خود حقیر پنداری اصلی ترین هدف غرب
ممانعت از اتراق پزشکان بدون مرز در کشور را از جنبه های مختلف می‌توان نگاه کرد. نگاهی که در کشور ما وجود داشت یا نگاهی مطلقا امنیتی با بی اعتمادی کامل و نگاهی مطلقا انسان دوستانه با اعتماد کامل و تبعیت بی چون و چرا؛ برخی آن را مضر می‌دانند و برخی مفید؛ برخی می‌گویند اگر راست می‌گویید تحریم‌ها را بردارید و برخی دیگر می‌گویند نظام تحریم را دوست دارد و از آن کاسبی می‌کند و با اغماض می‌گویند این کمک را بپذیرید که بهتر است از هیچی؛
 

راستش را بخواهید هر دو نگاه درست است. پزشکان بدون مرز در مرزی می‌توانند امنیتی عمل کنند و در مرزی دیگر می‌توانند انسان دوستانه عمل کنند. غرب ابزاری را در دست دارد که هر وقت بخواهد جنبه مثبت آن را به کار می‌گیرد و هر وقت بخواهد جنبه منفی آن را به کار می‌برد. حال از کجا بفهمیم کدام مدل به کشور ما اعزام شده؟ با تکیه به تجارب و سابقه ها...
 

اروپای مهربان!

بیایید نگاهمان را عوض کنیم و اصلا فراموش کنیم که اخیرا مهندس جلال روح الله نژاد در فرانسه زندانی بود و بدترین رفتارهای ضدانسانی با او شده بود و به بدترین وجه او را آزرد بودند و خاطراتی تلخی را برای او و ملت ما به یادگار گذاشتند. فرض کنیم فرانسه قصد جاسوسی و کسب اطلاعات ژنتیکی ایرانیان را ندارد و فقط قصد کمک به ایران را دارد. اصلا چرا آنها به ما کمک می‌کنند؟
 
حقیقت آن است که اروپا می‌خواهد کشورها را در قامت برده ببینید و معرفی کند. اروپایی‌ها نمی‌خواهند کشورهای دیگری مانند ایران هوس انقلاب به سرشان بزند. قدرتمندان که بهتر از ما تاثیرات انقلاب اسلامی را در کشورشان می‌بینند نمی‌خواهند مردمشان از وقایع داخل ایران و توان آن خبردار شوند. آ«ها خودشان هم نمی‌خواهند ایران را کشوری بدانند که می‌تواند عرض سه چهار روز شش هزار تخت بیمارستانی تهیه و تدارک ببیند و مدعب شود 20هزار تخت بیمارستانی و پسا بیمارستانی خالی دارد و برای سختترین شرایط کاملا آماده است.
 
آنها نگاه از بالا به پایین را برای هر کشوری غیر از خود می‌خواهند. به چه دلیل؟ خود را شهروندی غربی فرض کنید که از اخبار می‌شنود «فرانسه به کمک ایران رفته و بیمارستان صحرایی برپا کرده...» شمای شهروند غربی که از حقایق بی‌خبر هستید، چیزی جز تصویر یک کشور عقب مانده که توان مقاومت و ایستادگی در برابر کرونا را ندارد، در ذهنتان تصور نمی‌کنید. پس به کشور خود افتخار کرده و این تصویر را تصویری غالب در ذهن قرار می‌دهید.
 
این کمک‌ها که چیزی جز شوآف تبلیغاتی نیست، از طرفی سران غرب را به آرامش می‌رساند که به خود القا کنند، "ایران هنوز نتوانسته روی پای خود بایستد"(!) و از طرفی مردمش را به این نتیجه برساند که ببینید کشور ایران هنوز هشتش گروی نه‌اش است. آنها نمی‌خواهند قبول کنند مردمی که سال‌های سال در بدترین و ظالمانه ترین تحریم‌ها به سر می‌بردند اینقدر مستحکم در برابر این بیماری ایستاده اند و برعکس شهروندانش که مغلوب ترس و هراس شدند، هر روز در حال یاد گرفتن نکات جدید از این بحران می‌شوند.
 
غرب می‌خواهد ایران در ذهن‌ها برای همیشه یک مستعمره باقی بماند. غرب می‌خواهد، ذهنیت مقاومت در برابر سیستم‌های غربی و ایستادگی در برابر زورگویی‌ها و خودکامگی‌ها، به آرزویی دیرین تبدیل ‌شود و هر تئوری که با دمکراسی وحشی غرب مواجه می‌شود شکست بخورد. آنها ایران را نیازمند کمک خود می‌دانند و این کشور را از جمله کشورهای عقب مانده و بی دولت و ضعیف به دنیا معرفی می‌کنند.
 

دست‌های همراه در داخل و خارج

اما آنها در القای این فکر به مردم ایران و جهان تنها نیستند. حمله خود فروخته‌ها به نظام، تنها برای 48 تخت بیمارستانی! و خاک ریختن بر توان داخلی، در راستای همین پروژ است. خودفروخته‌ها از خود تحریمی سخن می‌گویند و این کار دولت را جهالت می‌پندارند.
 
جالب است؛ جاهل‌ترین افراد جامعه ما که ژست روشنفکر دارند، از جهالت نظام سخن می‌گویند! به طور مثال تاجزاده حقارتش را در بیان پمپئو جستجو و از زبان او نظام را به کشتار مردم متهم می‌کند. عبدی تمام تلاش‌ها و ایستادگی‌ها و شهید دادن‌ها را یک بازی ‌می‌داند. محمودصادقی تحریم‌ها را معامله دو سر سود برای نظام می‌بیند. زیبا کلام با خوشحالی خبر داوطلبان انگلیسی را بازتاب می‌دهد و از داخل چیزی نمی‌گوید. برخی سلبریتی ها نیز در توهین به اعتقادات و سوء استفاده از این بحران دل مردم را خالی می‌کنند؛ در آن طرف دنیا هم به شکلی دیگر. حالا می‌فهمیم که ارتباط سلبریتی‌ها با خودفروخته ها و مأموران تبلیغاتی غرب و آنان که برای لقمه نانی اسیر تفکر غرب شدند و جز خیانت چیزی در پرونده‌شان نیست، چرا خطرناک است؛
 
رسوخ حقارت در وجود تاجزاده و امثال او طبیعی است. اما اصرار برای خودحقیر پنداشتن برای ما غیرطبیعی است. اروپا در یک برنامه تبلیغاتی می‌خواهد به دنیا بفهماند که کسی بدون ما قادر به حیات نیست. استعمارگران‌ پیر نمی‌خواهند مردمشان، ایران را الگوی مقاومت در برابر تفکر غربی بدانند. شهروند غربی وقتی بشنود ایران محتاج کمک سازمان‌های به اصطلاح مردمی است، چیزی جز شکست انقلاب در ذهنش خطور نمی‌کند.
 
شهروند غربی به خود می‌گوید انقلابی که می‌خواست جهان را از ظلم نجات دهد حالا محتاج ۵۰ تخت بیمارستانی است و پس از چهل سال نتوانسته روی پای خود بایستد. او از اخبار داخل ایران و ۲۰هزار تخت بیمارستانی و پسا بیمارستانی خالی خبر ندارد. میهمانان همیشه حاضر در ایران‌اینترنشنال و ‌بی‌بی‌سی مثل زیبا کلام هم در نشر این خود حقیر پنداری و شکل گرفتن سوءظن به انقلاب در ذهن شهروند غربی، گوی سبقت را از غرب ربوده‌اند.
 
ابزار تبلیغاتی ما کافی نیست، کمااینکه در هر بخشی ضعف‌هایی داریم. اما تبلیغات در غرب حرف اول را می‌زند. آنها کاری می‌کنند که همیشه در ذهن‌ها قهرمان باشند. کسی که بتواند خوب حرفش را به گوش مردم جهان برساند و در بمباران خبری دست برتر را داشته باشد برنده این میدان است. حالا می‌فهمیم که چرا انگلیس از شکم مردمش می‌زند تا بودجه بی‌بی‌سی فارسی را تامین کند. کشوری که ملکه‌اش کرونا گرفته چنان ایران را در بیماری چند تن از مسئولانش مورد هجمه قرار می‌دهد که مردم ایران و جهان اصلا متوجه خبر ملکه نشوند.
 
غرب با حدود ۳۲۰هزار مبتلا تا امروز کار خود را کرده است. با یک بیمارستان صحرایی کوچک که همانندش در کوچکترین بخش‌های ما هم وجود دارد، خود را ناجی مردم جهان و همه مردم را محتاج خود معرفی کرد. در حالی که خودش از پس مبارزه و حتی ممانعت از نشر کرونا برنمی‌آید و در کوتاهترین زمان آمار مبتلایانشان به چند صدهزار نفر رسیده است.
 
آنچه که افرادی مانند امثال زیباکلام، عبدی،صادقی و تاجزاده و برخی سلبریتی‌ها در داخل و پروپاگانداری غرب، گنجی، علینژاد، باستانی، ربع پهلوی و... در خارج مأمور شکل نگرفتنش در ذهن مردم ایران و جهان هستند «موفقیت نظام و انقلاب اسلامی و عدم نیاز به غرب» است. آنها هم‌پیمان شده اند تا شعار نه شرقی نه غربی جمهور اسلامی را از سر در وزارت خارجه پایین بکشند.
 
نوکران خود فروخته و خودباخته دار داخل و خارج فقط در یک صورت موفق می‌شوند، آن هم قبول این باور توسط مردم است. پس باید مراقب باشیم...
نسخه چاپی