نقد فیلم خیانتکار : The Conspirator

سه‌شنبه، 4 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد فیلم خیانتکار : The Conspirator
کارگردان : Robert Redford بازیگران : Robin Wright ... Mary Surratt James McAvoy ... Frederick Aiken Evan Rachel Wood ... Anna Surratt Tom Wilkinson... Reverdy Johnson خیانتکار را کمپانی تازه تاسیس American Film Company تولید کرده است. هدف این کمپانی آنطور که اعلام شده، ساخت فیلم براساس رویدادهای تاریخی کشور ایالات متحده است. خیانتکار نیز براساس رویدادی واقعی ساخته شده؛ رویدادی که تقریباً تمام جمعیت ایالات متحده با آن آشنا هستند و بارها درباره آن شنیده اند و خوانده اند، یعنی ریاست جمهوری آبراهام لینکن. قبل از اینکه شروع به معرفی فیلم کنم لازم است که یک معرفی کوتاه از آبراهام لینکن و دلائل ماندگاری نام او بر تاریخ آمریکا داشته باشم. آبراهام لینکن نخستین رئیس جمهور، جمهوری خواه ایالات متحده بود که در جریان اختلافات عمیق دموکراتها در سال 1861 توانست با 40 درصد آراء به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب شود. اما مشکلی که لینکن در زمان تصدی پست ریاست جمهوری با آن گریبانگیر بود، اختلافات شدید داخلی بین ایالات شمالی و جنوبی آمریکا بود. در واقع ریشه مشکل از اینجا آغاز می شد که ایالات جنوبی آمریکا که صاحب زمین های حاصلخیز کشاورزی و مواد خام اولیه بودند، به شدت به نظام برده داری اعتقاد داشتند و سیاه پوستان را جزو املاک خود به حساب می آوردند! اوضاع معیشتی سیاهان در آن دوران به حدی فاجعه بار بود که اغلب دلیل مرگ و میر آنها گرسنگی عنوان می شد. این وضعیت حتی سبب شد تا سیاهان قیامی بر ضد سفید پوستان انجام دهند اما پیش از هرگونه اقدامی توسط سفید پوستان سرکوب شدند. اما اوضاع در ایالت های شمالی آمریکا متفاوت بود. آنها به دلیل اینکه زمین حاصلخیزی نداشتند و شغل اکثر آنها مربوط به تجارت یا بانکداری مربوط می شد، از حقوق سیاه پوستان حمایت می کردند و حتی آنها را به صورت قاچاقی از ایالت های جنوبی به شمالی منتقل می کردند. دامنه این اختلافات به حدی افزایش پیدا کرد که بالاخره مردم 2 ایالت در سال 1861 رسماً دست به سلاح بردند و با یکدیگر وارد جنگی داخلی شدند. این جنگ که حدود 4 سال به طول انجامید، خسارت بسیار هنگفت جانی و مالی برجای گذاشت و البته با پیروزی ایالات شمالی بر جنوبی به پایان رسید. بعد از این پیروزی بود که برده های سابق که انسان های آزاد امروز بودند، سراغ اربابان سابق خود رفتند و حسابی از خجالت آنها در آمدند!. بعد از اتمام جنگ داخلی لینکن تصمیم گرفت تا ایالات متحده را از نو بسازد. وی نظام بانکی وقت آمریکا را تغییر داد و آن را به شکل امروزی پایه گذاری کرد. او همچنین با تصویب قانون جنجالی لغو برده داری سبب شد تا سیاه پوستان آن دوران وی را به نشانه احترام پدر صدا کنند!. یکی از ویژگی های لینکن در زمان ریاست جمهوری اش این بود که از بین تمامی جناحین مخالف، فرد لایقی را انتخاب می کرد و آن را در کابینه اش قرار می داد تا به این وسیله اختلافات حزبی را به حداقل برساند. مالیات بر ارزش افزوده ، جذب توریست، تزریق اسکناس به بازار ، تعریف حق گمرکی ، ایجاد راه آهن برای ارتباط با قاره های دیگر، ایجاد وزارت کشاورزی برای نظارت بر تولیدات ایالت های جنوبی که بخش اعظم آن در جریان جنگ های داخلی از بین رفته بود و... از جمله کارهای مهم لینکن در زمان دوره ریاست جهموری اش بود. چه بسا اگر لینکن هیچ وقت وجود نداشت، آمریکا کشوری معمولی یا شاید اگر بخواهیم بدبینانه نگاه کنیم، کشوری به شدت عقب افتاده می بود که درگیری های قومی و قبیله ایی اش آن را به ورطه نابودی می کشاند. اما متاسفانه کینه ایی که در دل جنوبی های به خاطر شکست از شمالی ها باقی مانده بود، سرانجام باعث وقوع حادثه تلخی شد. جان ویلکز بوث که در آن دوران بازیگر مشهوری در تئاتر بود، یک جنوبی به شدت متعصب بود که به علت طرفداری لینکن از قانون لغو برداری و تصویب این قانون، تصمیم گرفت تا او را ترور کند! بوث زمانی که فهمید لینکن قصد تماشای تئاتری به نام " پسر عموی آمریکاییمان " را دارد، تصمیم گرفت تا از این فرصت استفاده کرده و او را از بین ببرد تا به این ترتیب انتقام جنوبی ها را از او گرفته باشد. وی در زمان اجرای این نمایش در پشت در بالکن سالن تئاتر - که محل نشست لینکن و همراهانش بود - کمین کرد و منتظر ماند تا یکی از خنده دار ترین صحنه های کمدی این تئاتر فرا برسد تا بتواند در میان سر و صدای تماشاگران، با شلیک گلوله به سر لینکن، انتقامش را بگیرد. این برنامه ریزی به ثمر نشست و بوث توانست در یک لحظه گلوله ای را به سر لینکن شلیک کند و فریاد ماندگار " جنوب انتقامش را گرفت " را بر سر لینکن سر بدهد. بوث بعد از ترور موفق به فرار شد و دولت مبلغ هنگفت 100 هزار دلار را برای دستگیر وی تعیین کرد. 2 هفته بعد بوث در یک طویله در هنگام درگیری با نیروهای ارتشی، کشته شد. فیلم خیانتکار اما درباره خود لینکن نیست؛ فیلم داستان تنها زن متهم پرونده قتل لینکن را دنبال می کند. زنی که صاحب مهمانخانه ایی بود که بوث و همدستانش در زمان برنامه ریزی برای قتل در آن سکونت داشتند و گفته می شود که پسر این خانم هم همدست بوث در قتل بوده است. داستان فیلم از این قرار است: به علت ترور آبراهام لینکن، فضای آمریکا به شدت متشنج است. بوث که قاتل اصلی لینکن است، 2 هفته بعد از انجام این ترور در یک طویله کشته شده و حالا هفت نفر از شریکان جرم اش به همراه یک زن که صاحب مهمانخانه ای است، دستگیر می شوند. فضای ناراحت و ملتهب آمریکا به یشدت بر ضد این متهمان است و با توجه به این موضوع به نظر می رسد همگی آنها بزودی اعدام شوند. فردریک ( جیمز مک آووی ) وکیل جوانی است که برای سناتوری به نام روردی ( تام ویلکینسون ) کار می کند و از نزدیک تمام این اتفاقات را دنبال می کند. فردریک فکر می کند کسانی که دستگیر شده اند گناهکار هستند و به زودی به مجازات خواهند رسید اما در یک اقدام غیر منتظره، سناتور روردی از فردریک می خواهد تا وکالت تنها خانم متهم این پرونده به نام ماری ( رابین رایت ) را بر عهده بگیرد! فردریک که تا بحال این متهمان را گناهکار می دانست، حالا باید در جایگاه دفاع از آنان قرار گیرد. وی که رغبتی برای انجام این کار ندارد، با بی میلی به سراغ ماری می رود تا صحبت های او مبنی بر بی گناهی اش را بشنود. فردریک بعد از چندین بار صحبت با ماری به این نتیجه می رسد که مسائل آنطور که فکر می کرده نبوده و ... فیلمی که در آن به مسئله ایی همچون مرگ لینکن اشاره پیدا کند بدون شک انتخاب اول تماشاگران حتی غیر انگلیسی زبان خواهد بود اما خیانتکار خسته کننده تر از آن است که تماشاگر توان تحمل آن تا به انتها را داشته باشد. خیانتکار مشکل بزرگی به نام گنگ بودن دارد. فیلم به مانند فیلم قبلی رابرت ردفورد یعنی شیرها برابر بره ها، حاوی دیالوگ های پیچیده ایی است که تقریبا هیچ تماشاگری به جز حقوقدانان از آن سر در نمی آورند! شیرها در برابر بره ها علی رغم داشتن نام های بزرگی مثل مریل استریپ ، تام کروز و خود رابرت ردفورد، فیلم به شدت خسته کننده ایی بود که شاید فقط سیاسیون از آن لذت می بردند. در این فیلم که درباره روابط پشت پرده کنگره و روزنامه نگار و جنگ و... بود، مسئله ای به نام سرگرمی فراموش شده بود و به همین دلیل به راحتی به فراموشی سپرده شد. خیانتکار نیز به مانند شیرها برابر بره ها فیلمی است که اصلی به نام سرگرم کنندگی را از یاد برده و بجایش در تمام مدت زمان پخش فیلم در حال ارائه آمار و ارقام است. شاید من را متهم به این کنید که فیلمنامه را درک نکرده ام اما به نظرم فیلم در مرحله اول باید سرگرم کننده باشد. از طرفی دیگر متاسفانه خیانتکار در خدمت دیدگاه های همواره مخالف ردفورد بوده است. ردفورد طی سالیان اخیر همواره یکی از مخالفان سیاست های آمریکا بوده ( البته او با فیلمسازی به سبک هالیوود هم مخالف است! ) و متاسفانه دیدگاه های چپ گرای او در خیانتکار هم به چشم می خورد. اینکه فیلم هرگز مشخص نمی کند که ماری گناهکار بوده یا نه، نکته ی خوبی است اما متاسفانه وجود المان ها و موقعیت هایی که تماشاگر را به عمد یاد 11 سپتامبر می اندازد و قصد مقایسه این دو موقعیت را با یکدیگر دارد، تنها ویژگی ایی است که کسی مثل ردفورد آن را در فیلمش به کار می گیرد. هنوز بعد از سالها نمی دانم که چرا ردفورد اصرار دارد که دیدگاه ضد آمریکایی اش را به شکلی کاملاً شعاری و ضعیف به تماشاگر منتقل کند و انتظار پاسخ مثبت هم از تماشاگر هم داشته باشد. خیانتکار بازی های خوبی دارد اما متاسفانه این بازی ها به دلیل ضعف شخصیت پردازی به هدر رفته است. تمرکز بیش از حد فیلم بر دادگاه و مدارک و سندهای تاریخی سبب شده تا از شخصیت های داستانش قافل شود. جیمز مک آووی در نقش فردریک قابل باور است اما مشکلات شخصیت پردازی در نهایت باعث می شود تا او را هم باور نکنیم. رابین رایت ( که دیگر باید عادت کنیم که نام او را رابین رایت پن نخوانیم!) بازیگری است که در همه حال بازی های خوبی از خودش به نمایش می گذارد. بازی او در نقش ماری علی رغم گنگ بودن شخصیت اش، بسیار و خوب دیدنی است. شیرها در برابر بره ها ، و حالا خیانتکار. این فیلم به من ثابت کرد که از این به بعد با ذهنیت یک فیلم مستند به سراغ فیلمهای ردفورد بروم. ای کاش ردفورد همان بازیگر باقی می ماند و هرگز کارگردان نمی شد. به نظرم اگر خیانتکار بصورت مستند ساخته می شد شانس های بیشتری برای موفقیت داشت . دیدن فیلم دقیقا مانند زمانی است که شما در حال تماشای یک مستند تاریخی هستید. منبع: مووی مگ


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.