زمانی برای مردن‏ (Time to Die)

يکشنبه، 27 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زمانی برای مردن‏ (Time to Die)
نویسنده و کارگردان: دوروتا کدژیرزاوسکا موسیقی: ولودژیمیرژ پاولیک مدیر فیلمبرداری: آرتور رینهارت تدوین: دوروتا کدژیرزاوسکا و آرتور رینهارت طراح صحنه: آلبینا بارانسکا بازیگران: دانوتا شافلارسکا (آنیلا)، کریشتف گلوبویش (پسر آنیلا)، مارتا والدرا (عروس آنیلا)، پاتریسیا شوژیک (نوه‌ی آنیلا)، پیوتر زیارکیه ویچ (ترباچ)، کامیل بیتاو (داستایوسکی)، یوانا شارکووسکا (آنیلای جوان) و مالگورزاتا روژنیاتووسکا (دکتر) داستان فیلم «آنیلا»ی سالخورده در خانه‌یی بزرگ در ورشو زندگی می‌کند. او شیفته‌ی این خانه است، چون ایام خوشی را در آن گذرانده و تصمیم دارد تا زمان مرگش در آن سکونت داشته باشد. تنها همدم وفادار او سگی به نام «فیلا»ست، تنها پسرش ازدواج کرده و با همسر و دخترش در جایی دیگر زندگی می‌کند. آنیلا روزها را با یادآوری روزگار شاد گذشته و مرور خاطراتش می‌گذراند اما وقتی یکی از همسایه‌ها با پیشنهاد خرید خانه از راه می‌رسد، همه چیز به هم می‌ریزد. پسرش می‌پذیرد تا نزد همسایه رفته و او را منصرف کند اما شب‌هنگام آنیلا متوجه حضور پسرش در خانه‌ی همسایه می‌شود و از صحبت‌های وی با عروسش می‌فهمد که پسرش تصمیم به گرفتن امضا از او برای فروش خانه گرفته است. در اقدامی از سر یأس، آنیلا لباس‌های محبوبش را پوشیده و در بستر مرگ دراز می‌کشد اما دقایقی بعد از این کار به خود آمده و تصمیمی دیگر اتخاذ می‌کند. حیاط خانه‌ی او محل بازی کودکانی است که یک گروه موسیقی نیمه‌حرفه‌یی دارند. او که با یکی از پسران گروه ملقب به «داستایوسکی» آشنا شده، به سراغ سرپرست آنان می‌رود. روز بعد با تنظیم وصیت‌نامه خانه را به گروه موسیقی کودکان بخشیده و انگشتری‌اش را نیز برای عروسش که از او در برابر تصمیم پسرش دفاع کرده بود، به ارث می‌گذارد. آنیلا پس از استقرار کودکان در خانه، به طبقه‌ی بالا رفته و در آرامش راهی جهان دیگر می‌شود. دوروتا کدژیرزاوسکا» فرزند «یادویگا کدژیرزاوسکا»ست که در 1957 به دنیا آمده و فیلم‌های مشهورش «شیاطین»، «کلاغ‌ها» و «هیچ و من هستم» تا کنون بیش از 13 جایز‌ه‌ی باارزش بین‌المللی برای کارنامه‌اش کسب کرده‌اند. او در فیلم‌هایش روی تجربیات دوران کودکی فقرا متمرکز است و اغلب شخصیت‌هایش را زنانی تشکیل می‌دهند که به شکلی نومیدانه برای عشق به مردانشان می‌جنگند. «زمانی برای مردن» یک شاهکار سیاه و سفید است که زندگی روزانه‌ی زنی مسن را با بازی بازیگر برجسته‌ی سینما و تئاتر لهستان بانو «دانوتا شافلارسکا» نشان می‌دهد. فیلم در واقع محملی برای نمایش استعداد شگفت‌انگیز بازیگری این زن 91 ساله است که یکی از بهترین و به‌یادماندنی‌ترین مادربزرگ‌های سینمایی سال‌های اخیر بوده است. آنیلا مانند بسیاری از سالخوردگان، در حسرت از دست رفتن جهان پاک، بی‌آلایش و اخلاقی گذشته، روزگار می‌گذراند؛ از سرمایی که قلب فرزند و نوه‌اش را فراگرفته رنجیده‌خاطر است و حتی تصمیم می‌گیرد که بمیرد اما اراده‌ی او حکم می‌کند معنایی به زندگی‌اش ببخشد، درسی به فرزند ناخلفش بدهد و از عروسش تشکر کند. او با اهدای خانه به کودکان فقیر آینده‌یی مطمئن را به آنان می‌دهد، در حالی که پسرش که زمانی وی هم کودک بوده حاضر به فریب مادر شده تا خانه را از چنگش درآورد. فیلم غمنامه‌یی باوقار در باب احترام به سالخوردگان است، به والدین و کسانی که روزی ما نیز به شکل آنان در خواهیم آمد؛ پس به یاد داشته باشید که اعضای جوان‌تر خانواده‌ی ما هم می‌توانند رفتاری ناشایست با ما داشته باشند. کدژیرزاوسکا استعداد فراوانی در روایت دارد. او از کوچک‌ترین و بی‌اهمیت‌ترین کارهای روزانه‌ی یک پیرزن، حادثه‌یی می‌آفریند و فقط با یک بازیگر موفق می‌شود بیننده را تا پایان فیلم با خود همراه کند و از همه مهم‌تر، حسی انسانی را در بیننده بیدار کرده و وی را وادار کند تا در غم مرگ آنیلای دوست‌داشتنی گریه کند؛ زنی که در لحظه‌ی مرگش، حتی برای همدم بی‌زبانش بهشت را آرزو می‌کند. فیلم زمانی برای مردن از آن دسته درام‌های خانوادگی به حساب می‌آید که اثراتش تا مدت‌ها در ذهن بیننده باقی خواهد ماند منبع:سوره مهر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.