نقد فیلم مجنون لیلی

چهارشنبه، 30 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد فیلم مجنون لیلی
کارگردان : قاسم جعفری بازیگران : محمدرضا گلزار , الناز شاکر دوست , حمید گودرزی , حامد بهداد , نیما شاهرخ شاهی , بهنوش طباطبائی , یوسف تیموری , رامین راستاد , لیلا زارع داستان فیلم «مجنون لیلی» راجع به جعبه‌ای گران‌بها و باستانی به نام جعبه عشق است که میراث خانوادگی دختر دندانپزشکی به نام پروانه (الناز شاکردوست) به شمار می‌آید. جعبه گم می‌شود و فرهاد (محمدرضا گلزار) که در جریان پیداکردن جعبه عاشق پروانه شده و قرار است با او ازدواج کند، جعبه را پیدا می‌کند. ولی فرهاد در مسیر آوردن جعبه تصادف می‌کند و از این پس جعبه عشق مرتب در داستان‌هایی مختلف دست به دست می‌شود. وقتی خلاصه داستان «مجنون لیلی» را از نظر می‌گذرانیم آن را آشکارا شبیه فیلم «سفره ایرانی» (کیانوش عیاری) می‌یابیم که آن‌جا هم اسکناسی دست به دست می‌شد و داستان‌های مختلفی را خلق می‌کرد. این انتقال به داستان‌های مختلف در «مجنون لیلی» توسط جعبه عشق صورت می‌گیرد و در طول فیلم جعبه عشق تنها به دست کسانی می‌افتد که ماجرایی عاشقانه دارند؛ مانند یک طلسم خاص که به دست افراد مشخصی می‌افتد. این ایده جالبی است که یک جعبه انگار برای رسیدن به دست عشاق ساخته شده است، ولی فیلم‌ساز می‌توانست نقش پررنگ‌تری به این جعبه بدهد، به گونه‌ای که این جعبه نقش پیوند دهنده عشاق را بازی کند. ولی در برخی از داستان‌های فیلم، جعبه نقش مشخصی ندارد و گاه به جای پیوند دادن عشاق نقش معکوسی را بازی می‌کند. نکته مهم دیگر در مورد داستان‌های متفاوت این فیلم آن است که برخی از آن‌ها در حد یک ایده باقی می‌مانند؛ مثل داستان جوان نظافتچی که زبانش می‌گیرد و جعبه را نزد دختر قالی‌باف می‌برد. این داستان تنها در حد ایده ملاقات عاشقانه دو نفر که معلولیت جسمی دارند باقی مانده است و مفهوم خاصی را انتقال نمی‌دهد؛ به خصوص که زمان برخی از داستان‌ها (از جمله داستان مورد اشاره) آنقدر کوتاه است که اصولاً فرصت نمی‌شود که داستانی کامل شکل بگیرد و چنین داستان‌هایی فقط در حد به تصویر درآوردن عجولانه یک موقعیت باقی می‌مانند. در عوض، بعضی از داستان‌ها آنقدر بلند هستند که حتی ظرفیت تبدیل‌ شدن به یک فیلم بلند را هم دارند؛ مثل داستان اول فیلم درباره عشق دختر دندانپزشک که مدت‌زمانی طولانی از فیلم را اشغال کرده است و گویا ابتدا قرار بوده همین بخش یک فیلم کامل با حضور گلزار باشد که بعدها بنا به دلایلی داستان‌های دیگر به آن افزوده شده‌اند. در نتیجه داستان‌های مختلف فیلم همسنگ نیستند و بین کوتاه یا بلندبودن و داستان‌گو یا تصویر کردن عجولانه موقعیت‌ها سرگردان هستند. دلیل این مسئله شاید آن باشد که داستان‌های مختلف فیلم را فیلمنامه‌نویسان مختلفی نوشته‌اند، اما نه به صورت کارگاهی که داستان‌ها و ترکیب آن‌ها را با هم هماهنگ کنند؛ بلکه هر کدام داستانی را جداگانه نوشته‌اند و بعد کارگردان آن‌ها را با هم آمیخته و شاید برخی از ضعف‌های فیلمنامه، به نبودن یک سیستم کارگاهی در نوشتن فیلمنامه بازمی‌گردد. به نظر می‌رسد که قاسم جعفری به دلیل ضعف‌هایی که در فیلمنامه حس کرده و برای آنکه از جذابیت فیلمش کاسته نشود به مسائلی چون احساسات‌گرایی اغراق‌آمیز و فصل‌های کلیپ‌گونه روی آورده است. به یاد بیاوریم برخوردهای احساساتی بین پروانه و فرهاد در داستان‌ اول را که پر است از دیالوگ‌های احساساتی و دم‌ دستی و دلبری‌های گل‌درشت و اغراق‌آمیز که گاه حوصله تماشاگر را سر می‌برند. کلیپ عاشقانه‌ای که قبلاً از دادن جواب آزمایشگاه در اپیزود اول می‌بینیم چیزی به داستان نمی‌افزاید، جز آنکه حس اغراق‌آمیزی از احساسات‌گرایی را القا می‌کند. کلیپی هم که در محل دفن زباله‌ها با حضور خواننده و گروه موسیقی روی کپه‌های آشغال شاهد هستیم از عجایب فیلم است. اینکه چرا چنین گروه موسیقی بی‌مقدمه آوازی عاشقانه را سر داده‌اند که اصولاً ربطی به آن فضا و حال و هوا ندارد از سوال‌های بزرگ فیلم است، به خصوص که «مجنون لیلی» فیلمی موزیکال نیست که بتوان در جای جای آن بی‌مقدمه زیر آواز زد. در مجموع ارائه فیلمی قدرتمند و دیدنی از مضمون ازلی و ابدی عشق کار بسیار دشواری است که متأسفانه در «مجنون لیلی» تحقق نیافته است. «مجنون لیلی» بیش از هر چیزی به ایده شتابزده‌ای از مضمون عشق شبیه شده است. «مجنون لیلی» نشان می‌دهد که قاسم جعفری نیاز به برخورد جدی‌تر و دقیق‌تری با مقوله‌هایی چون فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی دارد. منبع:.ido.ir


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.