خلسه Trance

سه‌شنبه، 17 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خلسه Trance
کارگردان: Danny Boyle نویسندگان: جو آهرن، جان هاج بازیگران: جیمز مک آووی، رُزاریو داوسون، وینسنت کسل منتقد: کلودیا پگ «خلسه/Trance» ارزش این را دارد که سر تسلیم مقابل آن فرود آوریم، زیرا کارگردان اثر دنی بویل/ Danny Boyle، یکی از خلاق ترین فیلمسازان معاصر در زمینه ی ایجاد نوآوری های بصری به شمار می رود. حتی سطح پایین ترین فیلم های بویل چشم گیر و جذاب هستند. اما سبک گیج کننده ی این اثر روانشناختی پر پیچ و خم باعث می شود مخاطبان مشتاق درونمایه ی بیشتری برای فیلم باشند. دو فیلم اخیر او، «میلیونر زاغه نشین/ Slumdog Millionaire» و «127 ساعت/۱۲۷ Hours»، جزو بهترین آثار او هستند: زیبایی بصری آنها در حد اعلا بود و سرتاسر جذاب و گیرا بودند. «خلسه» به انتهای دیگر این طیف تعلق دارد. گرچه فیلم بیننده را فریب می دهد اما نه از آن طنز تلخ جاری در فیلم مرموز بویل، «قبر کم عمق/Shallow Grave» خبری هست و نه از تعلیق پرتحرک فیلم «Trainspotting»، تصویر آشفته کننده ای که از اعتیاد به مواد مخدر ترسیم کرده بود. به جای آن فیلم بر پیچش ها، گره ها و روانشناسی عامه پسند تکیه کرده که با یک طرح داستانی مستحکم ترکیب شده اند. بخشی از مشکل به شخصیت اصلی برمی گردد که جیمز مک آووی/James McAvoy نقش او را بازی کرده و ابعاد شخصیت او – تا تقریباً انتهای داستان- نسبتاً پنهان می مانند. آن موقع هم دیگر برای ما در جایگاه تماشاچی این شخصیت جذابیت خود را از دست داده است. به مراتب بهتر از او، بازی روساریو داوسون/ Rosario Dawsonدر نقش متخصص هیپنوتیزم درمانی است که شخصیتی مرموز و پرجذبه دارد. وینسنت کسل/ Vincent Casselیکی از همان نقش هایی را می پذیرد که قبلاً هم او را در قالب آن دیده بودیم: یک گردن کلفت خرده پا که میل و توانایی زیادی برای قتل و غارت دارد. داستان فیلم رو به جلو می رود، به عقب باز می گردد و سپس به یک دنیای واقعی جایگزین تغییر جهت می دهد که حتی از وضعیت قبل خیالی تر به نظر می رسد. طرح داستانی تو در تو و پیچاپیچ فیلم قرار است نوعی مدهوش کننده ی پیچیده باشد که عمدتاً درون قسمت ناخودآگاه ذهن شخصیت مک آووی اتفاق می افتد. اما در اغلب اوقات بیشتر مانند چیزی عمل می کند که بیننده را گیج و سردرگم بر جا می گذارد. به نظر می رسد فیلم قصد داشته در مسیر فیلم «Inception» گام بردارد و کمی هم از «درخشش ابدی یک ذهن پاک/ Eternal Sunshine of the Spotless Mind » و «یازده یار اوشن/Ocean's Eleven» وام گرفته است. اما رشته های داستان به خوبی به هم تنیده نشده اند و به نواقص آن گیر می کنند. بر خلاف «Inception» که کلیدهای هوشمندانه ای برای درک ساختار خود در اختیار مخاطب می گذاشت، ذهن ناخودآگاه خیالین در فیلم «خلسه» به نظر تصادفی، آشفته و اغلب بی معنی به نظر می رسد. اما به هر حال فیلم به روش های مختلف جنبه ی هنری سازگاری دارد. مک آووی نقش سایمون را بازی می کند، که یک دلال حراج های محصولات هنری است. طی یک صدا روی تصویر معارفه مانند، سایمون با جزئیات تعریف می کند که در مؤسسه ی برگزار کننده ی حراجی که او آنجا کار می کند و در لندن واقع است، کارمندان موظفند برای محافظت از یک نقاشی ارزشمند تا چه حدی پیش بروند. این روند آکنده از جزئیات که با سرعت زیاد توضیح داده می شود، توجه ما را به شدت جلب می کند.همینطور که داستان در پیچیدگی های فریب دهنده فرو می رود، وقایع به سرعت گیج کننده می شوند. کسل نقش فرانک را بازی می کند، که سردسته ی یک گروه خلافکار است که در سرقت یک نقاشی از «گویا» به ارزش چندین میلیون دلار دست داشته است. فرانک ابتدا سایمون را کتک می زند و بعد او را به ملاقات یک متخصص هیپنوتیزم درمانی به نام الیزابت (داوسون) می برد تا در خاطرات پنهانی او کاوش کند. این زن می توانست یک زن زیبا و پرقدرت باشد که کنترل روح او را به دست بگیرد و یا کسی باشد که در دلسوزی و محبت نسبت به او از مهارت بالایی برخوردار است. یا کلاً شخصیت دیگری داشته باشد. سایمون می توانست یک دلال حراج سخت کوش باشد یا شخصیتی فاسد داشته باشد. گفتن این چیز ها بیشتر از این می تواند قسمت زیادی از داستان فیلم را برملا کند و یا گیج کننده باشد. گیج شدن یکی از مؤلفه های اصلی فیلم است. الیزابت برای کند و کاو در عمیق ترین گوشه های ذهن ناخودآگاه سایمون او را به دفعات به حالت خلسه می برد. وقایع خیالی و خاطرات به نوعی گنگ و تار تصویر شده اند. رنگ آمیزی سایه مانند فیلم، موسیقی متن الکترونیک و جو و حال و هوای دائم در حال فیلم همگی به کیفیت فیلم کمک می کنند، همچنین نقش آفرینی پرحرارت داوسون. اما به نظر می رسد انتخاب مک آووی اشتباه بوده است. شخصیت سایمون اندوخته ی زیادی از بداندیشی و غیرقابل پیش بینی بودن دارد و مک آووی بیش از آن دوست داشتنی به نظر می رسد که این حالت را منتقل کند. قرار است که توسط گروهی از موجودات پلید احاطه شده باشد، اما شیوه ی ملایم بازی او باعث می شود نتوان این موضوع را باور کرد. اگر درباره ی داستان زندگی هریک از شخصیت ها اطلاعاتی داده می شد، به درک فیلم کمک می کرد. بدون این اطلاعات، این همه گردش به چپ هایی که در داستان رخ می دهد آنقدر که باید و شاید جذاب یا دارای حس تعلیق نیستند. فیلم به رده ی استفاده از خشونت مفرط و ظاهراً بی معنی سقوط می کند و این تریلر مرتبط با سرقت و هذیان مانند را به فیلمی تبدیل می کند که بیش از آنکه مبهوت کننده باشد، نامطلوب و آزاردهنده است. منبع: نقد فارسی


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.