اهمیت به جان هموطنان یا آبروی نظام؟
حادثه تاسف‌بار سقوط هواپیمای اوکراینی و جان‌باختن تعدادی از هموطنانمان، مردم ما را متألم کرد و رنجی دیگر از حوادث مختلف جامعه در دل‌ها و ذهن‌ آنها باقی گذاشت. این حادثه افزون بر رنج بزرگی که همراه داشت، رنجی دیگر را دل‌ها ایجاد کرد، زیرا علت سقوط هواپیما شلیک یک موشک پدافندی ایران بود. وظیفه نیروهای نظامی حفظ امنیت و جان هموطنان است که مساوی است با حفظ نظام. اما وظیفه‌ای دیگر بر عهده مسئولین امر اطلاع رسانی است که آنها نیز باید به وظیفه خود عمل می‌کردند. آنها موظف به حفظ آبروی نظام و آرامش بازماندگان و مردم بودند. اما رسانه‌ها سعی کردند به جای آنها این نقش را ایفا کنند.
 
رسانه‌ها خودی در میدان
به محض بروز این حادثه رسانه‌های همیشه تخریب‌گر غربی از زبان دشمنان قسم خورده نظام، خبری را مبنی بر شلیک موشک پدافندی به این هواپیما و جان باختن تعدادی از هموطنان عزیز ما خصوصا نخبگان دانشگاهی اعلام کردند. آنها بدون هیچ سند محکم و قابل استنادی نظام را مورد خطاب و حمله خود قرار می‌دادند و این حادثه را عامدانه توصیف می‌کردند. رسانه‌های کشور و نیروهای انقلابی وظیفه خود دیدند که برای حفظ حیثیت نظام وارد میدان شوند و هر کدام به نحوی مسیر را روشن کنند و حقیقت را کشف و به مردم ارائه دهند. اطلاعات و استنادات رسانه‌های انقلابی از محکمات و منابع در دسترس و آشکار بود. آنچه را هم که با تأمل و تحلیل خود دریافتند، در اختیار مردم قرار دادند. در این ماجرا همانند بسیاری ماجراهای دیگر، جای خالی مسئولین و مدیران مطلع در امر اطلاع رسانی خالی بود. رسانه‌ها و دلسوزان نظام بدون آنکه به منابع امنیتی و اطلاعاتی دسترسی داشته باشند و مانند رسانه‌های غربی، انگیزه ایجاد جنگ‌روانی هم‌‌گام با نیروهای جنگ نظامی را داشته باشند، دست به کار شدند.
 
شواهد همان ظواهر بود و نقل‌ها و تحلیل‌ها از شواهد. رسانه ملی هم در کمال خونسردی به تحلیل و بررسی ادعاهای دشمنان نظام پرداخت و در پی آن رسانه‌های دیگر به نشر تحلیل‌های دیگر پرداختند. رسانه‌ها در میدان بودند و کاری که روال عادی خود را داشت و سال‌هاست انجام می‌گیرد را انجام دادند. مردم و کاربران فضای مجازی که خود را در سیل عظیمی از جوسازی‌های رسانه‌ای و ادعاهای متفاوت بسیاری از مسئولین کشورهای جهان دیدند، وظیفه خود دانستند که در این حمله همه جانبه به دفاع برخیزند تا دشمنان اسباب حادثه‌ای دیگر را فراهم نکنند. ماجرا آن طور که باید نبود، این رسانه‌ها به ظاهر خراب کردند، اما آنان که با صداقت وارد عمل شدند اجرشان نزد پروردگار محفوظ است.
 
ماجرای دروغگویی!!!
با مشخص شدن حقیقت عده‌ای که همیشه در لحظات خاص و هنگام بروز اشتباهات اقدام به نفرت افکنی و یأس آفرینی می‌کنند، وارد میدان شده و رسانه‌ ملی و نظام و مسئولین را آماج تهمت‌ها و توهین‌های خود قرار دادند و با استفاده از این موقیت حرف‌های همیشگی خود را که نه کارشناسانه است و نه عالمانه و نه حتی رنگ و بویی از صداقت دارد را تکرار کردند. آنها مجددا شعار دروغگویی حکومت و مسئولین را سر دادند. این افراد مانند همیشه از جان باختن هموطنان ما استفاده کردند که فرضیات پوچ خود را ثابت کنند. مثلا افرادی که سالهاست دشمنی امریکا و نوکرانش بر علیه ملت مظلوم و انقلابی ایران را مشاهده کردند ولی امریکا را دوست و خاطرخواه ما می‌دانند، دوباره به صحنه آمدند تا با صحنه گردانی، اندیشه‌های مردود خود را نشر دهند. جالب آنکه این افراد در مورد ترور سردار شهید قاسم سلیمانی هیچ نظری ندادند و سکوت مطلق اختیار کردند تا نکند به فرضیه‌های‌شان در مورد دوستی امریکا با مردم ایران خدشه وارد شود.
 
اهمیت به جان هموطنان یا آبروی نظام؟

چه باید می‌کردیم که نکردیم؟
حقیقت چه بود؟ برخورد کارشناسان و تحلیل‌گران انقلابی با چنین اتفاقی چطور باید صورت می‌گرفت؟ هنگامی که تعدادی از هموطنانت را از دست دادی و در غم آنها سوگواری و از طرفی نظام را در خطر تخریب مشاهده می‌کنی، وظیفه‌ات چیست؟ این سوال حتی برای مسئولین کشور هم کاربرد دارد. هنگامی که از اشتباهی خبر ندارند یا خبر دارند ولی ملاحظات امنیتی آنان را به صبر بیشتر فرا می‌خواند، انتظار چیست؟ آیا صبر کردن برای رسیدن گزارش کارشناسان، دروغگویی و کتمان حقیقت است؟ ظاهرا عده‌ای در فضای مجازی روش‌هایی غیرمعمول را رواج دادند که نتیجه‌ای جز خیانت مسئولین برای مردم حاصل نشود. عده‌ای که خودشان سال‌ها با روش‌های غیر معمول هوادار جمع کرده‌اند و سرشان شلوغ شده است، می‌خواهند مانند همیشه با حرف‌های غیرمنطقی، خود را ثابت کنند و مسئولین و رسانه‌ها و مدافعان انقلاب را متهم به دروغگویی و پوشاندن حقیقت کنند. عده‌ای که به جای حق‌گویی و پیروی از حق فقط به دنبال اثبات خود و فکر خود هستند و مردم را به دنبال خود می‌کشند تا در این میان نانی به سفره خود ببرند، از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند و بدون توجه به دلایل عدم اطلاع رسانی این موضوع دیگران را متهم به دروغگویی و خطاکاری می‌کنند.
 
طبیعی بود که رسانه‌ها طبق وظیفه خود در این مواقع از دشمنان دلایل و اسناد ادعای‌شان را بخواهند و به هیچ‌وجه زیربار جو روانی به وجود آمده توسط رسانه‌های دروغ ساز و نوکران‌شان در داخل نروند. که اگر غیر از این می‌بود باید توسط مردم انقلابی مؤاخذه می‌شدند. اما اینکه برخی از همین اصحاب رسانه بابت برخی تحلیل‌ها، همراه با مسئولین نظامی عذرخواهی کردند هم نکته‌ قابل توجه است و جای بسی امید. در حالی‌که در بسیاری از مسائل دیگر مسئولین نه تنها عذرخواهی نکردند بلکه با خنده به توجیه اشتباهاتشان پرداختند. مسئله مهم در اینجا این است که مسئولین کشور باید همراهی رسانه‌ها را بپذیرند و برای کشف حقیقت و نه دفن حقیقت در یک مسیر تلاش کنند. فعالان رسانه‌های انقلابی بارها به خود گفته‌اند؛ چه باید می‌کردیم که نکردیم؟ صداقت‌مان و حدود اخلاقی‌مان را به کار بستیم تا موضوعی پنهان یا تحریف شده باقی نماند، اما دشمنانمان ورزیده و رقبای‌مان دنبال بهانه هستند.
 
برنامه آینده
با توجه به این تجارب، کیفیت اطلاع رسانی، شجاعت در بیان اشتباهات، برعهده گرفتن هرگونه قصور و تقصیر، اقدام فوری در اطلاع رسانی برای آگاهی جامعه و کوتاه کردن دست اجانب در خبرسازی، آموزش کافی به نیروهای فعال در جنگ رسانه‌ای و آمادگی کامل برای حضور در مواقع خاص و حساس، صداقت در بیان رخدادها و امین دانستن مردم برای مسئولین نظام ما لازم است، تا هرگونه اقدام غرب و دشمنان را بی‌اثر کنند. این موضوعات باید در برنامه کاری مسئولین جای بگیرد. شاید عدم اطلاع‌رسانی زودهنگام چنین مسائلی به این دلیل است که مسئولین می‌خواهند حیثیت و آبروی نظام را حفظ کنند و شاید می‌خواهند آرامش مردم را حفظ کنند. اما توجه به این نکته لازم است که در اطلاع رسانی، سرعت و صداقت و پاسخگویی، آرامش بیشتر می‌آورد. ما می‌دانیم برای مسئولین‌مان، خصوصا حافظان امنیت، هم آبرو و حیثیت نظام مهم است و هم حفظ جان و آرامش مردم و به هیچ وجه این دو از یکدیگر جدا نیست. در این خصوص هم رسانه‌های متعهد کنار ایشان هستند.
 
در پایان برای جان‌باختگان این حادثه تأسف بار، رحمت و غفران الهی را خواستاریم و برای بازماندگان‌شان صبر و اجر مسئلت داریم.
نسخه چاپی