سولاریس‌(Solaris)

چهارشنبه، 23 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سولاریس‌(Solaris)
کارگردان‌: استیون‌ سودربرگ‌ نویسنده‌ فیلمنامه‌: استیون‌ سودربرگ‌ براساس‌ رمانی‌ نوشته‌ استانیسلاولم‌ مدیر فیلمبرداری‌: استیون‌ سودربرگ‌ موسیقی‌: کلیف‌ مارتینز بازیگران‌: جرج‌ کلونی‌ (کریس‌ کلوین‌)، ناتاشامک‌ الهون‌ (ریا کلوین‌)، جرمی‌ دیویس‌ (سنو)، ویولا دیویس‌ (دکتر گوردن‌)، اولریخ‌ توکر (گیباریان‌) ژانر: علمی‌ / تخیلی‌، فانتزی‌، هیجان‌، درام‌ روانشناسی‌ به‌ نام‌ کریس‌ کلوین‌ به‌ محض‌ رسیدن‌ به‌ سیاره‌ سولاریس‌، درمی‌یابد که‌ فرمانده‌ اعزامی‌ این‌ سیاره‌ به‌ط‌ور اسرارآمیزی‌ مرده‌ است‌. به‌تدریج‌ اتفاقات‌ عجیب‌ دیگری‌ برای‌ کلوین‌ رخ‌ می‌دهد. او با دو تن‌ از کارکنان‌ سیاره‌ آشنا می‌شود: سنو و دکتر گوردن‌. یکی‌ از اتفاقات‌ غریبی‌ که‌ برای‌ روانشناس‌ پریشان‌حال‌ می‌افتد، ظ‌اهر شدن‌ همسر اوست‌ که‌ ده‌ سال‌ قبل‌ خودکشی‌ کرده‌ است‌. Oآخرین‌ ساخته‌ استیون‌ سودربرگ‌ براساس‌ رمان‌ موفق‌ استانیسلاولم‌ ساخته‌ شده‌ است‌. سولاریس‌ یکی‌ از رمانهای‌ علمی‌ /تخیلی‌ موفق‌ دهه‌ هفتاد است‌ که‌ فیلمساز روسی‌، آندره‌ی‌ تارکوفسکی‌ آن‌ را در سال‌ 1972 به‌ فیلم‌ برگرداند. البته‌ به‌ نظ‌ر می‌رسد اقتباس‌ تارکوفسکی‌ موفق‌تر از اقتباس‌ اخیر از این‌ رمان‌ باشد. فیلم‌ سودربرگ‌ بیشتر از آنکه‌ علمی‌ / تخیلی‌ باشد، رمانس‌ است‌ که‌ البته‌ این‌ موضوع‌ به‌ نوبه‌ خود هیچ‌ ایرادی‌ ندارد. مکان‌ فیلمبرداری‌شده‌ یعنی‌ داخل‌ سیاره‌ سولاریس‌، تنها نشانه‌ وجود ژانر علمی‌ / تخیلی‌ است‌ هیچ‌ اثری‌ از جلوه‌های‌ ویژه‌ و میخکوب‌کننده‌ فیلمهای‌ فضایی‌ در ((سولاریس‌)) جدید نیز (مثل‌ ((سولاریس‌)) سال‌ 1972) یافت‌ نمی‌شود. ط‌بق‌ معمول‌، کارگردانی‌ سودربرگ‌ بی‌نقص‌ است‌ و به‌راحتی‌ می‌تواند بیننده‌ کنجکاو خود را جلب‌ کند. به‌ نظ‌ر می‌رسد فیلمساز در تلاش‌ رسیدن‌ به‌ ژانر علمی‌ / تخیلی‌ کوبریکی‌ در فیلم‌ باارزش‌ ((2001: یک‌ اودیسه‌ فضایی‌)) (1968) بوده‌ است‌. فضایی‌ بدون‌ تحرک‌، بدون‌ جلوه‌های‌ چشمگیر بصری‌ نوع‌ هالیوودی‌، ساده‌ و در عین‌ حال‌ بامحتوای‌ محکم‌. حتی‌ صدای‌ آمبیانس‌ محیط‌، که‌ فضای‌ خارج‌ از خلا را به‌ یاد می‌آورد، برگرفته‌ از شاهکار استنلی‌ کوبریک‌ است‌. شخصیت‌ ریا بسیار رویاگونه‌ نشان‌ داده‌ شده‌ است‌. بیننده‌ به‌ هیچ‌ عنوان‌ از ظ‌اهر شدن‌ او تعجب‌ نمی‌کند و مثل‌ کریس‌ کلوین‌ آشفته‌ نمی‌شود. این‌ امر علاوه‌ بر کارگردانی‌، از بازی‌ خوب‌ ناتاشا مک‌ الهون‌ هم‌ ناشی‌ می‌شود. مارتینز با موسیقی‌ وهم‌آلود و خاص‌ خود، ارزش‌ فیلم‌ را بالا می‌برد. موسیقی‌ کاملا فضاسازی‌ می‌کند و معمایی‌ در دل‌ داستان‌ می‌گنجد که‌ شخصیت‌ اصلی‌ به‌ دنبال‌ آن‌ در حرکت‌ است‌. این‌ موسیقی‌ همچنین‌ دنیای‌ متافیزیکی‌ و همیشه‌ رازآلود فیلم‌ را حفظ‌ می‌کند. لایت‌ موتیفهایی‌ که‌ سودربرگ‌ برای‌ جدا کردن‌ سکانسهایش‌ استفاده‌ کرده‌ است‌، هم‌ در کل‌ ساختار فیلم‌ جا دارد و هم‌ به‌تنهایی‌ ارزشمند است‌. فضای‌ خالی‌ از خلا و دنیای‌ دیگر با گرافیکهای‌ رنگین‌ فضایی‌ مشخص‌ می‌شوند و نمای‌ آخر سکانس‌ رو به‌ پایان‌ با دیزالو به‌ این‌ لایت‌ موتیف‌ درخشان‌ کات‌ می‌شود.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.