود: همسرش به وي مي گويد که او را هرگز نديده و نمي شناسد و شوهرش هم (آيدان کوئين) مرد ديگري است که همان دکتر مارتين هريس «واقعي» است. زماني که يک آدمکش قصد جان مارتين را مي کند، او به اين فکر مي افتد که نکند ديوانه شده و ...
سه چهارم نخست ناشناخته توجه تماشاگر را معطوف خودش مي کند. در اين 90 دقيقه ي آغازين، تماشاگر حدس هايي مي زند و در انتظار مي ماند تا «حقيقت» موضوع برملا شود. خوشبختانه سازندگان فيلم از حقه ي منسوخ و رذيلانه ي «خواب ديدن» اجتناب کرده اند. بدترين چيز اين بود  که دکتر مارتين هريس همه ي اين حوادث را در خواب ديده بود. اما اگر چه فيمسازان در اين مصاف با تماشاگران «بازي جوانمردانه» کرده اند اما گره گشايي آنها حقيقتاً احمقانه و نوميد کننده است. اين 20 دقيقه ي پاياني مزخرف تير خلاص را بر مغز آن 90 دقيقه ي آغازين نسبتاً خوب شليک مي کند. ناشناخته يکي از آن انبوه فيلم هايي است که يک پايان بندي وحشتناک کل فيلم را نابود مي کند.
اما ناشناخته با وجود همه ي ايرادات اش، شاخص هاي توليدي بالايي دارد. فيلمبرداري فيلم توجه برانگيز است و ما را به ياد برلين زمان جنگ سرد مي اندازد. اين احساس وجود دارد که ناشناخته قصد داشته حرف هايي درباره ي هويت گذشته ي برليني ها در دوران قبل از فروپاشي ديوار برلين و آن زماني که تقريباً تمامي مردم آلمان شرقي يا عضو سازمان اطلاعات و امنيت اين کشور (استاسي) بودند يا تحت نظارت و مراقبت مأموران اين سازمان قرار داشتند، بگويد. حتي يکي از شخصيت هاي فيلم، ارنست يورگن (برونو گانز)، مأمور سابق استاسي است که حالا دارد براي سازمان هاي اطلاعاتي آلمان متحد کار مي کند. فيلم مي خواهد بگويد که چگونه آلماني ها گذشته ي خود را فراموش کرده اند و اين توان بالا را دارند که خودشان را از نو بسازند. اما متأسفانه اين مضمون خوب، در فيلم نيمه کاره مانده است. حتي مقوله ي مهاجرت غيرقانوني و آن راننده تاکسي زيباي بوسنيايي هم که مي توانست مضمون جالبي در فيلم باشد، به همين سرنوشت دچارشده است. راست اش را بخواهيد يورگن و جينا شخصيت هاي به مراتب جالب تري از دکتر مارتين هريس هستند.
در يک کلام فيلم هايي شبيه ناشناخته تنها ظاهر تريلرهاي سطح بالا را دارند؛ يک ظاهر غلط انداز که براي اغفال کردن تماشاگران کمتر فيلم سينما طراحي و ساخته شده است.
منبع: نشزيه فرهنگي هنري دنياي تصوير شماره 201
 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.