نقد فیلم Dredd 3D (درد)

پنجشنبه، 6 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد فیلم Dredd 3D (درد)
در اصل، فیلم «درِد» (Dredd) که دومین اثر سینمایی در مورد قهرمان یک کتاب کمیک انگلیسی به شمار می آید قرار بود در نیمه آگوست در امریکا روی پرده رود، اما توزیع کننده فیلم با چنان واکنش های مثبتی در پیش نمایش فیلم مواجه شد که تصمیم گرفت فیلمش را از آن دوره رکود نمایش در اواخر تابستان بیرون بکشد و زمان نمایش آن را به روزهای ابتدایی پاییز منتقل کند. با وجود این که این فیلم شباهت های واضحی (که اغلبشان کم اهمیت است) با فیلم «هجوم: رستگاری» (The Raid:Redemption) دارد، می تواند این ادعا را داشته باشد که به قدر کفایت با آن فیلم تفاوت دارد که برچسب دزدی به آن نزنند. همچنین این که این فیلم بیشتر از این که به نسخه هالیوودی سال 1995 با بازی سیلوستر استالونه در نقش اصلی شباهت داشته باشد، به خود کتاب کمیک شباهت دارد. این بار نقش «قاضی درِد» توسط کارل اربن ایفا می شود. و اگر اسامی بازیگران وجود نداشت هرگز نمی فهمیدید که دکتر لئونارد مک کوی زیر آن ماسک است. چرا که در داستان های کمیک درِد هرگز ماسک خود را برنمی دارد و به همین دلیل است که بیشترین چیزی که از اربن می بینیم لب ها و چانه اش است. همچنین او با صدایی از ته گلو و خرناس مانند صحبت می کند که خیلی شبیه صدای کریستین بیل در بتمن است. «درِد» بیشتر از اینکه یک شخصیت باشد یک نماد تصویری است. او هیچ احساساتی نشان نمی دهد و دیالوگ های تک جمله ای و کمی را رد و بدل می کند و خیلی بی پرده و رک و راست است. به پلیس آهنی (Robocop) فکر کنید. مثل «هجوم: رستگاری» این فیلم هم در مورد تلاش ماموران قانون برای نفوذ به یک آسمان خراش است که گانگستر ها در آن جمعند و ماموران باید تلاش کنند تا به بالاترین نقطه سازمان برسند و آدم بدها را از صحنه به در کنند. فیلم «هجوم: رستگاری» وحشیانه تر و خونین تر است، اما درِد هم لذت بخشی های مخصوص خود را دارد که در صدر آن ها صحنه ضرب و جرحی است که در آن فرد شرور با نام ماما (با بازی لنا هدی) در یک تلاش بیهوده برای کشتن دو تا از قاضی ها یک طبقه کامل از مجموعه را از جا می کند. چیزهایی که در فیلم می بینید همه شان تماشایی و فوق العاده هستند؛ مثلاً در جایی که مهمات «درِد» تمام می شود درجه اضطراب و هیجان به طرز وحشتناکی بالا می رود. درِد یک همکار دارد. یک قاضی تازه کار به نام کاساندرا اندرسون (با بازی الیویا تیربلی)، یک دختر مو طلایی که درِد در حال ارزیابی اوست. امتیازات او در امتحان با حواشی که به وجود آمد دچار قضاوت بد شد، اما به خاطر استعداد خاص ذهنی اش فرصتی به او داده شد تا در کار اجرایی خود را نشان دهد. او برای سخت گیری های درِد آمادگی ندارد اما خیلی سریع خود را با شرایط وفق می دهد. او همچنین با یک زندانی که در اولین حمله به «ساختمان درخت هلو» دستگیر کرده اند، بازی های ذهنی می کند. «کی» ( با بازی وود هریس) چیزی را در مورد ماما می داند که او نمی خواهد هیچ کس بداند و اندرسون به ذهن کی نفوذ می کند تا بفهمد که چه چیزی را پنهان می کند. معلوم می شود که درخت هلو به خاطر تولید و توزیع یک داروی جدید به نام اسلو-مو مورد هدف یک بمب قرار گرفته است و هیچ راهی نیست تا ماما از این راز محافظت کند. کار گرافیکی صحنه های اکشن بسیار خوب است و به خوبی و با سبکی هنرمندانه طراحی شده اند. فیلم «درِد» از لحاظ تصویری بسیار تاثیرگذار است و طراحی دیجیتالی شهر مگا رضایت بخش و شیرین است. «درِد» به صورت سه بعدی فیلمبرداری شده است، اما مشکلاتی دارد. و بیشتر این مشکلات در صحنه هایی که از جلوه های ویژه اشباع شده اند، رخ داده است. حتی در بعضی از صحنه های اکشن تصویر به صورت قابل توجهی تار می شود. با این وجود کارگردان فیلم، پیت تراویس مشکل تاریکی را حل کرده است و کاری کرده است که «درِد» مناسب ترین میزان نورپردازی را داشته باشد. اگر یک نقطه ناامیدکننده در این فیلم وجود داشته باشد، آن، فرد شرور داستان است؛ نقش ماما باوجود اینکه بسیار هیجان انگیز بازی شده است، اما یک حریف قدر برای «قاضی درِد» نیست حتی وقتی ماما درخواست نیروی کمکی هم می کند باز هم به پای او نمی رسد. «هدی» آن قدر در این نقش کم اهمیت به نظر می آید که حتی نبرد پایانی هم بیشتر به یک داستان فرعی شبیه است تا اینکه یکی از لحظات مهم داستان باشد. کمی هم شبیه نبرد سوپرمن با لکس لوتور است. این فیلم، نمایی کوتاه از آینده وحشتناکی را نشان می دهد، اما برخلاف بیشتر سناریوهای آخر الزمانی، اصلاً در تیره و تار بودن و بدبختی های زشت این آینده بزرگنمایی نمی کند. پیش زمینه داستان آن قدر قوی هست که باعث شود بعضی از عناصر عجیب و غریب فیلم، باور کردنی به نظر برسند و حتی قاضی درِد خیره سر را به عنوان یک نمونه کامل از عدالت به بیننده می قبولاند. همچنین میزان مناسبی از طنز تلخ هم در موقعیت های مختلف به کار گرفته شده که هیچ وقت هم استفاده از آن ها نابجا به نظر نمی آید. «درِد» چیزهای جدید زیادی ارائه نمی کند، اما ترکیب همان عناصر آشنا با هم باعث ایجاد 90 دقیقه تعلیق هوشمندانه شده است که این تغییر بزرگی نسبت به نسخه سال 1995 است و البته وقتی هم پای اکشن ناب به میان می آید اصلاً فیلم «تهاجم: رستگاری» با این فیلم قابل مقایسه نیست. منبع: نقد فارسی


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.