نقد فیلم بغض

چهارشنبه، 19 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد فیلم بغض
کارگردان: Reza Dormishian بازیگران: Baran Kosari, Mehran Ahmadi , Babak Hamidian بغض فریاد نسلی است که عصیان کرده و می خواهد برود. این موجز ترین تفسیری است که می توان از این فیلم ارائه کرد. دو جوان که درگیر مهاجرتی اجباری شده اند و اینک در غربت، تمام نداشته هایشان را در وجود یکدیگر پیدا می کنند و التیام زخم هاشان سفری است از ناکجا آبادی که در آن سردرگم اند به سوی مقصدی که هرچند از لابه لای گفت و گوهای بازیگران نام سرزمین را می دانیم، اما به خوبی می توان درک کرد که آن هم جایی شبیه هیچ کجاست. بغض نخستین ساخته بلند رضا درمیشیان است؛ کسی که تجربه های گران بهایی را به عنوان دستیار نزد داریوش مهرجویی اندوخته. آخرین تجربه ی سینمایی اش پیش از بغض، نارنجی پوش مهرجویی است که در آن به عنوان مجری طرح حضور داشت. فیلم، داستانی مشخص دارد و در آن تلاشی بی جهت برای خلق حوادث حاشیه ای صورت نگرفته و همه چیز درست در خدمت پیش برد داستان اصلی است. تیتراژ فیلم، کوتاه، سریع و گویاست! تنها برای ثانیه هایی نام فیلم درج می شود و سبک درج آن هم به خوبی فضای فیلم را تصویر سازی می کند. ابتدای فیلم طولی نمی کشد تا شخصیت ها خودشان را می شناسانند؛ این شخصت ها درگیر مصائب بی شماری هستند. از هم پاشیدگی خانواده، تقابل با محیط اجتماعی، نا هم خوانی با نرم های جامعه و اعتیاد! این ها سرفصل های اصلی شخصیت شناسی این فیلم اند. باران کوثری در گفت و گوی مشروحی با سایت خبرآنلاین اظهار داشت که «اعتیاد را در مرحله فیلم نامه خوانی و برای جنون بیش تر فیلم به شخصیت اضافه کردیم». البته پیش تر بازی تحسین بر انگیز باران را در خون بازی دیده بودیم. اما اجرایش در نقش یک معتاد در فیلم بغض، ابداً شباهتی به بازی اش در خون بازی ندارد. در خون بازی شاهد یک قربانی بودیم و در بغض شاهد یک کسی که خودش سرنوشت ساز باشد. صویربرداری تماماً با استفاده از تکنیک دوربین روی دست بود و تلاش شده تا فضای ملتهب، نگران کننده و بی ثبات داستان به بیننده تزریق شود فقط بخشی از نماهای مربوط به یادآوری خاطرات و فلش بک هاست که در آن ها اندکی ثبات هم در زاویه دوربین، هم نور و هم گفت و گوها به چشم می آید. در تمام فیلم، غیر از دو شخصیت اصلی، هیچ چهره دیگری دیده نمی شود؛ الا یکی از شخصیت ها که او هم بنا بر اتفاقاتی در همان دقایق ابتدایی از ماجرا حذف می شود. انگار درمیشیان می خواهد تاکید کند فیلم یک تابلوی نقاشی است و همه چیز و همه کس تنها و تنها در خدمت دو شخصیت اصلی هستند. لبته باید پذیرفت فیلم ماهیتی دوپاره دارد. در بخش ابتدایی شاهد یک درگیری و بیش تر یک ماجرای پلیسی هستیم، اما در بخش دوم فیلم، ماهیت فیلم کاملا تبدیل به یک درام می شود. فلش بک های مداوم که تلاش می کند تاریخچه آشنایی دو شخصیت و روزهای خوب گذشته را نشان بدهد. البته باید اعتراف کرد کرد که نماهای دونفره در فلش بک ها خیلی اصیل در نیامده است. از دیگر نقاط ضعف این فیلم می توان باورناپذیری آن را در بخش های انتهایی قلمداد کرد. یکی از شخصیت ها با زخمی که در پا دارد، جوری القا می کند که انگار گلوله خورده است و در همین حال اقدام به انجام کارهایی می کند که با چنان زخمی، شدنی نیست. این دوگانگی آزار دهنده است. اضافه کنید که او اعتیاد به مواد مخدر صنعتی دارد و حتی بیش تر این تلاش هایش برای تهیه پول و مواد مخدر صورت می گیرد. پایان بندی فیلم به مراتب قابل قبول است و انگار تابلوی نقاشی درمیشیان که همه عناصرش در خدمت سردرگمی شخصیت ها بود، به شکل جنون آمیزی با رنگ سیاه در می آمیزد و همه تابلو را یک سیاهی بی انتها در بر می گیرد. منبع: سایت نقد فارسی"


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.