حضور چند ضلعی در انتخابات 1400

اصلاح طلبان با چند وضعیت انتخاباتی روبرو هستند؟

در حال حاضر سه راه ائتلاف دوباره با اعتدالگرایان، حضور مشروط تنها با کاندیدای اصلاح‌طلب و یا کناره‌گیری از رقابت انتخاباتی پیش روی اصلاح‌طلبان وجود دارداردوگاه اصلاحات برخلاف اردوگاه اصولگرایان حال و روز خوشی ندارد، هنوز تکلیف این جریان با انتخابات ۱۴۰۰ مشخص نشده است و معلوم نیست آیا حضور پررنگ خواهند داشت یا گوی و میدان را برای رقیب راست نشینان خالی خواهند کرد.
 
بعد از ۳ انتخابات امیدبخش برای اصلاح‌طلبان حالا در این اردوگاه نومیدی بیشتر حس می‌شود. بدنه رای اصلاح‌طلبان بعد از چند دوره حضور پررنگ در پای صندوق‌های رای حالا با شک و تردید درباره حضوری دیگربار حرف می‌زند و عملکرد اصلاح‌طلبان طی سال‌های اخیر حضور در قدرت را رضایت‌بخش نمی‌داند. خبرآنلاین نوشت، اکنون که اصولگرایان در حالت آماده‌باش انتخاباتی قرار گرفته‌اند و هر طیف از آنها به طور جدی کلید انتخابات را زده است، مناقشه‌ای‌ در بین اصلاح‌طلبان بر سر نگاه به انتخابات ۱۴۰۰ وجود دارد. در حال حاضر برای اصلاح‌طلبان می‌توان سه حالت متصور شد؛

1- اصلاح‌طلبان وارد انتخابات می‌شوند ولو مانند گذشته با یک جریان ائتلاف کنند؛ این نگاه واقع‌گرایانه بیشتر بین جریان راست اصلاح‌طلب مثل کارگزاران دیده می‌شود که با میانه‌روهای اصولگرا میانه‌ بدی ندارند.
 
2-  اصلاح‌طلبان وارد انتخابات می‌شوند اما تنها با کاندیدای اختصاصی خود؛ افراد معتقد به این دیدگاه آنهایی هستند که فاصله گرفتن جامعه مدنی از خود را حس کرده‌اند اما کماکان کورسویی از امید در خود دارند و معتقدند با حضور مشروط می‌توانند نقش‌آفرینی کنند.
 
3- برخی تحلیل‌گران هم فاصله گرفتن جامعه مدنی را مشاهده کرده‌اند این فاصله را جدی‌تر از این حرف‌‌‌ها می‌دانند به طوری که معتقدند با حضور اصلاح‌طلب‌ترین فرد در انتخابات "به فرض حل شدن مساله تاییدصلاحیت‌های شورای نگهبان" گره از کار فروبسته اصلاح‌طلبان باز نخواهد شد و ضرورت دارد تا چند سالی دور از قدرت به بازسازی و اصلاح جریان و بدنه افکارعمومی این جریان مبادرت کرد.
 
اخیرا نامه‌ای محمد موسوی خوئینی‌ها که به پدرخوانده اصلاح‌طلبان شهرت دارد منتشر شد که خطاب به اصلاح‌طلبان تاکید کرده بود این جریان سیاسی باز هم باید مردم را به مشارکت در انتخابات دعوت کند. در این نامه چیزی جز تاکید به حضور در انتخابات نوشته نشده بود اما نامه این پیام را به همراه داشت که مجمع روحانیون مبارز با وجود فضای نومیدی، قرار است بازیگر میدان انتخابات ۱۴۰۰ شود. اما چگونگی این نقش‌آفرینی را شاید بتوان با گذشت زمان به آن پاسخ داد.
 
عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات و عضو دیگر مجمع روحانیون مبارز نیز هفته گذشته در گفت‌وگو با ایرنا هدف اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، معرفی نامزد واحد و آشتی مردم با انتخابات عنوان کرد. موسوی لاری می‌گوید: «اگر متولیان انتخابات قانونمند حرکت کنند و مردم احساس کنند که رای‌شان محترم است شرکت می‌کنند و اگر مردم پای صندوق‌ها بیایند اصلاح‌طلبان پیروز خواهند بود. در چنین فضایی، اصلاح‌طلبان می‌توانند به اجماع و نقطه نظر واحد برسند». او معتقد است: «اگر بزرگان اصلاحات اراده جدی داشته باشند این کار شدنی است و خیلی دست نیافتنی نیست.»
 
 حضور چند ضلعی در انتخابات 1400
 

کارگزاران و طراحی مشخص انتخاباتی

فعال‌ترین جریان در اردوگاه اصلاحات حزب کارگزاران است که با وجود غیبت دیگر اصلاح‌طلبان در صحنه انتخابات مجلس یازدهم باز هم در میدان باقی ماند و فهرست انتخاباتی منتشر کرد. «کارگزاران راهبرد خود را تلاش برای اصلاح امور مختلف در جمهوری اسلامی و انتخابات را مهمترین ابزارهای اصلاح امور می‌داند» این ماحصل برگزاری جلسه شورای مرکزی حزب کارگزاران به ریاست محسن هاشمی با موضوع انتخابات۱۴۰۰ است که یک ماه پیش برگزار شد. در این جلسه پیشنهادهای کمیته سیاسی حزب برای ورود به انتخابات۱۴۰۰ مطرح و تصویب شد که از مصوبات آن حمایت کارگزاران از یک نهاد فراگیر و هماهنگ‌کننده برای حضور در انتخابات۱۴۰۰ در جبهه اصلاحات بوده است.
 
همچنین چند کاندیداهای منسوب به این حزب نیز مطرح شد که البته کارگزاران بلافاصله آن را تکذیب کرد. یک ماه پیش مطلبی منتشر شده بود که حاکی از آن بود که کارگزاران برای انتخابات آینده پنج گزینه در نظر گرفته است. «سردار حسین دهقان» وزیر دفاع دولت یازدهم، «علی لاریجانی» رئیس پیشین مجلس، «حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی» در کنار «اسحاق جهانگیری» معاون اول دولت روحانی و «محسن هاشمی رفسنجانی» فرزند ارشد مرحوم هاشمی که دو گزینه آخر گزینه‌های حزبی هستند نامشان مطرح شده بود.
 
اما در بیانیه حزب کارگزاران ضمن تکذیب این مطلب گفته شده بود: «حزب کارگزاران سازندگی ایران طبق برنامه از پیش تعیین شده، تا به امروز تلاش خود را در سطح درون‌حزبی معطوف به تصویب شکل و نوع ورود به انتخابات ریاست جمهوری سال آینده نموده و قاعدتا به سطح بررسی مصادیق و حتی برنامه‌های انتخاباتی نرسیده است». با این حال حسین مرعشی در گفت‌وگویی با روزنامه شرق می‌گوید: «این حزب چهار کاندیدا برای انتخابات آینده دارد. او در پاسخ به اینکه آیا حزبش با علی لاریجانی درباره انتخابات دیداری داشته گفته: حزب کارگزاران تاکنون هیچ دیداری با آقای لاریجانی نداشته است و اصلا معلوم نیست که خود او بخواهد به عرصه انتخابات وارد شود یا خیر. کارگزاران اکنون چهار نامزد حزبی دارد و نیازی ندارد از آقای لاریجانی حمایت کند.»
 

اتحاد ملت و دوگانگی در خصوص مواجهه با انتخابات

کارگزاران، طیف راست اصلاح‌طلبان که خود را هنوز زیر سایه مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌بیند با طیف چپ اصلاح‌طلبان مثل اتحاد ملت که سایه جبهه مشارکت بر آن افتاده متفاوت فکر می‌کند. سعید حجاریان تئوریسین شاخص اصلاح‌طلبان معتقد است: «شاید عقلانی‌ترین راهبرد را بتوان در "مشارکت مشروط"‌ جست؛ از فرصت انتخابات استفاده کرد ولی چنان چه شروط مطرح شده برآورده نشد، عطای انتخابات را به لقایش بخشید.»
 
»عبدالله ناصری» عضو بنیاد باران همین اعتقاد را دارد. «مصطفی تاج‌زاده» معاون سیاسی دولت اصلاحات و عضو حزب منحل اعلام شده مشارکت نیز معتقد است: «با استراتژی حضور بی قید و شرط در قدرت تاثیرگذاری نخواهیم داشت و اصلاحات را بی‌هویت و بی‌خاصیت و جامعه را منفعل می‌کنیم.»
 
«سعید شریعتی» عضو حزب اتحاد ملت نیز بر مشروط شدن معرفی کاندیدا از سوی اصلاح‌طلبان تاکید کرده و به برنا گفته: «حمایت جبهه اصلاحات از هر کاندیدا مشروط به دو اصل است. نخست ارائه برنامه و دوم ملزم شدن به این مهم که اصلاح‌طلبان، نهایت از یک کاندیدا حمایت می‌کنند و آن کاندیدا طی یک مکانیزم نظرخواهی عمومی انتخاب می‌شود.»
 
«آذر منصوری» دیگر عضو این حزب اصلاح‌طلب نیز در ارتباط با امکان ائتلاف اصلاح‌طلبان به ایلنا گفته: «هنوز هیچ بحث و جمع‌بندی در مجموعه اصلاح‌طلبان در مورد نوع و چگونگی ورود به انتخابات و یا مصادیق آن صورت نگرفته است، اما آنچه روشن است و بر مبنای تجربه‌ای که در انتخابات۹۸ پشت سر گذاشتیم، بعید است اصلاح‌طلبان بدون حضور کاندیدای اختصاصی خود در انتخابات پیش رو مشارکت جدی داشته باشند.»
 
البته «علی صوفی» وزیر رفاه دولت اصلاحات هم که عضو اتحاد ملت نیست، نیز بر حضور مشروط در انتخابات تاکید دارد و به خبرآنلاین می‌گوید: «اصلاح‌طلبان دیگر حاضر نیستند که بدون قید و شرط در انتخابات شرکت کنند و کاندیدا داشته باشند و دیگر قرار نیست که اصل را بر شرکت در انتخابات بگذارند و نتیجه برای آنها فرع باشد. ضمن این که واقعیت این است که دیگر اصلاح‫طلبان آن مقبولیت سابق را در میان مردم ندارند.»
 
 حضور چند ضلعی در انتخابات 1400
 
در این میان پیش از آن نیز صحبت از کاندیداهای احتمالی حزب اتحاد مطرح بود. 3 نام «محمدرضا خاتمی»، «محسن صفایی‌فراهانی» و «مصطفی معین» اسامی‌ای بودند که اولین‌‌بار «عبدالله ناصری» عضو شورای مشورتی خاتمی صراحتا از آنان به عنوان گزینه‌های اصلاح‌طلبان- مشخصا اصلاح‌طلبان نزدیک به شورای مشورتی و اتحاد- نام برد.
 
البته هیچ‌کدام از این افراد اظهارنظر صریحی در رد یا تایید این ادعا نداشتند. علاوه بر نام این افراد، شنیده‌های «اعتماد» حاکی از آن است که گزینه‌های دیگری نیز در این حزب مورد بررسی قرار گرفته‌اند و در صف کاندیداها قرار دارند. «محمدرضا ظفرقندی» جراح، رییس سازمان نظام پزشکی و همچنین عضو انجمن اسلامی پزشکان که اصلاح‌طلب حامی خاتمی و در انتخابات سال ۸۴ طرفدار معین بود یکی از این گزینه‌هاست.
 
او در جریان انتخابات سال ۸۸ نیز از میرحسین موسوی و سال ۹۲ از حسن روحانی حمایت کرد. اخیرا به دلیل شیوع کرونا و بحران سلامتی که دولت با آن دست به گریبان است، فرصت بیشتری برای حضور در رسانه‌ها پیدا کرد اما اینکه ظفرقندی گزینه طیفی از اتحادی‌هاست در این پررنگ شدن فعالیت‌های اخیرش نیز بی‌تاثیر نبود.
 
علاوه بر او «محمد صدر» عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز طرفداران خود را در اتحاد دارد. صدر دیپلمات اصلاح‌طلبی است که از مشاوران سیدمحمد خاتمی و از موسسان حزب مشارکت بوده است. او و «محسن امین‌زاده» از مدیران ارشد وزارت خارجه در دوران اصلاحات بوده‌اند و ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند.
 
طیف دیگر اما اقلیتی نیز گزینه‌ای چون «عباس آخوندی» را مناسب می‌دانند. وزیر دولت هاشمی و روحانی که گروهی تکنوکرات بودن او را نقطه قوتش می‌دانند. در واقع دو پزشک- خاتمی و ظفرقندی و احتمالا معین-، یک دیپلمات- صدر- و یک لیبرال که مدیر اجرایی ارشد بوده- آخوندی- و البته شاید محسن صفایی‌فراهانی به عنوان یک مدیر اقتصادی موفق و سیاست‌مدار گزینه‌های اتحادی‌ها هستند.
 
دو حزب کارگزاران سازندگی و اتحاد ملت هم گزینه‌های حزبی و هم فراحزبی دارند و احتمالا منتظرند که نتیجه رایزنی‌های درون ‌تشکیلاتی مشخص شود و دماسنج سیاسی‌شان وضعیت و احوال زمین انتخابات را نشان دهد تا دست به تصمیم‌گیری قطعی بزنند.
 
با این حال تفاوت مهم این دو حزب در انتخاب گزینه‌هاست. کارگزارانی‌ها همان‌طور که انتظار می‌رفت بر تکرار استراتژی کاندیدای اجاره‌ای و ائتلافی اصرار دارند، استراتژی‌ای که به نظر در نتیجه شکست‌‌ خورده می‌آید. از آن‌ سو اتحادی‌ها بر انتخاب گزینه اصلاح‌طلب تمام‌‌عیار تاکید دارند که نام‌های ردیف شده پشت هم نشان می‌دهد که این استراتژی هم به ‌دلیل شرایط موجود در عمل شکست خورده است.
 

شرط گذاری انتخاباتی

اما نگاه حضور مشروط در انتخابات به مذاق برخی دیگر از اصلاح‌طلبان خوش نمی‌آید. در این میان می‌توان به بهزاد نبوی، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اشاره کرد که با وجود آن که جزو طیف‌های چپ اصلاح‌طلب به شمار می‌رود اما با کارگزاران هم‌داستان است. سال گذشته بود که بهزاد نبوی در نشستی در حزب ندای ایرانیان از رویکرد حضور مشروط در انتخابات انتقاد کرد و گفت: «جزو افرادی هستم که به حضور بی قید و شرط و پرشور در انتخابات معتقدم. کسانی که می‌گویند شرکت نمی‌کنیم اصلاح‌طلبی را جوری دیگر می‌فهمند و معتقدان به مشارکت مشروط این شرط را برای چه کسی می‌گذارند؟ مخالفان اصلاحات در ظاهر از حضور گسترده استقبال می‌کنند اما از حضور نیافتن ما خیلی خوشحال می‌شوند، چون در این صورت امکان پیروزی دارند. درحالی که حضور پرشور موجب پیروزی طیف اصلاحات می‌شود
 
حضور چند ضلعی در انتخابات 1400
 

جریان امید و عارف

در این میان طیف «محمدرضا عارف» را نمی‌توان نادیده گرفت. او پس از پیروزی حسن روحانی به واسطه کناره‌گیری‌اش از انتخابات۹۲ تاکنون به عنوان یکی از نامزدهای بالقوه۱۴۰۰ مطرح شده است. در آخرین روزهای شهریور گذشته سایت امیدنامه نزدیک به این چهره سیاسی به بیان چند نکته درباره انتخابات۱۴۰۰ پرداخت که موضع این طیف را در انتخابات روشن می‌کند.
 
در این یادداشت آمده است: «جریان اصلاح‌طلب به هیچ وجه از کاندیدای نیابتی و غیراصلاح‌طلب حمایت نخواهد کرد». همچنین در این یادداشت نوشته شده است: «تجربه انتخابات سال۹۲ نشان داد که جریان اصلاح‌طلب نباید تسلیم برخی نظرسنجی‌ها (بخوانیم نظرسازی‌ها شود) از این رو با درس گرفتن از این تجربه افق انتخابات۱۴۰۰ از این حیث تا حدودی مشخص و روشن است به همین دلیل اظهار نظرهایی که در خصوص احتمال حمایت از کاندیدای نیابتی و غیر اصلاح‌طلب می‌شود صرفاً اظهار نظر شخصی افراد می‌باشد و قابلیت اعتنا ندارد». گفتنی است، حسین مرعشی در گفت و گویی که با «برنا» داشته از آغاز فعالیت انتخاباتی محمدرضا عارف و اسحاق جهانگیری خبر داده بود.
 

نام های جدید

حزب «ندای ایرانیان» هم که یک طیف نواصلاح‌طلب محسوب می‌شود، خواهان حضور در رقابت‌های انتخاباتی۱۴۰۰ است. اخیرا شنیده شد که جمعی از اعضای حزب ندای ایرانیان به منزل «صادق خرازی» رفتند و از او خواسته‌اند که نامزد انتخابات شود. برخی مدعی شده‌اند صادق خرازی به این خواسته جواب مثبت داده است. حزب ندا از جمله احزابی است که در طی سال‌های گذشته خواهان حضور در انتخابات بود. حتی در انتخابات مجلس گذشته نامزدهایی را معرفی کرده بود.
 

برآیند

با وجود آن‌که گروه‌های اصلاح‌طلب معتقد به حضور در انتخابات هستند، برخی تحلیل‌گران نیز معتقدند اصلاح‌طلبان فعلا باید کمی به خود استراحت بدهند و از فضای سیاسی به دور باشند. محمدرضا تاجیک سال گذشته در مصاحبه‌ای گفته بود: «ما باید به چهره‌ها و نیروهای جدید مجال بدهیم؛ به ‌کسانی که پر از استعداد هستند، اما رؤیت نمی‌شوند. پس باید به کسانی که خود را ژنرال‌های جریان اصلاح‌طلبی تعریف کرده‌اند و یک مقدار به تعطیلات تاریخی و استراحت احتیاج دارند، اجازه بدهند نیروهای باطراوت و با انگیزه وارد صحنه شوند تا جریان جدید اصلاح‌طلبی بر دوش اینان قرار بگیرد. در این صورت، شاید بتوانیم جریان اصلاح‌طلبی را بازسازی کنیم.»

تاجیک در گفت‌وگویی با خبرآنلاین نیز گفته: «امروز، جریان اصلاح‌طلبی دوران برزخ یا کسوف خود را می‌گذراند، زیرا که از رویارویی با چالش‌های نظری و عملی تاریخ اکنون خود، که مقوله‌ها و مفهوم‌های‌ مألوف و مرسوم اصلاح‌طلبی را به تدریج از درون تهی کرده‌اند، سر باز می‌زند، و به تبع، به لحاظ کنشی نیز دچار نوعی پرتاب‌شدگی از مرحله‌ی کنش اکنون خود شده است. اما کاملا معتقدم که وجه زمانیِ اصلاح‌طلبی آینده است، یعنی قرار است همواره در حال آمدن باشد. با این بیان می‌خواهم با دریدا هم‌صدا شوم و بگویم اصلاح‌طلبی مرده است چون "آن‌چه می‌میرد، از قدرتِ خاصی برخوردار می‌شود!" این قدرت، قدرت اشباح آن است که در کالبد هر کنش سیاسی-اجتماعی و هر اراده‌ی معطوف به مقاومت و تغییر در اکنون و فردایی که در راه است، حلول کرده و هر لحظه اصلاح‌طلبان را به خود می‌خواند و با مخاطب قراردادن و استیضاح مداوم آنان، و فراخواندن آنان به تغییر استراتژی و تغییرِ استراتژیک، این امکان و مجال دوباره را به آنان می‌دهد که کماکان به‌مثابه سوژه‌های سیاسی و کارگزاران تغییر تاریخی جامعه‌ی خود باقی و مطرح بمانند.»
نسخه چاپی