مرهم

يکشنبه، 29 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مرهم
خلاصه فیلم:احترام پیرزن متمولی است که همراه با نوه اش رضا که والدینش در خارج از ایران زندگی می‌کنند، در ویلایی بزرگ نزدیک متل قو زندگی می‌کند. احترام تعدادی ویلا در شمال دارد که آنها را اجاره می‌دهد و پیشکار دغلی به نام معمار دارد که با سرمایه او به ویلاسازی مشغول است. احترام خواهر بزرگتری به نام اشرف سادات دارد که ساکن تهران است و سالهاست با او قهر است و طبعاً بی خبر. یک روز اشرف سادات بدون اطلاع قبلی نزد احترام می‌آید. او در واقع به شمال آمده تا نوه اش مریم را که به شیشه معتاد است و از خانه فرار کرده، پیدا کند. منتقد: رضا منتظری مرهم زا باید یکی از بهترین آثار سینمای ایران در سالیان اخیر به شمار آورد. علیرضا داوودنژاد که چند سالی بود به ساخت آثار پیش پاافتاده ای مثل ملاقات با طوطی و هشت پا و تیغ زن رو آورده بود، این بار فیلمی را به سینمای ایران هدیه کرده است که اگر شرایط کمی مهیا می بود می توانست به پدیده ای در سینمای ایران بدل شود. «پدیده» از این جهت که این فیلم به دور از هرگونه خودسانسوری و چشم پوشی بر روی حقایق، با الهام گرفتن از حقیقت محض جامعه و تقابل میان سنت و مدرنیته در میان افراد جامعه و به خصوص تقابل میان نسل های پیشین با نسل جوان امروزی ساخته شده است. مرهم بر دردها و مصائب نسل جوان امروز مرهم مؤثری می گذارد و به نوعی فیلمی آموزنده برای خانواده ها نیز محسوب می شود. صراحت لهجه داوود نژاد در مرهم قابل تحسین است. تا کنون کمتر کارگردانی جرأت بیان این گونه حقایق را، آن هم به دور از هر گونه پرده پوشی داشته است. مرهم دوباره داوود نژاد را به دوران اوج کاری اش بازگردانده است و خاطرات فیلم های ناب این کارگردان همچون مصائب شیرین و بچه های بد را در ذهن مخاطبان و دوست داران سینمای او زنده می سازد. در یک برانداز کلی فیلم متوجه می شویم مرهم چزو آن دسته فیلم های انگشت شماری است که همه چیز آن درست و به جا و در سر جای خود قرار دارد. انتخاب بازیگران، فیلمنامه، عوامل فنی و غیره خیره کننده است و تمامی این ها نشان از آگاهی داوود نژاد دارد که دانسته اقدام به ساخت این فیلم نموده است و نه از روی سرخوشی! بر خلاف چیزی که این سال ها مد شده، اتفاقات فیلم مرهم بسیار منطقی است. فیلم از فیلمنامه ای برخوردار است که در عین سادگی، بسیار قرص و محکم است. با وجود اینکه به نظر می رسد در بسیاری صحنه ها بازیگران از امکان بداهه سازی برخوردار بوده اند، اما در فرایند نهایی رویدادها و روابط علت و معلولی فیلم، مبتنی بر فیلمنامه ای محکم و منطقی به نظر می رسد. شخصیت های فیلم به خوبی برای مخاطب شناسانده می شوند و مخاطب با آن ها ارتباط مؤثری برقرار می کند. مرهم به دور از کلیشه سازی روایتی دلنشین از دختران فراری را برای مخاطبانش به ارمغان می آورد و در پایان فیلمنامه با یک گره گشایی بی نظیر به اتمام می رسد. روایت ساده و صادقانه مرهم مهم ترین و مثبت ترین نکته این فیلم است. فیلم بدون آنکه بخواهد بیننده را دچار کلافگی و سردرگمی کند با روایتی شفاف داستان زندگی دختری به نام مریم (با بازی طناز طباطبایی) را روایت می کند که دیگر نمی خواهد در خانواده به شدت سنت گرای خود زندگی کند. او می خواهد آداب و رسوم خانوادگی را که سال ها بر دختران تحمیل می شده را نادیده بیانگارد، مریم می خواهد به تعبیر خود «آزادانه» زندگی کند، تجربه کند و بیاموزد. به همین دلیل بعد از دعوای شدیدی که با مادر و پدر خود می کند از خانه فرار کرده و به دل جامعه پناه می برد. او به تدریج گرفتار اعتیاد می شود و در این میان تنها کسی که هنوز حامی او باقی می ماند مادربزرگ اش (با بازی کبری حسن زاده) است. پیرزنی مهربان که مرتب با وی در تماس است و مکراراً به مریم کمک های مالی و معنوی می رساند. حتی هنگامی که مریم قصد دارد با چند نفر از دوستانش به شمال برود، اشرف السادات مادربزرگ پیر و مهربان وی نیز به طور جداگانه به خانه یکی از دوستان قدیمی اش در شمال می رود. مریم که در سراسر این سفر با حوادثی تلخ و دردآور مواجه می شود در انتها سرخورده و درمانده در حالی که همه به او نظر سوء داشته اند هیچ آغوشی را پر مهرتر از آغوش مادربزرگ اش نمی یابد و در حالی که هیچ کس او را پناه نداده و وی از همه جا رانده شده است در میان بازوان پرمهر مادربزرگ اش به اصل خویش باز می گردد. شاید تأثیرگذارترین قسمت فیلم که هر بیننده ای را متأثر می کند سکانس پایانی آن باشد، هنگامی که مادربزرگ دلهره و پریشان احوال منتظر است تا مریم را بیابد و مریم دوان دوان و هراسان خود را از دور به مادربزرگش می رساند، این صحنه که به شدت اثر گذار و قابل درک است به نوعی بیانگر برداشته شدن فاصله میان دو نسل پیشین و امروزی است، نمای فیلم در این سکانس از کلوزآپ به لانگ شات و اکستریم لانگ شات می رسد که خود بیانگر احساس یکی شدن میان دو نسل دور افتاده از هم است. مریم دیوانه وار هق هق می کند و مادربزرگ با دست های پرچروکش او را نوازش می کند... مهم ترین نکته فیلم این است که داوود نژاد بدون دادن شعار و هرگونه شعارزدگی نتیجه فیلم خود را به زیبایی هرچه تمام تر به تصویر کشیده است. بر خلاف نظر برخی، فیلم مرهم تنها بیان درد مریم نیست، این فیلم بیان درد مشترکی است میان نسل های پیشین و نسل امروزی است که به این شکل در مرهم نمایان شده است. دردی که می بایست به آن توجه کرد و چاره ای برایش اندیشید. میزانسن های مرهم با دوربین روی دست و سبک صحنه پردازی آزادی که داوونژاد برای ساختار آن برگزیده، با درونمایه آن تطابق قابل تحسینی دارد. که این نشان از باریک بینی علیرضا داوود نژاد دارد. به عبارت دیگر یکی از کلیدی ترین نکاتی که سوای فیلمنامه فیلم مرهم را به اوج رسانده است فیلمبرداری فوق العاده و شگفت انگیز فیلم است. دوربین پر تحرکی که مدام از این سو به آن سو می رود به نوعی بیننده را با گیجی و سرگشتگی مریم همراه می کند. داوود نژاد به بهترین شکل ممکن از تکنیک دوربین روی دست در مرهم استفاده کرده است و برخلاف اغلب فیلم هایی که از این تکنیک استفاده می کنند و استفاده شان از این تکنیک غیرضروری به نظر می آید، استفاده از دوربین روی دست در مرهم به باورپذیرتر شدن فیلم از سوی مخاطب کمک شایانی کرده است. اصولاً داوود نژاد نیمی از موفقیت فیلم اش را مرهون فیلمبرداری شگفت انگیز محمدرضا شیخی است. بازی بازیگران فیلم مرهم عالی است و همه و همه در این فیلم بسیار خوش درخشیده اند. بازی فوق العاده کبری حسن زاده (اشرف السادات) بدون شک مهم ترین و تاثیر گذار ترین بازی در فیلم مرهم به شمار می رود. این بازیگر که پیش از این تجربه بازیگری در هیچ فیلمی را نداشته است آنقدر در این فیلم خوب ظاهر شده است که برای آن هیچ حد و مرزی را نمی توان تعیین نمود. بازی شگفت انگیز این بازیگر در جاهایی باعث می شود تا بیننده از شخصیت اصلی قصه (مریم) دور شود و بیشتر با این شخصیت همذات پنداری نماید. طناز طباطبایی نیز یکی دیگر از نقاط قوت فیلم مرهم به شمار می رود. طباطبایی به حدی قابل قبول در این نقش ظاهر شده است که بیننده را به صورت کاملاً ناخودآگاه با خود همراه می سازد. به نحوی که بیننده با شادی او شاد و با غم او غمگین می شود و مدام دلهره این را دارد که قرار است چه بلایی بر سر این دختر بیاید. رضا داوود نژاد نیز در این فیلم بازی خاصی را ارائه داده است. دیگر از بازی های غیر قابل قبول وی در سایر فیلم ها و سریال های طنز بی محتوایش خبری نیست. او با هوشمندی هرچه تمام تر شخصیت «رضا» را در عین این که بسیار «مرد» است به سبک و سیاق فیلم های فارسی های قبل از انقلاب که اتفاقاً این سال ها خیلی مد روز شده است «فردین» گونه پیش نبرده. این مهم یکی از نکات قوت و مثبت فیلم مرهم به شمار می رود. به عنوان نمونه در صحنه ای که مریم در یکی از جاده های فرعی شمال در حال فرار از دست مردی است که به او نظر سوء دارد ناگهان رضا که در حال رانندگی است سر می رسد، بیننده در این جا انتظار دارد تا رضا از ماشین پیاده شده و مانند اغلب فیلمفارسی ها با مشت و لگد به جان مرد هرزه بیافتد، اما رضا با متانت و آرامی در حالی که حتی از ماشینش پیاده هم نمی شود مریم را وادار می کند که سوار ماشین اش شود و سپس او را به یکی از ویلاهای مادربزرگ متمول اش در شمال می برد و به مریم سکنی می دهد. در کل توجه نشان دادن داوود نژاد به مسئله دخترانی که در این نوع فضا قرار می گیرند، نکته بسیار مثبتی است که سالیان سال بود بدان آن گونه که باید و شاید پرداخته نشده بود و نقطه اوج آن سال ها قبل در فیلم دختری با کفشهای کتانی نمود پیدا کرده بود. از دیگر نکات قابل توجه فیلم می توان به موسیقی متن آن، که کاملاً با مضمون فیلم همخوانی دارد و همچنین طراحی صحنه و لباس فوق العاده فیلم که توسط شیرین شازده احمدی انجام شده است و به واقعگرایی فیلم کمک شایان توجهی کرده اشاره داشت. در مجموع مرهم فیلمی است برای همه نسل ها. فیلمی است که به راحتی می تواند با نسل جوان و مادران و پدران و حتی مادربزرگ ها و پدربزرگ های آن ها ارتباط برقرار نماید. مرهم به خانواده ها می آموزد که نسبت به هم درک متقابل داشته باشند و به دور از هرگونه زورگویی و خشونت سعی کنند تا حرف طرف مقابلشان را درک نمایند. داوود نژاد با ساخت این فیلم می خواهد ارتباطی عمیق را میان نسل های مختلف جامعه ایجاد کند، ارتباطی دلنشین که گویی در خانواده خود داوود نژاد نیز به شدت حضور دارد و حضور اقوام مختلف داوود نژاد در فیلم هایش نیز به نوعی بیانگر همین مهم است. منبع: کافه سینما


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.