قاعده تصادف

شنبه، 14 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قاعده تصادف
کارگردان: بهنام بهزادی بازیگران: اشکان خطیبی، مهرداد صدیقیان، بهاران بنی‌احمدی، محمدرضا غفاری، الهه حصاری، مارتین شمعون‌پور، ندا جبرائیلی، روشنک گرامی، سروش مالمیر و با حضور: امیر جعفری، سروش صحت، امید روحانی خلاصه داستان: این فیلم به روابط بین جوانان با همدیگر و والدینشان می‌پردازد. منتقد:شبنم سیدمجیدی بهنام بهزادی با گذشت پنج سال از ساخت فیلم اولش یعنی تنها دو بار زندگی می کنیم ، این بار ما را با اثری متفاوت با فیلم قبلی اش اما اثر بخش موجه کرده است. بهزادی با دست گذاشتن روی سوژه ای اجتماعی با داستانی خطی و روایتی رئال از زندگی، نوید فیلمی دیگر از ژانری را داد که چند سالی است در سینمای ایران و با فیلم هایی چون فیلم های اصغر فرهادی پرورده شده است. از فیلم می توان چندین برداشت کرد. می توان آن را ادای دینی به تئاتر دانست. می توان آن را در مورد دغدغه های نسل جوان امروز و درگیری هایشان با والدینشان به شمار آورد. می توان آن را در مورد تفاوت ها و برخوردهایی که این جوانان در میان خودشان دارند، دانست. در فیلم حتی به تفاوت نگاهی که به جنس زن وجود دارد گریزی زده می شود. البته ادای دین به تئاتر لایه رویین و ظاهری فیلم است که در خلال تلاش های چند جوان برای به اجرا بردن تئاتری در جشنواره ای خارجی و مشکلات سر راهشان نشان داده می شود. این که برای داشتن محلی مناسب تمرین مشکل دارند، این که برای حضور در جشنواره ای خارجی باید از هفت خان رستم عبور کنند، این که نگاه بعضی اقشار به تئاتر و اهالی آن، نگاهی منفی است. اما همه این ها دغدغه ای جدی برای بهزادی نبوده و تنها در خلال داستان اصلی و روایت درونی فیلم به آن ها اشاره ای داشته است. روایتی که در آن از بازیگرانی گمنام و کمتر شناخته شده استفاده کرده تا از دغدغه های آنان بگوید و بر خلاف معمول این گونه فیلم ها، حق را در بسیاری از موارد به آن ها بدهد. فیلم یک صبح تا شب چند جوان را نشان می دهد که قرار است به زودی تئاتر خود را در جشنواره ای خارجی به نمایش درآورند. در این میان پدر شهرزاد (با بازی امیر جعفری) از رفتن دخترش به خارج از کشور ممانعت می کند و این باعث به وجود آمدن مسائلی می شود که کل گروه را تهدید می کند. فیلم، بر خلاف آن چه که همیشه دیده ایم، نسل امروز را محکم و مسئولیت پذیر در برابر اشتباهاتی که مرتکب شده است نشان می دهد. شهرزاد دختری است مسئول در برابر خانواده، راستگو، ساده و صادق، کسی که سعی می کند احترام پدر را تا جایی که امکان دارد، نگه دارد. اما زیر بار حرف زور نمی رود. پدر مثل بسیاری از خانواده های ایرانی، نگرانی هایی برای فرزندش دارد اما این دلیل محکمی نیست برای ممانعت از ورود فرزند به جامعه و انجام کاری که به آن عشق می ورزد و در این میان، بازنده اصلی هم پدر است. فیلم به صراحت نشان می دهد که بر خلاف تصوری که برخی والدین سنتی به این گونه گروه های دوستی دارند، این ها عده ای جوان هستند، که به خاطر یک کار مشترک گرد هم آمده اند و این باعث به وجود آمدن دوستی عمیقی بین آن ها شده که همان هم در آخر باعث می شود برای شهرزاد و شجاعتی که به خرج داده، فداکاری کنند. این ها بزهکار یا کافر یا خوش گذران نیستند. شاید سردرگمی هایی در زندگی داشته باشند، شاید اشتباهاتی داشته باشند، اما آیا همه آدم ها دچار همین لغزش ها نمی شوند؟ تلاش شده تا بازیگران جوان فیلم، همه به یک اندازه در این اثر نقش داشته باشند. در طول فیلم، قسمتی از شخصیت هر کدام نشان داده می شود.این که هر کدام به یک نوعی یا از جانب خانواده طرد شده اند یا برای اینکه هم خانواده را داشته باشند، هم زندگی مورد علاقه خود را به دروغ یا پنهان کاری روی آورده اند. قطعاً گفته خواهد شد که بهزادی در ساخت فیلمش نیم نگاهی به درباره الی ساخته اصغر فرهادی داشته است. عده ای جوان در یک خانه نشان داده می شوند، با شیوه فیلمبرداری دوربین روی دست و به خاطر موضوع فیلم و نوع بحث های پایانی بازیگران، درباره الی برای مخاطب تداعی می شود. اما این به نظر من، آن گونه که خیلی ها بولدش می کنند، مساله بغرنجی نیست. مهم این است که فیلم، حرف خودش را می زند و چه اشکالی دارد اگر برای سکانس های خود، حتی زوایای دوربین و نوع چرخش ها از فیلم دیگری الهام گرفته باشد. فیلمبرداری به صورت سکانس پلان است و مثل تئاتر، کات ندارد و سکانس ها طولانی است. این کار را برای بازیگران و دیگر عوامل مشکل کرده است، اما احساس تماشای یک تئاتر را به بیننده منتقل می کند. شاید بتوان گفت که شخصیت پردازی فیلم ضعیف بوده و می شد که روی بعضی از شخصیت ها مثل شخصیت جالب مارتین که برای مخاطب هم جذابیت داشت، مانور بیشتری داده شود، یا شخصیت سروش صحت در نقش عموی شهرزاد به نظر کاملاً زائد و بدون پرداخت دقیق بود. امیر جعفری باز هم در نقش متفاوتی که از خود نشان داد، درخشید. پدری با گرایش های مذهبی و سنتی که مثل خیلی از پدرهای امروز بین تعصبات خود و روشنفکری دست و پا می زند. و در آخر تنها کسی که مستاصل و تنها ماند، بدون اینکه دانسته باشد، چه کاری درست است، همان پدر بود. این ساخته دوم بهنام بهزادی است که باوجود این که خالی از اشکال نبود اما در جشنواره امسال از تعدادی از کارگردانان صاحب نام سبقت گرفت و نوید روزهای خوبی را برای این کارگردان جوان خوش ذوق داد. منبع: نقد فارسی


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.