فيلمنامه نويس: جان رومانو، كارگردان: براد فورمن
تهيه كننده: سيدني كايمل، تدوين: جف مك ايووي، مدير فيلم برداري: لوكاس اتيلن، موسيقي: كليف مارتينز، بازيگران: متيو مك كوناگي، ماريسا تومي، رايان فيليپ، جاش لوكاس، ژانر: جنايي/ احساسي/ تريلر، محصول 2011 آمريكا، 119دقيقه، بودجه: 40 ميليون دلار، درآمد فروش فعلي: 85412898دلار، پخش از ليونزگيت
خلاصه داستان:
ميكي هالر وكيل جنايي است كه در حوزه لس آنجلس كار مي كند. هالر بيشتر وقتش را روي پرونده پارك ملي گذاشته است كه مربوط مي شود به لوئيس رولت، جوان عياشي كه متهم به ضرب و شتم يك زن شده است.
هالر بر اين باور است كه رولت بي گناه است و به همراه كارآگاهش فرانك ليواين به بررسي شواهد و مدارك موجود در اين پرونده مي پردازد. اين پرونده شباهت زيادي به يكي از پرونده هاي پيشين هالر دارد كه در آن پرونده جيزز مارتينز متهم به قتل يك زن و محكوم به حبس ابد شده است. مارتينز هميشه مدعي بوده است كه او قتلي مرتكب نشده است.
هالر از همسر قبلي اش، دادستان مگي مكفرسان، يك ختر دارد. مگي از اين كه هالر هميشه براي پرونده هايي اين چنيني بيش از حد تلاش مي كند، دل خوشي نداشته است.
هالر سعي دارد اين بار بي گناهي موكلش را اثبات كند، بنابراين به ملاقات مارتينز در زندان مي رود. اما مارتينز آشفته است و عكس رولت را به عنوان قاتل واقعي به هالر نشان مي دهد. هالر نيز به رولت مشكوك مي شود، اما به دليل حفظ اسرار وكيل و موكل نمي تواند با چيزهايي كه مارتينز به او گفته پيش پليس برود. همان شب رولت به خانه هالر وارد مي شود و بي هيچ ابايي درباره قتلي كه به گردن مارتينز انداخته شده اعتراف مي كند و هالر را تهديد مي كند كه در صورت پي گيري پرونده خانواده اش را به قتل خواهد رساند.
فرانك ليواين بعد از گذاشتن پيام صوتي براي هالر به طور مرموزي به قتل مي رسد. او مدعي شده بود كه بليت پاركينگي متعلق به رولت را پيدا كرده است. هالر در اين قتل به رولت مشكوك است، چرا كه او با همان اسلحه اي كه از خانه اش بعد از ورود او دزديده شده بود، به قتل رسيده است.
هالر تصميم دارد تا موكلش را چه بي گناه و چه گناهكار از زندان آزاد كند. در نتيجه رولت با مداركي كه هالر در دادگاه ارائه مي كند، تبرئه مي شود. رولت بلافاصله به دليل شواهد و مداركي كه عليه او نسبت به قتل اخير وجود دارد، باز هم دستگير مي شود.
هالر براي احتياط بيشتر از راننده اش يك اسلحه مي گيرد. رولت به دليل ناكافي بودن مدارك آزاد مي شود و بي درنگ سراغ خانواده هالر مي رود، اما هالر به موقع مي رسد و آنها را از خانه بيرون مي آورد. رولت هالر را تمسخر مي كند و به او مي گويد كه هميشه نمي تواند به اين ترتيب خانواده اش را نجات بدهد و به روي او اسلحه مي كشد، اما در همين لحظه براي هالر كمك مي رسد.
هالر تماسي از مگي دريافت مي كند كه او بليت پاركينگي متعلق به رولت را در نزديكي محل جنايت پيدا كرده است، و اين مدركي قوي براي به دادگاه كشاندن رولت و سندي براي آزادي رابرتز است.
هالر با رسيدن به خانه متوجه مي شود كه مادر رولت در خانه اوست و زن با اسلحه هالر، يعني همان اسلحه اي كه ليواين كشته شده بود، به او شليك مي كند و هالر زخمي مي شود. زن اعتراف مي كند كه براي محافظت از پسرش اقدام به قتل كرده است. هالر در دفاع از خودش با اسلحه او را مي كشد.
هالر بعد از ترخيص از بيمارستان باخبر مي شود كه مارتينز آزاد شده است و رولت فاصله چنداني با چوبه اعدام ندارد.
منبع: نشريه فيلم نگار، شماره 106.
