نقد فیلم Army of Shadows (ارتش سایه ها)

دوشنبه، 31 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد فیلم Army of Shadows (ارتش سایه ها)
کارگردان: Jean-Pierre Melville بازیگران: Lino Ventura, Paul Meurisse , Jean-Pierre Cassel این بی رحم ترین فیلمی است که من تا کنون دیدم، البته نه از نظر فیزیکی بلکه یک شکنجه منحصر بفرد روحی است. "ارتش سایه ها" در جهان ژنرال دوگل رقم می خورد، جایی که مبارزان مقاومت فرانسه در تلاش برای سرنگونی اشغال نازی ها از کشورشان هستند، اما خودِ ملویل ازعان داشت فیلم من لزوما مختص مقامت نیست، در واقع، یک شات باز شگفت آور بصورتی پایدار و محکم از اشغال فرانسه توسط آلمان های نازی است. این تصویری ناب از مطالعه اعتقاد تا سرنوشت است؛ مبارزان جنبش مقاومت به سرکردگی "فیلیپ جربیر" گروهکی تروریستی را تشکیل می دهند تا همانند موریانه از درون نظام قاصب را متلاشکی کنند. در فیلم ترس موج می زند چرا که آنها هر لحظه ممکن است از سوی رژیم نازی دستگیر و شکنجه شوند، تماشای این افراد که از اقدام به مقاومت تا پشت کردن به آرمان هایشان همواره تحدیدِ بزرگی برای ادامه زندگی است مانند رنجی عاطفی مخاطب را تا به انتهای داستان همراهی می کند. در آثار گنگستری، پرولتاریا و اقوام حاکم همیشه کمترین نقش را ایفا می کنند و اقلب هیچ دخلی به داستان ندارند، اما ملویل دستان کثیف این طبقات را وارد سینما کرد و طبقه ما قبل از نظامیان هم درگیر سینما شدند، ارتش سایه ها مستقیما گل آویز طبقه بورژوازی نمی شود اما به موازات داستان، سرکوبی غیر علنی بر اتفاقات وقت فرانسه و مشخصه هایی که این طبقات را عاری از هرگونه مداخله در جنگ با نازی ها است نشان می دهد. ژان پیره ملویل داستان فیلم را با الهام از رمان ارتش سایه ها به نبوشته ژوزف کسل خلق کرد و آن را به نحوی پیش برد تا در 140 دقیقه تمام حرفش را بی کم و کسری می زند. ملویل این داستان گنگستری سیاسی را دست آویز مناسبی برای نمایش روابط فراموش شده انسانی و ارزشهای سهل و ممتنع فطرت جوامع می دانست، پس دست بکار شد و ابتدا از خیانتی گفت که آنها را در بدو امر زمین گیر کرد. این خیانت که توسط جوانی بی نام و نشان رخ داد، به سرعت دامن گروه را در چنگال گرفت، "جریبر" به حبث رفت و چند ماهی در زندان مرزی موناکو ماند، اما طی یک اتفاق وی فرار کرد و دوباره به گروه پیوست، با اینکه خائن مجازات و از داستان خط خورد اما تک تک آنها شناسایی شدند. "فیلیپ جربیر" که فقط چند روز از فرارش می گذشت لاجرم پاریس را ترک کرد و ما بقیه گروه نیز متفرق شدند. تعقیب و گریزی گاها وارونه که شباهت زیادی به شلیک گلوله در اتمسفر داشت تا پایان این رشته نزول نکرد و در انتها نیز منجر به دستگیری دوباره جریبر شد، اما او اینبار را هم جان سالم به در برد و توانست بگریزد، ارتش سایه ها که یکی از واپسین آثار موج نو محسوب می شود تنها در پایان کمی ما و خود را به فضای موج نویی نزدیک کرده و اثری ساختارشکن محسوب می شود، "جریبر" به همراه بقیه گروه کریسمس 1947 را نمی بینند برخی از آنها توسط سربازان نازی اعدام و یک نفر هم با سیانور خودکشی می کند. حال سوالی سیاسی که همچون سایه سردی بر داستان حاکم بود نمایان تر می شود؛ آیا آرمان های سفت و سختِ این چونینی ساخته می شوند؟ یا این حس وطن پرستی است که آنقدر بلند مشقت مبارزه با رژیم های تروریستی را ساده می کند؟ نویسنده و منتقد: عادل سبحانی منبع: نقد فارسی


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما