رفتارهای صداوسیما در قالب دو نقد

رسانه ملی دنباله‌روی فضای مجازی شده است

حاشیه سازی گاه و بیگاه هنرمندانی که خود را در زمره سلبریتی ها قلمداد می کنند، دیگر به امری عادی تبدیل شده است. انگار انتشار کلیپ هایی خاص توسط این هنرمندان در فضای مجازی یکی از آسان ترین روش ها برای مشهور شدن شان محسوب می شود. هنرمندانی که عموما اولین بار از جعبه جادویی به مخاطبان معرفی شده اند اما کمی بعد انتشار حواشی زندگی شان در فضای مجازی باعث شد تا نام آنها به مراتب بیشتر از بازی در آثار هنری در میان مخاطبان بچرخد.  علاوه بر آن به نظر می رسد حضور در شبکه های مجازی و رفتن جلوی دوربین برنامه های اینترنتی امروزه بیشتر از بازی در سریال ها و حتی فیلم های سینمایی می تواند برای سلبریتی ها طرفدار بیاورد.

هستند سلبریتی هایی که برای دیده شدن حتی از بالا رفتن به ریسمان شبکه های ماهواره ای و حضور در برنامه های تبلیغاتی دسته چندم این شبکه ها نیز غافل نشدند، مسیری که البته بخش عمده ای از سلبریتی ها را به بهشت مدنظرشان نرساند که هیچ، تعدادی از آنها را هم مجبور به بازگشت به کشور کرد؛ اقدامی که البته همه کارنامه هنری شان را تحت تاثیر قرار داد، با این حال به نظر می رسد این روزها دیگر این راه چندان خواهانی ندارد و بازیگران درجه چندم دیگر تمایلی برای پا گذاشتن در این مسیر ندارند.

منوچهر اکبرلو، پژوهشگر و منتقد با تاکید بر اینکه متاسفانه اهالی فرهنگ کشور همچنان فضای مجازی را جدی نگرفته اند، گفت: این در حالی است که این فضا نقش مهمی را در دنیای فعلی دارد، تا جایی که سیاستمداران و روسای جمهور دیگر کشورها از فضای مجازی برای اعلام مواضع خود، نشان دادن ایدئولوژی و حتی اعلام جنگ استفاده می کنند، اما در کشور ما اهالی جدی هنر کمتر از این فضا بهره می برند. بخشی از دلیل این مسئله نیز آن است که رسانه ملی ما آنچنان که باید به این فضا اهمیت نمی دهد.

وی افزود: اگر برنامه ای با موضوع فضای مجازی ساخته می شود نیز با نگاه تحقیر به این مقوله که جزو پدیده های مهم این روزهای دنیا محسوب می شود، می نگرد؛ در حالی که با توجه به اثرگذاری و نقش تعیین کننده  آن در اتفاقاتی مانند انتخابات باید گفت که فضای مجازی فراتر از رسانه های دهه های پیش تاثیرگذار است. با این حال شاهد ساخت برنامه هایی هستیم که در آن حرف های کلیشه ای با این مضمون که فضای مجازی برای نسل جوان گمراه کننده است، هستیم.
 

دوره گزینش سنتی در تلویزیون برای انتخاب افراد تمام شده است

این پژوهشگر و منتقد با بیان اینکه فضای مجازی امروزه مهمترین ابزار معاشرت در دنیای امروز است، بیان داشت: در شرایط فعلی برای کسب مهارت های لازم راهی جزو استفاده از فضای مجازی وجود ندارد، از این رو طرد کردن این فضا در اصل باعث طرد شدن خود ما می شود و در مقابل فضای مجازی هر روز با قدرت بیشتر راه خودش را ادامه می دهد و عملا زمانی مجبور به تسلیم هستیم که قافیه را باخته باشیم. با این حال معمولا هنرمندانی که درجه یک هستند حضور جدی در فضای مجازی ندارند، اما می بینیم بازیگرانی که با سریال ها، مجری گری و ... توسط رسانه ملی مطرح شده اند، بعد از مدتی رفتاری خلاف آنچه در تلویزیون داشته را در فضای مجازی از خود نشان می دهند؛ چرا که هنوز تلویزیون فضای بین مردم و فضای مجازی را به رسمیت نمی شناسند.

اکبرلو توضیح داد: توقع مسئولین رسانه ملی این است اگر به طور مثال یک بازیگر در یک فیلم نقش یک مرد و یا زن مذهبی را بازی می کند در عالم واقعی نیز چنین باشد، در حالی که این توقع بیهوده ای است و باید یک بار برای همیشه این مسئله نهادینه شود که زندگی شخصی یک مجری و بازیگر  الزاما تابع قرارداد و قواعد و ضوابط داخل رسانه نیست و مسئولین این دستگاه باید این مسئله را مدنظر قرار دهند که اصلا این توقع بیجایی است که در گزینش ها، تعهدات و آموزش هایشان از افراد مختلف بخواهند که آنطور که در فضای رسانه صحبت و پوشش شان را انتخاب می کنند، بخواهند در زندگی شخصی شان هم رفتار کنند.

این پژوهشگر و منتقد با بیان اینکه تا زمانی که مدیران تلویزیون این مسئله را مدنظر قرار ندهند، شاهد تداوم چنین وضعیتی خواهیم بود، اظهار داشت: البته متاسفانه امروزه برخلاف یک دهه پیش که این حواشی به صورت موردی رخ می داد، شاهد هستیم که تعداد بالایی از افرادی که به خاطر حضور در رسانه ملی دیده می شوند، در بیرون از فضای رسمی تلویزیون به گونه دیگر رفتار می کنند و این دوگانگی به دلیل فضایی است که خود رسانه ایجاد کرده است. به عبارت دیگر زمانی که رسانه ملی از افراد می خواهد با پوشش مشخص حضور پیدا کنند و این مولفه را دلیل حضورشان در آنتن اعلام می کند، طبیعی است که افراد در خارج از این فضا دیگر آن وضعیت را نداشته باشند، به ویژه افرادی که دیگر تمایلی به همکاری با رسانه ملی ندارند و همین مهم همیشه مدیران شبکه ها را در معرض این شوک قرار می دهد که فلان مجری و بازیگر در خارج از رسانه ملی رفتاری از خود نشان دهد که خارج از ضوابط باشد.
 

رسانه ملی دنباله روی فضای مجازی شده است

اکبرلو گفت: طبیعی است که با گسترش فضای مجازی شاهد بیشتر شدن حواشی سلبریتی ها در نیز خواهیم بود؛ از این رو مدیران نباید در گزینش ها کاری کنند که افراد خودشان را به گونه دیگری نشان دهند؛ چرا که اساسا دیگر گزینش به این شکل برای انتخاب بازیگران و مجری ها تاریخ مصرف خودش را از دست داده و باید شایسته سالاری، کیفیت بالا و با فرهنگ بودن افراد ملاک انتخاب آنها توسط مدیران رسانه ملی قرار بگیرد. نکته تاسف بار اینکه می بینیم به جای فرهنگ سازی در فضای مجازی، تلویزیون نیز خود دنباله روی فضای مجازی شده به طوری که هر کس در فضای مجازی مطرح می شود تهیه کنندگان برنامه های مختلف به شدت دنبال جذب آن خواهند بود.

وی در همین زمینه افزود: قطعا وقتی فردی که از فضای مجازی به چنین جایگاهی می رسد که تهیه کنندگان رسانه ملی به دنبال او باشند، دچار خودشیفتگی شده و رفتار بیرونی اش دو چندان خلاف آنچه می شود که مدیران رسانه ملی توقع دارند؛ از این رو  باید شیوه های گزینش در رسانه ملی را تغییر داد و  افرادی که ذاتا اهل فرهنگ هستند را جذب کنیم، نه اینکه به دنبال جذب افرادی باشیم که به دلیل گزینش سنتی به سرعت می توانند رفتاری متضاد با آنچه در رسانه ملی از خود نشان داده اند را در پیش بگیرند.

این منتقد و پژوهشگر درباره حضور سلبریتی ها در شبکه های ماهواره ای بیان داشت: هیچ بازیگر درجه یک فارسی زبانی در خارج از کشور موفق نمی شود و اگر نمونه های انگشت شماری که بعد از چند دهه تلاش توانستند به جایگاهی رسیده اند را کنار بگذاریم، باید بگوییم که در شرایط معمولی هیچ بازیگری حتی درجه یک ها هم نمی توانند به خارج از کشور رفته و مطرح شوند  آن هم در شبکه های ماهواره ای که ماهیت تفریحی داشته و هیچ فعالیت جدی هنری و سریال سازی در آنها وجود ندارد. از این رو نظر می رسد کم جنبگی، طمع کردن، نداشتن تصویر درستی از زمانه حال و وضعیت ایران و شرایط بیرونی و نگاه مردم به هنرمندان باعث شده تا برخی از آنها به دنبال این شبکه ها بروند.

اکبرلو تصریح کرد: تا امروز همه هنرمندانی که به خارج از کشور رفته اند یا بازگشته و یا فعالیت هنری شان را کنار گذاشتند، همچنین دیگر موج مهاجرت سلبریتی ها به خارج از کشور فرو نشسته و همه متوجه شدند که جایی برای آنها در شبکه های ماهواره ای فارسی زبان وجود ندارد، البته شاید در حوزه های فنی و تکنولوژیک بتوانند خودشان را نشان دهند اما در زمینه های هنری حتی یک نمونه موفق هم نداریم و این مسائل باعث شده تا این تمایل روز به روز کاهش پیدا کند. البته مسئله اصلی این است که هنرمندان و صاحبان فکر و ... به دنبال جای جدیدی مانند فضای مجازی و شبکه های تلویزیونی اینترنتی رسمی و غیررسمی هستند که متاسفانه راحت ترین کاری که به شیوه سنتی در مقابل این فضاها صورت می گیرد، ممانعت از تولید و پخش چنین برنامه هایی است.
 

اصل حاکم بر شبکه های اینترنتی، جنجال سازی است

وی با بیان اینکه امروزه می بینیم وقتی هنرمندی در صفحه شخصی خود اقدام به انجام لایو زنده می کند تا 10 هزار مخاطب نیز خواهد داشت، گفت: این تعداد از مخاطب را در هیچ برنامه تلویزیونی نمی بینیم و یا در خوشبیانه ترین حالت کمتر می توان چنین وضعیتی را شاهد بود. قطعا رسانه ملی باید فضای مجازی را جدی بگیرد، در حالی که می بینیم حتی مجریان هنوز جرات ندارند از واژه اینستاگرام استفاده کنند و مجبورند از واژه ادرس صفحه مجازی شان استفاده کنند. طبیعتا تا  وقتی این فضا وجود دارد از ظرفیت فضای مجازی که تاثیر مهمی در معاشرت و تعامل رودررو با مخاطبان دارد، محروم خواهیم بود. همچنین نباید این مسئله را فراموش کرد که دیگر دوره یک سویه حرف زدن تمام شده است و باید بازخورد برنامه ها را در فضای مجازی جستجو کنیم، اگر نتوانیم از این فضا استفاده کنیم و در عصرپیشین تعامل یک سویه بمانیم، بازی را باخته ایم.

این پژوهشگر و منتقد با بیان اینکه امروزه همه شبکه های تلویزیونی و ماهواره ای دنیا از ظرفیت فضای مجازی برای معرفی خود و انتقال فرهنگ مدنظرشان استفاده می کنند، خاطر نشان کرد: تصور نمی کنم حضور سلبریتی ها در برنامه های اینترنتی به خاطر مسائل مالی باشد، بلکه دررسانه ملی فضا و ادبیات رسمی وجود دارد اما در این شبکه ها، اصل برجنجال و غیرمتعارف حرف زدن است و همین مقوله باعث می شود تا شاهد وضعیت دیگری باشیم. البته قطعا حضور سلبریتی ها در چنین فضاهایی به جنبه شان نیز بستگی دارد، چرا که هنرمندانی هم هستند که علی رغم شرکت در برنامه های اینترنتی اما کاملا باوجاهت هستند؛ با این حال باید این دوگانگی را بپذیریم تا خودمان شوکه نشده و نسل جوان نیز با دیدن تفاوت رفتاری میان هنرمندان دچار دوگانگی نشوند. (سجاد باقری،خبرنامه دانشجویان)
 

گیجی صداوسیما

حمید رسایی نوشت: یکی از نهادهایی که در واقعه ترور شهید فخری‌زاده، بسیار بد عمل کرد، صدا و سیما بود. متاسفانه رسانه ملی کشور در این موضوع به معنای واقعی کلمه، گیج بود. چه در پوشش اخبار ترور و چه در اطلاع رسانی درباره هویت این شهید. اما سوگمندانه اشکال فقط به این موارد ختم نمی‌شد. 
 
سیما درحالی که هنوز در نحوه اطلاع‌رسانی موضوع ترور تلو تلو می‌خورند، در شام واقعه ترور، از چند شبکه خود، فیلم بادیگارد حاتمی‌کیا را پخش کرد. بدون توجه به اینکه نمایش بادیگارد بعد از یک عملیات تروریستی موفق، چه پیامی را به مخاطب القا می‌کند! بدتر از بادیگارد، نمایش فیلم سینمایی روباه، یک روز پس از ترور بود. ساعت ۱۴ روز شنبه پس از اخبار سراسری، وقتی از شبکه دو فیلم سینمایی روباه را دیدم، خشکم زد.
 
روباه، فیلمی به کارگردانی و نویسندگی بهروز افخمی است که در سال ۹۳ ساخته شده است. فیلم با بازی موش و گربه‌ای مأموران اطلاعاتی با یک پیک موتوری آغاز می‌شود که ناخواسته در دام یک جاسوس اسرائیلی افتاده. خلاصه فیلم این است که یک مأمور اسرائیلی برای ترور دانشمندان هسته‌ای به ایران فرستاده می‌شود. این مأمور ورزیده، عملیات‌هایش را به تنهایی اما با همکاری آدم‌های فریب خورده و یکبار مصرف داخلی انجام می‌دهد که از نوع مأموریت خود خبر ندارند. 
 
در ادامه فیلم، یک موتورسوار مسافرکش در دام او می‌افتد اما از آنجا که وزارت اطلاعات این جاسوس اسرائیلی را در چتر اطلاعاتی خود دارد، این پیک موتوری که ابتدا به طمع دلار نادانسته وارد عملیات ترور شده بود، به عامل نفوذی وزارت اطلاعات تبدیل می‌‌شود. اما از جایی جالب می‌شود که عامل رژیم صهیونیستی برای اقدامات خود، یک نیسان آبی رنگ خریداری می‌کند اما...
 
ملاحظه کنید! یک روز بعد از عملیات موفق تروریست‌ها درباره یکی از دانشمندان هسته‌ای، آن هم با استفاده از یک نیسان آبی رنگ، مردم از تلویزیون فیلمی با همین مضمون می‌بینند با این تفاوت که بر خلاف حادثه تروریستی واقعی روز جمعه، در فیلم روباه، عملیات تروریستی ناموفق و عامل آن به دام مأموران وزارت اطلاعات می‌افتد!
 
من این را از یک بُعد، اوج بی‌سلیقگی و بی‌سوادی رسانه‌ای می‌دانم. نمایش چنین فیلمی در این مقطع، تنها یک نتیجه در ذهن مخاطب خواهد داشت و آن هم تقویت رژیم صهیونیستی است. این را هر بی‌عقلی می‌فهند، چطور کسانی که آن را روی آنتن فرستاده‌اند، نفهمیده‌اند! مخاطب یک روز پس از ترور، با دیدن این فیلم چه احساسی پیدا می‌کند آن هم وقتی همه رسانه‌ها از موفقیت این عملیات حساس خبر می‌دهند و هر ساعت صحبت از نیسان آبی رنگ تیم ترور است؟
 
اما موضوع نه فقط از بُعد رسانه‌ای که از منظر امنیتی هم قابل مداقّه است. سال ۹۵ وقتی فیلم روباه بهروز افخمی، روی پرده سینما رفت، برخی رسانه‌ها این فیلم را سفارشی و مورد حمایت وزارت اطلاعات دانستند. تهیه‌کننده و کارگردان اما خیلی محکم این ارتباط را نفی کردند.
 
ارتباط فیلم روباه با وزارت اطلاعات در حالی نفی شد که یک سال بعد، محمود علوی، وزیر اطلاعات دولت روحانی در ۲۵ مرداد ۹۶ در جلسه تأیید صلاحیت وزرای کابینه دولت دوازدهم در مجلس گفت: «ما در جهت آگاهی بخشی عمومی از هنرهای مختلف همچون سینما استفاده کرده و مثلاً در هنر سینما در سال ۹۳ فیلم سینمایی روباه را برای مقابله با نفوذ دشمن تولید کردیم.» علوی در بین اعضای امنیتی کابینه روحانی، تنها فرد غیرامنیتی است. گفتگوی عجیب او درباره نحوه انتخابش برای وزارت اطلاعات و اعترافش به اینکه هیچ نسبت و علقه‌ای با این وزارتخانه حساس نداشته و فقط با اصرار روحانی این جایگاه را پذیرفته، همچنان در فضای مجازی می‌چرخد.
 
در تلاش بی‌وقفه نیروهای امنیتی و بدنه پرتلاش وزارت اطلاعات تردیدی نیست. در اینکه رژیم صهیونیستی بارها از این سربازان گمنام امام زمان (عج) ضربه خورده نباید شک کرد اما آیا استفاده رژیم صهیونیستی از نیسان آبی رنگ در ترور شهید فخری‌زاده را نمی‌تواند پیامی در پاسخ به ادعای وزیر اطلاعات باشد که رسما خود را سفارش دهنده این فیلم نشان می‌‌دهد؟ آیا پشت پرده نمایش این فیلم از رسانه ملی آن هم یک روز پس از عملیات موفق ترور، با چند واسطه می‌تواند هدفمند بوده باشد؟ از نکات جالب فیلم روباه که به سفارش دولت روحانی ساخته شده، دیالوگی است که پس از دستگیری عامل اسرائیلی، توسط سر تیم اطلاعاتی پرونده عنوان می‌شود. وی در این بخش خطاب به تروریست بازداشت شده (که در فیلم برادر نتانیاهو است) می‌گوید: فکر می‌کنید ما خبر نداریم که نتانیاهو تو را فرستاده تا با ترور دانشمندان هسته‌ای، مذاکرات را بهم بزنید و اوباما هم بترسد و مذاکره را رها کند!
 
اگر از من بپرسید، خواهم گفت که نقطه کلیدی و گل فیلم روباه، این دیالوگ است. اساسا فیلم برای این دیالوگ ساخته شده تا این پیام را به بیننده منتقل کند که برجام همواره مورد نقد صهیونیست‌ بوده. این اسرائیلی‌ها هستند که نمی‌خواهند بین ایران و آمریکا توافقی صورت بگیرد! از این منظر، به نظر می‌رسد فیلم روباه، بیشتر به سفارش وزارت خارجه ظریف است تا وزارت اطلاعات علوی! این دیالوگ دقیقا همان خطی است که جماعتی در داخل و خارج از کشور دنبال می‌کنند تا القا کنند که ترور دانشمندان هسته‌ای ایران برای بهم زدن مذاکرات است. در حالی که ترور و تحریم، دو روی یک سکه هستند و برجام در راستای تقویت این سکه است. هر طور نگاه می‌کنم، نمی‌توانم از نمایش فیلم روباه با این مضمون آن هم یک روز پس از ترور شهید فخری‌زاده، به راحتی عبور کنم.
نسخه چاپی